"حوا" دختری که دست راستش طعمه گاندو شد. او این روزها باید با نوشتن و کار کردن با دست چپ عادت کند. در روزهای اخیر قهرمانان کشتی ایران به جنوب شرقیترین نقطه ایران رفتند تا با حوا و آسیه دیدار کنند. قهرمانانی که از حمله "گاندو" نجات یافتهاند.
به گزارش ایسنا، روستای "مولا آباد کشاری" از توابع بخش پیشین شهرستان سرباز در استان سیستان و بلوچستان است، روستایی نزدیک به مرز و بسیار محروم که تعداد بسیار کمی خانوار بیبهره از امکانات در آن زندگی میکنند. شهرستان سرباز در جنوب سیستان و بلوچستان به عنوان تنها زیستگاه تمساح های پوزه کوتاه ایرانی یا گاندوهای بلوچستان است، تنها گونه از راسته تمساح ها در ایران که پهن ترین پوزه را در مقایسه با سایر تمساح ها دارد.
چند روز پیش بود که "حوا" و خواهرش "آسیه" طبق عادت هر روزه برای شستن لباس و ظروف خانواده پرجمعیتشان به برکه در نزدیکی روستا رفتند، این دو خواهر به همراه تعدادی دیگر از دختران روستا مشغول شستن ظروف و لباسهایشان بودند که به یکباره سر و کله "گاندو" پیدا شد.
"گاندو" در چشم بر هم زدنی با جهش از زیر آب، با پوزه قدرتمند خود ران پای "حوا" خواهر ۷ ساله "آسیه" را گرفت، "حوا" از ترس بیهوش شد، همه دختران دیگر فرار را بر قرار ترجیح دادند، اما "آسیه" ۱۰ ساله نه تنها فرار نکرد، بلکه برای نجات جان خواهر سنگ بزرگی را از زمین برداشت و به سر "گاندو" کوبید، تمساح ران "حوا" را رها کرد،"حوا" که بیهوش شده بود روی زمین افتاد اما این پایان ماجرا نبود.
"گاندو" این بار با حملهای ناگهانی، بازوی دست راست"حوا" را بر دندان گرفت تا او را به زیر آب ببرد، آسیه اینبار نیز با تمام توان به دفاع از خواهر پرداخت و وارد جنگ نابرابر با تمساح شد،"گاندو" قصد داشت طعمه را به داخل آب ببرد و آسیه نیز به هر قیمتی که بود نمیخواست"حوا" را از دست بدهد. در نهایت آسیه توانست جان خواهرش را از این معرکه نجات دهد و پیروز نبرد با تمساح شود. اما خون از بازوی نحیف "حوا" با فشار به بیرون میزد، آسیه بلافاصله روسری از سر باز کرد و به بازوی خواهر بست تا خون کمتری از حوا برود (دکترها گفتند اگر آسیه این کار را نمی کرد خواهرش از خونریزی جانش را از دست میداد). او را کشان کشان به روستا آورد و با داد و فریاد اهالی را خبر دار کرد...حالا در روز جهانی چپ دستها،"حوا" در تلاش است به نوشتن با دست چپ عادت کند!
اما پس از این اتفاق تلخ تعدادی از چهرههای شاخص کشتی همچون رسول خادم دارنده مدالهای طلای جهان و المپیک و رییس سابق فدراسیون کشتی به همراه حسن رحیمی ملیپوش سابق کشتی ایران و دارنده مدالهای طلای جهان و برنز المپیک و مصطفی علیزاده مربی تیم ملی کشتی آزاد جوانان ایران در قالب موسسه خیریه علیبن ابیطالب علیه السلام به روستای محروم"مولا آباد کشاری" رفتند تا ضمن عیادت از "حوا" کارهای مربوط به خرید دست مصنوعی و مداوای وی را پیگیری کنند.
آسیه (دختر قرمزپوش) در کنار خواهرش
حسن رحیمی چهره شاخص کشتی ایران و جهان در گفتگو با ایسنا، در اینباره اظهار کرد: پس از شنیدن این اتفاق به همراه رسول خادم و مصطفی علیزاده تصمیم گرفتیم به عیادت این دختر معصوم برویم که بخاطر محرومیت و بیتوجهی حالا یک دست خود را از دست داده است. با حوا خیلی صحبت کردیم و به او روحیه دادیم. قرار شد برای او یک دست مصنوعی تهیه کنیم. با توجه به اینکه "حوا" در سن رشد قرار دارد، میتواند از این دست مصنوعی تا ۲ یا ۳ سال استفاده کند و پس از آن مجددا باید دست مصنوعی جدید برای وی تهیه شود.
دارنده مدالهای طلای جهان و برنز المپیک با اشاره به محرومیت و وضعیت اسفناک روستای "مولا آباد کشاری" همانند دیگر روستاهای محروم استان سیستان و بلوچستان، گفت: واقعا نمیدانم مسئولان چه میکنند؟ چرا بخاطر نداشتن آب لوله کشی و دیگر امکانات اولیه برای زندگی، "حوا" باید دست خود را بدهد؟ حوا که بازوی خود را داد اما امیدوارم مسئولان استانی با این اتفاق حداقل بیشتر به این نقاط محروم نگاه کنند و خدا را هم در نظر بگیرند. اینها در اوج محرومیت و بدون آب، برق و گاز و ... در خانه هایی کاهگلی و چوبی در بدترین شرایط بدون هیچ توجهی زندگی میکنند و مطمئن باشید اگر این بیتوجهیها ادامه داشته باشد، این آخرین اتفاق نخواهد بود.
وی خاطرنشان کرد: مسئولان حداقل کاری که میتوانند بکنند این است که با گذاشتن پمپ، آب را به معدود خانههای این روستا برسانند تا کودکان و زنان مجبور نباشند برای شستشوی خود و ظروف و لباسهایشان به جایی بروند که هر لحظه احتمال حمله "گاندوها" وجود دارد."حوا" ۷ خواهر قد و نیم قد دارد، آنهم در شرایطی که پدرش شغلی ندارد و دل هر انسانی با دیدن وضعیت زندگی اهالی این روستا به درد میآید.
حسن رحیمی در کنار حوا
رحیمی درباره اقدام شجاعانه "آسیه" خواهر ۱۰ ساله "حوا" و نجات او از مرگ حتمی گفت: من با آسیه صحبت کردم. او گفت "در حال شستن لباسهایمان بودیم که یک دفعه تمساح"گاندو" بالا آمد، در چشم بر هم زدنی ران خواهرم را با دندان گرفت. همه دخترها از ترس فرار کردند اما من ایستادم تا خواهرم را نجات دهم. بلافاصله سنگ بزرگی برداشتم و محکم به سر تمساح زدم. او یک لحظه پای خواهرم را رها کرد، حوا از ترس بیهوش شده بود، وقتی گاندو پایش را رها کرد روی زمین افتاد. گاندو اینبار با جهشی که داشت بازوی دست راست خواهرم را به دندان گرفت و او را کشید تا به درون آب ببرد. باز با سنگ او را زدم اما فایده نداشت. مو و سر خواهرم را محکم گرفتم و به سمت خودم میکشیدم تا به درون آب نرود. من میکشیدم و "گاندو" میکشید تا اینکه حوا را در حالی نجات دادم که بازویش با یک تکه پوست به بدنش آویزان شده بود. خون از بازوی حوا فواره میزد، هیچ کمکی نداشتم، بلافاصله روسریام را از سر باز کردم و بر روی زخم گذاشتم تا خون کمتری بیرون بیاید. بعد هم او را کشان کشان به سمت روستا بردم و با داد و فریاد اهالی را با خبر کردم...
قهرمان پرافتخار کشتی ایران و جهان تصریح کرد: اینها صحبت یک زن یا مرد نیست، این حرفها را یک دختر ۱۰ ساله زده، دختری که در یک جنگ نابرابر موفق به شکست "گاندو" شد و خواهر کوچکش را از مرگ حتمی نجات داد. سالها در میادین جهانی بدنبال مدال و رفتن بر روی سکو بودم تا قهرمانی بدست بیاورم اما آنروز که "آسیه" را دیدم فهمیدم قهرمان واقعی اوست.
رسول خادم در کنار اهالی روستای مولا آباد کشاری
وی درباره احساس حوا و آسیه از دیدن آنها گفت: انگار که کسی اصلا به آنها سر نزده باشد، وقتی فهمیدند ما برای دیدن آنها آمدهایم خیلی خوشحال شدند. حوا و آسیه مثل دیگر خواهرانشان خیلی باهوش هستند اما از داشتن مدرسه محرومند و فقط چند روز یکبار یک معلم به روستایشان می آید و کمی درس یادشان میدهد. آقا رسول هم به حوا طریقه نوشتن با دست چپ را آموزش داد و سعی کرد با حرفهایش امید را به این دختر معصوم بازگرداند. قطعا هر کمکی که از دستمان بربیاید برای مداوای حوا و کمک به درس خواندن آنها خواهیم داشت. پزشکان گفته اند دست حوا بدلیل جراحت شدید قابلیت پیوند نداشته و باید دست مصنوعی برای او تهیه شود که ما هم به دنبال این موضوع هستیم.
رحیمی در پایان خواستار توجه مسئولان به نقاط محروم استان سیستان و بلوچستان شد و گفت: این حق مردم این دیار نیست که در چنین شرایطی زندگی کنند. سرزمینشان ثروت زیادی دارد اما خودشان در شرایط بدی زندگی میکنند. کاش بیشتر از اینها مورد توجه قرار گیرند. بارها این اتفاقات رخ داده و باز هم ادامه دارد چرا که برای ما درس عبرت نمیشود. مگر سال گذشته نبود که دختران سر کلاس درس بخاطر نداشتن بخاری استاندارد در آتش سوختند، اما چه شد و با مقصران این حادثه چه کردند؟