کد مطلب: 34859
دوشنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۰۶
یونیسف در ایران، چه می خواهد؟/ تمرکز بر استانهای خاص؛ با نیت های خاص تر!
با اینکه یونیسف برنامه خود را در جهت ایجاد بهبود سلامت و تعذیه کودکان عنوان کرد، اما انتخاب سه استان سیستان و بلوچستان، آذربایجان غربی و هرمزگان که محل درگیریهای فراوان جداییطلبان و قومیتهای مسئلهمند در کشور است، را قطعا نمیتوان در راستای کمکهای بشردوستانه صرف دانست.
گروه جامعه خط نیوز ـ یونیسف، یا صندوق کودکان سازمان ملل متحد، از آژانسهای سازمان ملل متحد است که برای تحقق حقوق کودکان و کمک به بهبود وضعیت زندگی آنان در سرتاسر جهان فعالیت میکند. این صندوق در شهریور ماه ۱۳۲۵ با هدف تأمین نیازهای فوری کودکان اروپا در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، از سوی سازمان ملل متحد بنیانگذاری شد.
در سال ۱۹۵۳ یونیسف یکی از ارکان دایمی سازمان ملل شد و نام آن از صندوق بین المللی اضطراری کودکان سازمان ملل به نام کنونی تغییر یافت. اهداف تشکیل یافته یونیسف طبق بیان خودشان آن است که بقا، حمایت و رشد و تکامل کودکان را در سطح جهان حفظ کرده و اولویتهای توسعه و اصول اخلاقی کار با کودکان را در کشورها پیاده کند و تلاش میکند تا حقوق کودکان را به عنوان اصول اخلاقی پایدار و معیارهای بین المللی رفتار با کودک برقرار سازد. یونیسف بعد از ۶۳ سال فعالیت خودش از ۱۹۵ کشور جهان دفاتر خود را ثبت و فعال نموده است و با استفاده از نیروهای بومی و اقناع دولتها و نظامهای سیاسی به پایگاهی برای اجرای برخی ملزومات توسعه فعالیت نظام سرمایهداری میپردازد.
تاریخچه تشکیل یونیسف در ایرانیونیسف با همکاری دولت وقت ایران پیش از انقلاب اسلامی فعالیت خود را از سال ۱۳۴۲ با هدف بهبود وضعیت سلامت و تغذیه کودکان اجرا کرد. به مرور دامنه فعالیتها به آموزش دختران، توانمندسازی زنان برای فعال تر بودن در جامعه، اطلاع رسانی راجع به ایدز برای افراد در معرض خطر و ترویج قوانین حامی حقوق کودک گسترش یافت.
ایران نیز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۶۳ به پیمان نامه حقوق کودک پیوست و همکاری مجدد یونیسف با ایران درسال ۱۳۷۳ آغاز شد. یونیسف در فاصله بین سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۷ به پشتیبانی از برنامههای بهداشتی مانند ترویج تغذیه با شیر مادر، واکسیناسیون و مبارزه با بیماریهای اسهالی کودکان پرداخت. از سوی دیگر طی سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۱ این همکاریها در زمینههای دیگری مانند تقویت و گسترش شبکه بهداشتی درمانی کشور و همچنین برنامههای سلامت مادران، تغذیه، مبارزه با کمبود ریز مغذیها و عفونتهای حاد تنفسی گسترش یافت.
در سایت یونیسف آمده است: «بودجه یونیسف کاملا به وسیله مشارکت داوطلبانه افراد، موسسات، دولتها و بخش خصوصی تامین میشود. دفاتر کمکهای مالی یونیسف، سازمانهای غیردولتی هستند که در ۳۶ کشور توسعه یافته مستقر بوده و در راستای ترویج حقوق کودک، جمع آوری کمکهای مالی و ارائه خدمات به دیگر دفاتر یونیسف در جهان فعالیت میکنند. زمانی که در دهه ۱۹۵۰ میلادی کارتهای تبریک یونیسف به بازار آمدند، به سرعت به منبع اصلی درآمدزایی برای یونیسف تبدیل شدند.» اما سئوال آن است که چرا یونیسف توسط کمکهای مالی نهادهای داوطلبانه در کشورهای توسعه یافته اداره و ساماندهی میشود و درآمدهای خاصل از تبلیغات و کمکهای داوطلبانه مردمی چه سود اقتصادی یا فرصت برای سرمایهگذاری متولیان این نهاد ایجاد شده است؟
مهمترین طرحها و برنامههادفتر اصلی یونیسف در نیویورک و همین نکته حاکی از آن است که سیاستهای این نهاد بین المللی از چه طریق شکل گرفته و در چه جهت سوق مییابد. اغلب برنامههای یونیسف در ایران وسایر کشورهای در حال توسعه به بهبود وضعیت زیست کودکان و نوزادان مربوط بود اما به مرور به برنامهسازی در حوزه زنان نیز رسید.
طبق اهداف تعیین شده برای یونیسف، برنامه جدید این نهاد با دولت جمهوری اسلامی ایران در فاز ششم فعالیت خود در سال ۲۰۰۵ آغاز و تا سال ۲۰۰۹ ادامه یافت. این برنامه پنج ساله بر حوزههای زیر متمرکز بود:
برنامه پنج ساله یونیسف برای ایران از ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰
طرحها و برنامههای یونیسف بیش از آنکه به نفع جامعه ایران و حمایت از کودکان باشد، در راستای بسترسازی برای پذیرش الگوهای غرب و نظام فکری سرمایهداری و سکولاریسم است. برنامه این دوره پنج ساله پیامدهای خود را در سالهای بعد به مرور نشان داد که در بخش بعدی به آن اشاره خواهد شد. سندهای ۵ ساله یونیسف در ایران همانند سایر کشورها باید به تایید هیات اجرایی و مدیریتی یونیسف برسد؛ این هیات اجرایی، مشتمل بر ۳۶ کشور است که بودجه اصلی یونیسف را تامین میکنند و بر همین اساس، تصمیمگیریها در سطح کلان یونیسف در کشورهای دیگر من جمله ایران، از طرف آنهاست.
از سوی دیگر باید اشاره کرد که یونیسف توجه خود را در ایران در سه استان که به تصور آنان بیشترین نیاز را دارند، متمرکز کرده است. در انتخاب این سه استان بیش از آنچه به نیازها و کمکهای بشردوستانه را در نظر داشته باشد بر استانهای تمرکز دارند که قومیتهای جداییطلب در آن سکونت دارند. در طرح پنجساله ۲۰۰۵-۲۰۰۹ که کشور درگیر مسائل سیاسی و اقتصادی بسیاری بود، یونیسف در استانهای هرمزگان، آذربایجان غربی و سیستان و بلوچستان به پیاده سازی برنامههای خویش با فراغ بیشتری پرداخت و در پرتو نظام بین المللی بشردوستانه در مناطق محروم جهان، نگرش و بینش دلخواه خود را در ذهن کودکان و نوجوانان و به تبع خانوادهها تا حد زیادی نهادینه ساخت.
هالس هوف، نماینده هلندی یونیسف در ایران در یک مصاحبه اشاره کرده است که آنها علیرغم اینکه از آمارهایی که دولت ایران در اختیار یونیسف قرار میدهد در برنامههای خود استفاده میکنند، اما به دلیل مشخص نبودن جزییات برخی آمارها و همچنین آمارهای نامشخص مانند کودک آزاری، ناچار است از منابع نه چندان موثق مانند شنیدهها و اخبار منتشر شده در رسانهها استفاده کنند. هوف راهکار این امر را استفاده از سازمانهای مردم نهاد و داوطلب در جمع آوری و انتقال دادهها عنوان کرده است که همکاری یونیسف ایران با سازمانهای مردم نهاد با تایید دولت و پس از سنجش عملکرد آنهاست.
تاثیرات اقدامات یونیسف بر جامعه ایران
یونیسف با اجرای طرحهای حاکی از محرومیت، ناآگاهی، عدم توجه به حقوق انسانی و... کودکان و زنان در سالهای اخیر به طور ضمنی در تلاش بود تا وضعیت جامعه ایران را در سطح یک جامعه بدوی به دور از تمدن و پیشرفت با وضعیت سرشار از خشونت علیه کودکان و زنان نشان دهد. از سوی دیگر این نهاد با کسب درآمد از سوی کشورهای سرمایهداری با مشی سکولار، به مرور و طی ۵۰ سال به مرور برخی افکار و نگرشها را در جامعه ایرانی نهادینه کرد. جنگ نرم این گروه بسیار زودتر از رسانهها آغاز شد و به د لیل حضور در بستر اجتماعی و فرهنگی جامعه و دسترسی به دادههای ناب و مستقیم، توان تاثیرگذاری بیشتری نیز داشتند.
همانطور که بیان شد، برخی موسسات مردمی و افراد داوطلب در انتقال دادهها با این نهاد در ایران همکاری دارند اما اینکه بعد از تایید به چه شیوه نظارت بر این سازمانهای مردم نهاد صورت میگیرد و تاثیرات یونیسف در جمع آوری سوگیرانه دادهها تا چه میزان است، مشخص نیست. همچنین به دلیل کسب بودجه از خارج از ایران و اجرای سیاستهای موسسان این نهاد، امکان نظارت بر فعالیت یونیسف به طور کامل و حقیقی وجود ندارد. در برخی مقاطع، نقض حقوق کودک و انتشار اخباری مبنی بر کودک آزاری و همسرآزاری بسیار رواج یافته بود و تلاش جدی برای ایجاد تصویری سیاهتر از واقعیت و گاه غیرواقعی در فضای خبری در ایران و سراسر جهان صورت گرفت. همین مسئله موجب ایجاد اختلال و ایجاد بحران مقطعی در واکنشهای جهانی به نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران را موجب شد.
با اینکه یونیسف برنامه خود را در جهت ایجاد بهبود سلامت و تعذیه کودکان عنوان کرد، اما انتخاب سه استان سیستان و بلوچستان، آذربایجان غربی و هرمزگان که محل درگیریهای فراوان جداییطلبان و قومیتهای مسئلهمند در کشور است، را قطعا نمیتوان در راستای کمکهای بشردوستانه صرف دانست. سیاستهای یونیسف که از سوی کشورهای استعمارگر تغذیه میشود، مبنی بر آن است که انشقاق و چندپارگی در بستر اجتماعی ایران به نفع اهداف سیاسی و اقتصادی نظام استعمارگر غرب رخ دهد و بهترین شیوه اقناع بومیان یک کشور به هدف نهادینهسازی این اختلاف، همراهی نسل آینده (کودکان) با اهداف استعماری غرب است بدون آنکه این افراد در استانهای یادشده از کم و کیف ماجرا اطلاع داشته باشند.
فرایند جهت دهی و انگیزه بخشی به کودکان در زندگی و تببین شکاف بین نظام سیاسی و نظام اجتماعی با بیان عدم رسیدگی به این مناطق و برجسته سازی تفاوتهای قومی و مذهبی، از ابزارهای در دسترس و کم هزینه غرب در کشور ایران است که با واسطه گری یونیسف در سطح کودکان و زنان در جریان بوده و ادامه نیز دارد.
بخش دیگری از فعالیتهای یونیسف در جهت آگاهی بخشی به نوجوانان دختر و پسر در پیشگیری از ایذر در نوجوانی است. ایران به عنوان یک کشور اسلامی و با وجود حساسیتهای شرعی خانوادهها در رعایت حدود شرعی محسوب میشود که نمایندگان یونیسف و همکاران ایرانی آن با برگزاری کلاسهای آموزشی، جلسات، انتشار جزوات و کتابچهها و... سعی در جهت عادی سازی روابط نامشروع در سنین پایین دارد و تا حد زیادی توانست در لایههای پنهان جامعه به اهداف خود دست یابد و قبح مسئله در بین نسل جوان فرو ریزد. به اجمال پیامدهای ناشی از فعالیتهای یونیسف در ادامه آورده شده است:
بنابر آنچه ذکر آن به اجمال بیان شد، فعالیتهای فراوانی در سطوح و انواع مختلف اعم از امضای بیانیه، تجمع، اعتراض، ایجاد کمپینگ و میتیگهای مختلف، رسانهای کردن اخبار مربوط به کودکان و بیش از همه فعالیت در مناطق حساس کشور و تحریک جدایی طلبان در برهم زدن نظم عمومی از پیامدهای پنهان و نامحسوس فعالیت یونیسف در ایران رخ داده است. با نگاهی عمیق به کفه دستاوردهای مثبت در مقابل آسیبهای ناشی از حضور یونیسف در ایران باید گفت که هدف نه کمک با هدف نوعدوستی است بلکه سلطه فرهنگی و سیاسی از برنامههای مدتدار کشورهای غربی در به دست آوردن سرمایههای مادی و انسانی کشورهای دیگر است.
*برخی از داده های این گزارش بر اساس مستندات موجود در سایت جهانی یونیسف است.
* امین جلالی
منبع: روزنامه آذربایجان