کد مطلب: 64306
يکشنبه ۸ تير ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۱۸
عبدی: حضور خیابانی در سال ۸۸ را قبول نداشتم
در جریان ۸۸ به هیچ وجه در خیابان نرفتم، نه به این خاطر که میترسیدم، بلکه وقتی چیزی را قبول ندارم انجام نمیدهم.
به گزارش خط نيوز، عباس عبدی، روزنامه نگار و تحلیلگر اصلاح طلب در گفتگو با روزنامه ایران، تلویحاً اردوکشیهای خیابانی سال ۸۸ را حرکتهایی ضد اصلاح طلبی دانسته است و میتوان این نظر او را انتقادی به شیوههای اعتراضی اصلاح طلبان در سال ۸۸ دانست. او در این گفتگو میگوید که «میان اصلاحات و انقلاب تفاوتی هست.
در مقایسه میان اصلاحات و انقلاب، میتوان گفت که روند اصلاحات کند، آرام و تدریجی است، اما از آن طرف انقلاب و براندازی، سریع است و جذابیتهای خود را دارد. در جریان ۸۸ به هیچ وجه در خیابان نرفتم، نه به این خاطر که میترسیدم، بلکه وقتی چیزی را قبول ندارم انجام نمیدهم. بعضی از همسن و سالهای من یا بزرگترها را که میدیدم، حس میکردم به سال ۵۷ برگشتهاند و آن حس را دارند. هنوز هم وقتی از جریان ۸۸ صحبت میکنند، آن حس شعف را دارند. درباره انقلاب هم همین حس را دارند. این یک حس عجیب و غریب است که شاید به لحاظ شخصی خوب باشد و چه بسا در مقاطعی برای نوعی پوست اندازی برای کشورها لازم هم هست، کما اینکه فکر میکنم انقلاب ۵۷ این پوستاندازی را موجب شد، اما در اصلاحات این حس شکل نمیگیرد و بیشتر باید با عقل و تدبیر کار کرد، ضمن اینکه فرآیند آن هم بسیار طولانیتر است.» عبدی در واقع تلویحاً مدل اعتراضی سال ۸۸ را که همفکرانش رقم زدهاند، به دور از عقل و تدبیر میخواند. با قضاوت او در مورد انقلاب اسلامی کاری نداریم، اما اذعان افراد در مورد خودهای شان و اقدامات جناح خودیشان مسموع و قابل پذیرش است. او در این گفتگو از عدم مسئولیت پذیری محمد خاتمی هم انتقاد میکند: «به طور مشخص آقای خاتمی از سیاستهای اصلی اصلاحطلبی عدول کردند... مثل تن ندادن به شکاف قدرت و مسئولیت. میتوانیم بپذیریم عدهای قدرت داشته باشند، هیچ ایرادی ندارد و چه بسا همه قدرت را داشته باشند. اما وقتی بخشی از قدرت را در اختیار گرفتید یا بخشی از قدرت به شما داده شد، باید مسئولیت آن هم متوجه شما باشد. نمیشود که قدرت جای دیگری و مسئولیت جای دیگری باشد. این نخستین اشتباهی بود که آقای خاتمی انجام داد.» او در توضیح همین بخش سخنانش میگوید: «آقای خاتمی جاهایی قدرت کافی را داشت، اما مسئولیت پذیری کافی نداشت. نمونه اش بحران ۷۸ در کوی دانشگاه. کوی دانشگاه به اصلاحطلبان چه چیزی یاد میداد؟ چرا مرحوم سحابی آمد به دانشگاه، گریه کرد و از دانشجویان خواهش کرد به خانههای خود بازگردند؟ چرا کسی به حرف او گوش نکرد؟
او که در حکومت نبود، محبوب هم بود. به خاطر اینکه جریان اصلاحطلب باید میفهمید آن کار، کار آقای سحابی نبود، کار آقای خاتمی بود؛ نه اینکه بیاید خواهش و تمنا کند که دانشجویان بروند، بلکه یک پیام بدهد که دو ساعت وقت دارید آنجا را تخلیه کنید و بعد از دو ساعت، من میدانم و شما. سیاست که شوخی ندارد. باید میگفت من از مردم خواهم خواست تا شما را بیرون کنند... درباره بحران سال ۷۸، یک واقعیت تاریخی وجود داشت که آقا! این کارها نتیجه نمیدهد، شما (آقای خاتمی) قدرت داری، باید مسئولیت بپذیری و بروی رسیدگی کنی. تعلل کردند، کار کشیده شد به دوشنبه، سه شنبه و چهارشنبه و آن وضعیتی شد که دیدیم. این امر نشان میدهد چندان نمیخواستند مسئولیت پذیری داشته باشند، درحالی که قدرتش را داشتند.»