کد مطلب: 32653
يکشنبه ۷ دی ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۰۱
ماجرای فریبخوردن داعش از نوجوان سوری چه بود؟
یک نوجوان سوری با فریب دادن نیروهای داعشی توانسته از دست آنها فرار کند و واقعیات تکان دهندهای از تروریستها در اختیار رسانهها قرار داد.
خط نیوز ؛ روزنامه نیویورک تایمز آمریکا در گزارشی به داستان زندگی یک نوجوان سوری پرداخت که فریب داعش را خورد ولی پس از مدتی با پی بردن به واقعیتهای این گروه با ترفندی جالب خود را از دست داعش نجات داد.
این نوجوان ۱۴ ساله که یوسید بارو که پیش از آغاز جنگ در سوریه در منطقهای نزدیک به حلب زندگی میکرد دراین باره به مسئولان امنیتی عراقی گفته که وی تحت تاثیر تبلیغات طرفداران داعش قرار گرفته که میگفتند، اگر ارتش سوریه وارد حلب شود به خانواده وی تعرض خواهد شد و وی در مقابل این تبلیغات حاضر به پیوستن به داعش شد.
این نوجوان سوری با اشاره به اینکه در زمانی که در داعش حضور داشت شاهد این بوده که رفتار اعضای این گروه با اسلام فاصله زیادی دارد تصریح می کند که بسیاری از نیروهای داعش همجنس باز بودند و درحالی که صدها نفر را به دلیل مصرف سیگار شلاق میزدند، خودشان سیگار میکشیدند و مردم بیگناه را میکشتند.
وی گفته که در داعش دو راه پیش روی نیروها بود، یا باید عامل انتحاری میشدند و یا باید به عنوان جنگجو میجنگیدند و افزود: پس از مدتی که در داعش به عنوان نیرو حضور داشته تصمیم به فرار میگیرد و برای عملی کردن نقشهاش خود را به عنوان نیروی انتحاری معرفی کند و پس از این بود که وی به همراه دیگر نیروهای تازه وارد داعش با اتوبوس به شهر موصل در عراق انتقال پیدا کرد.
این نوجوان ۱۴ ساله با اشاره به اینکه وی به همراه تعدادی از نیورهای انتحاری از موصل به بغداد گسیل شدند، تاکید کرد که پس از موصل به طور مخفیانه به آپارتمانی در بغداد انتقال یافته و پس از پذیرائی استراحت کرد و پس از آنکه بیدار شده به وی گفتهاند که باید در مقابل مسجدی در یک محله شیعه نشین در بغداد عملیات انتحاری انجام دهد.
وی با اشاره به اینکه به محض رسیدن به مقابل مسجد با فریاد از ماموران خواسته تا مردم را دور کنند به نیروهای امنیتی عراقی گفته که وی دارای جلیقه انتحاری است و پس از آن نیروهای امنیتی وی را نجات دادهاند.
این نوجوان سوری پیدا کردن مادرش و دکتر شدن در آینده را دو آرزوی خود معرفی کرده و گفت: ما خانوادهای معمولی بودیم و زندگی معمولی داشتیم و تنها میخواهم بار دیگر زندگی عادی خودم را داشته باشم.
/پارسینه