توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 29413
سه شنبه ۱ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۲۲
نعل وارونه
فرشاد مهدی‌پور
یادداشتی از جناب آقای فرشاد مهدی پور در مورد مطلب منتشر شده ( چند نکته ی کوچک پیرامون تهمتهای اخیر علیه آیت الله مصباح ) که منبع انتشار آن سایت خبری الف بوده است .
نعل وارونه
یک روز معمولی شهریور ۹۳ و در لابه‌لای اخبار ریز و درشتی که رسانه‌های مجازی منتشر می‌کنند، حاشیه‌نویسی خاصی از دیداری منتشر می‌شود که در آن رئیس فعلی مجمع تشخیص مصلحت، خاطره‌‌ای را درباب دیدار خود، شهید آیت‌الله علی قدوسی و رهبر معظم انقلاب با فردی نقل می‌کند که به استناد این نوشته شخصیتی بوده از جمله «روحانیت کم‌فروش»، که «این روزها خیلی از اسلام و انقلاب می‌گوید» و «رهبری از سال ۴۶ تا سال ۵۷ با آن آقا یک کلمه هم حرف» نزده است. روای می‌نویسد که آیت‌الله اکبر هاشمی‌رفسنجانی نام آن شخصیت را برده، اما او (راوی) از ذکر نام وی خودداری می‌کند و ارجاعاتی نامفهوم می‌دهد به موضوع بورسیه‌ها و حذف عنوان «العظمی» از پایگاه اینترنتی آیت‌الله سیدعلی سیستانی و حرف‌های دیگری که نه ربط چندانی به آن حاشیه‌نویسی دارد و نه این یادداشت.

فردای آن‌روز، پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله محمدتقی مصباح‌یزدی متنی را بدین عنوان منتشر می‌کند: «بخشي از گفت‌وگوي منتشرنشده علامه مصباح با مرحوم آقاي عسگراولادي در تاريخ ۱۱/۸/۱۳۹۰»؛ که روایتی دیگر از آن صبحانه بود در منزل آقای مصباح‌یزدی. و یک‌روز بعدتر (۲۷ شهریورماه) پایگاه اطلاع‌رسانی الف یادداشتی را منتشر کرد که عنوان آن چنین بود: «درباره خاطرات آیه‌الله مصباح یزدی» و بی‌آن‌که اشاره‌ای به علت انتشار خاطره دوم شود، گوینده خاطره اخیر را به باد مذمت گرفته و تنقید گرفته بود.
پس از ذکر این مقدمه طولانی (که وجودش لازم بود تا محل نزاع روشن شود)، پرداختن به سه نکته ضروری است:

اول
خاطره آقایان هاشمی و مصباح در موضوع موردنظر واجد اشتراکات و افتراقاتی قابل‌توجه است؛ اشتراکاتی نظیر زمان و موضوع کلی گفت‌وگو و تعداد حاضران. اما افتراقات آن بیش از این‌هاست و مساله مکان دیدار، رفت و برگشت گفت‌وگوها و محتوای کلی ماجرا را هم در بر می‌گیرد. در این میان،‌ ظاهرا نقل قول‌های آقای هاشمی، روایت‌گر نیمی از رویداد هستند، چنان‌که ایشان از مقدمه بحث به سرعت صرف‌نظر کرده و به همین جمله بسنده می‌کند که «نشستیم تا ظهر با او بحث کردیم تا قانعش کنیم. برای ادامه مبارزه.» و ذکر این نتیجه‌گیری که «من ]همان روحانی کم‌فروش[ این مبارزه را حرام می‌دانم!». اما مفهوم این مبارزه در آن به خوبی بازتابانده نمی‌شود و فقط آقای هاشمی می‌گوید «مبارزه‌ای که مجاهدین و چپی‌ها در آن باشند». حال آن‌که در روایت آقای مصباح این قطعه موشکافانه‌تر بررسی شده و نکاتی هم‌چون «ايشان در سخن‌هاي‌شان روي جبهه ضدامپرياليسم بسيار تأکيد کردند»، «ايشان گفتند: مسأله شريعتي و شهيد جاويد و... را بايد کنار گذاشت. حتي ما با مارکسيست‌ها بايد اتحاد داشته باشيم! ما بايد با تمام گروه‌هايي که ضد امپرياليسم هستند از مارکسيست‌ها، مجاهدين، طرفداران شريعتي تا طرفداران صالحي‌نجف‌آبادي و ديگران اتحاد داشته باشيم و مخالفت را کنار بگذاريم و فقط با امپرياليسم مبارزه کنيم!»، ]درباره مجاهدین[ «گفتند: نماز شب‌شان ترک نمي‌شود، ماهيانه دوازده هزار تومان حقوق مي‌گيرند و از اين مقدار فقط پانصد تومانش را مصرف و بقيه‌اش را صرف مبارزه مي‌کنند، چنينند و چنانند» و... با این تفاصیل می‌توان گفت که شاید دو روایت را باید با هم تکمیل کرد تا تحلیل دقیق‌تری به‌دست آید، هر چند در گزارشی که آقای مصباح به مرحوم حاج حبیب‌الله عسکراولادی می‌دهند، مقدمات و نتایج با دقت بیش‌تری ذکر شده و روایت، کامل‌تر به‌نظر می‌رسد.

دوم
دال مرکزی حاشیه‌نگاری دیدار آقای هاشمی با خانواده شهید قدوسی روی دل‌نگرانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درباب شان روحانیت استوار است و نقطه ثقل آن‌هم تیتر پایگاه اطلاع‌رسانی متعلق به وی است که: «برخی‌ها با تقلب، انقلابی شده‌اند!/ خاطره هاشمی از قهر ۱۰ ساله رهبری». اما خاطره آقای مصباح برای این بیان شده تا سلیقه و نگرش او را درباب کار حزبی بیان کند و تیتر آن چنین است: «سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَّنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ». تحلیل ادله طرفین، مجال دیگری را می‌طلبد، اما رجوع به ادبیات موجود در هر کدام از این روایت‌ها، می‌تواند نشان دهد که گوینده چه میزان در همین متن‌ها، ملتزم به حرف‌ها و داعیه‌هایش هست. در گزارش دیدار آقای هاشمی این تعابیر به صورت مستقیم و غیرمستقیم درباره آقای مصباح به کار گرفته شده است:
«کسانی که به اسم اسلام به راحتی تهمت می‌زنند، آبرو می‌ریزند و زندگی را بر مردم تنگ می‌کند و بعد هم بگویند «ما مکلفیم که اسلام را زنده نگه داریم!»/ شأن لباس روحانیت... لباسی که برخی گویی– به اشتباه- فقط برای قیّمی بر مردم آن را پوشیده‌اند/ کم فروشی این آقا/ این‌ها خون به دل امام کردند/ این‌ها توانسته‌اند با تقلب، انقلابی شوند!/ و این آقا هم آنجا بود».

در نقل‌ خاطره آقای مصباح نیز این تعابیر درباره آقای هاشمی به کار رفته است:
«در آن جلسه... آقاي هاشمي عنان سخن را به دست گرفتند و از اين‌جا شروع کردند/ ايشان در سخن‌هاي‌شان روي جبهه ضدامپرياليسم بسيار تأکيد کردند/ عرض کردم: آقاي هاشمي! من طلبه‌اي هستم که دغدغه‌ام اسلام است/ ايشان گفتند/ پس از اين گفت‌وگو آقاي هاشمي با نارحتي منزل ما را ترک کردند و رفتند/ البته کمک‌هاي آقاي هاشمي به منافقين را نيز نبايد فراموش کرد... در حال حاضر هم نمي‌گويم که آن‌ها کار بدي کردند. شايد وظيفه‌شان در آن شرايط همان بود». روشن است که با بازنشر این تعابیر، قضاوت کردن شاید کار چندان سختی نباشد.

سوم
و اما درباره الف عزیز. یکه به قاضی‌رفتن و تحلیل نوشتن، نه منصفانه است و نه حرفه‌ای. این‌که پایگاه اطلاع‌رسانی الف، یادداشتی جانب‌دارانه و یک‌سویه را در سرلوحه مطالب خود قرار دهد که حتی چرایی نگارش‌اش را توضیح ندهد تا مخاطبان را کاملا با خود هم‌داستان کند و اگر کسی بی‌خبر باشد و به سراغ کامنت‌ها نرود، چیزی از فحوای ماجرا نفهمد، امر غریبی است که متاسفانه رخ داده. دقت در روایات تاریخی بالا و شواهد و ادله پیرامونی‌شان به‌خوبی نشان‌دهنده وجود احکام کلی درست و نادرستی‌ در آنهاست که حتما در مصادیق‌شان اختلاف نظرهای جدی وجود دارد. شیوه تاریخ‌نگاری آقای هاشمی، سال‌هاست که به یک موضوع بحث‌برانگیز مورخان مبدل شده و این‌ مساله حتما تا مدت‌ها ادامه دارد و جالب این‌جاست که از حجم انبوه خاطرات ایشان که معمولا سایر نقش‌آفرینانش مرحوم شده یا سکوت اختیار کرده‌اند، یک‌نفر حاضر می‌شود تا روایتی را بازگوید، او باید طرف خطاب و تهدید و تحدید قرار گیرد که چرا «خاطره‌ات را گفته‌ای؟»! نویسنده محترم یادداشت الف حتی پا را از این هم فراتر می‌گذارد و مثلا در مورد سکوت رهبری معزز انقلاب را تایید ضمنی سخنان آقای هاشمی می‌گیرد و توضیح نمی‌دهد که چگونه به چنین یقینی دست یافته است.

سخن در این‌باره بسیار است و بازخوانی تاریخ‌نگارانه ماجرا، مستلزم بررسی جهات مختلف؛ افزون بر این‌ها حضرات آقایان هاشمی‌رفسنجانی و مصباح‌یزدی، دارای مشی و منش سیاسی شناخته‌شده‌ای‌اند که حتما بر جهت‌گیری محتوایی ناظران تاثیرگذار خواهد بود، اما با این همه می‌بایست در سبیل تعادل پیش رفت و ان‌شاالله که همگی‌ در چنین راهی گام برداریم.
Share/Save/Bookmark