توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 67609
دوشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۳۵
کار زیاد با اینترنت چه امراضی بدنبال دارد؟!
با جستجوی بیماری خود در وب چه اتفاقی می‌افتد؟
کار زیاد با اینترنت چه امراضی بدنبال دارد؟!
«بیشترمان حداقل برای یک بار هم که شده موقع درد و بیماری اولین کاری که کرده‌ایم این بوده که گوشی تلفن همراهمان را برداریم و علت‌های درد مورد نظرمان را در صفحات وب جستجو کنیم.

این کار البته خاص این روزگار است که خیلی کارهایمان را آنلاین انجام می‌دهیم و اصلاً چیزی وجود ندارد که دنبالش باشیم و در جستجویی ساده در این فضا آن را نیابیم.

اما با جستجوی بیماری خود در وب چه اتفاقی می‌افتد؟

«من هر بار این کار را می‌کنم و هر بار هم با خودم عهد می‌بندم که دیگر تکرار نکنم اما هر بار به محض اینکه مشکلی پیدا می‌کنم، باز اولین کاری که می‌کنم این است که توی گوگل دنبال بیماری خودم می‌گردم.

در واقع می‌خواهم خیلی سریع بفهمم مشکلی که دارم ممکن است به دلیل کدام بیماری‌ها باشد.

هر بار هم به همان پاسخ قبلی می‌رسم و طیف مختلفی از بیماری‌ها و تشخیص‌های مختلف پیش چشمم قرار می‌گیرد؛ از هیچ تا سرطان! در این جور موارد هم آدم همیشه بدترین حالت ممکن را در نظر می‌گیرد یعنی اگر حتی یک سردرد ساده هم داشته باشد به بدترین احتمال فکر می‌کند و همین هم حالش را بدتر می‌کند.

برای من که همین طور است.»

این را مینا می‌گوید که آنقدر درباره بیماری‌های مختلف سرچ کرده و این طرف و آن طرف مطلب خوانده که دیگر به قول خودش یک پا دکتر شده و کسانی که این عادت او را می‌دانند گاهی سؤالات پزشکی خودشان را از او می‌پرسند: «من واقعاً از این کار دچار آسیب‌های زیادی شده‌ام که بیشترشان هم روانی است به این معنی که احتمال ابتلا به بیماری‌های سخت آنقدر به ذهنم فشار آورده که حتی مراحل طی‌کردن بیماری و بعد از آن مرگ و مراسم خاکسپاری خودم را هم مجسم کرده‌ام.

این را که می‌گویم کاملاً جدی است گرچه ممکن است خنده دار به نظر برسد و پیش خودتان خیال کنید مگر می‌شود با یک احتمال ساده آن هم با سرچ گوگل آدم به این حال بیفتد اما من به شما می‌گویم کاملاً امکان آن وجود دارد چون برای خودم پیش آمده و می‌دانم این چه عادت مخربی است.

صبح بیدار می‌شوم و احساس می‌کنم درد خفیفی در عضلات گردن دارم و بلافاصله گوشی را برمی‌دارم و سرچ می‌کنم و از گرفتگی عضلات تا آرتریت روماتوئید و مننژیت و سرطان را با توجه به نوشته‌ها برای خودم احتمال می‌دهم و همان طور که گفتم بدترینش را در نظر می‌گیرم و کل روزم را خراب می‌کنم.

صبح روز بعد هم از درد گردن خبری نیست اما اعصابم همچنان درب و داغان است.»

بعضی‌ها حتی از این هم پا فراتر می‌گذارند و بعد از مرحله تشخیص اینترنتی سراغ درمان هم می‌روند؛ درمان اینترنتی.

اگر شما مطالبی را که در مورد علل دردها و احتمال بیماری‌ها نوشته شده‌اند بخوانید، می‌دانید که معمولاً بعد از بیان علائم و علل، راه‌های درمان هم عنوان شده‌اند که همیشه یک پای ثابت آن «مراجعه به پزشک» است که البته اگر قرار بود جستجوگران بیماری به پزشک مراجعه کنند، اصلاً سراغ گوگل نمی‌رفتند پس این گزینه خود به خود منتفی است.

می‌ماند یک سری درمان خانگی که گاهی هیچ ربطی به بیماری ندارد اما به هر حال راهی است که می‌شود امتحان کرد و دم دست است.

خیلی‌ها سراغ این کار می‌روند و صدالبته که معمولاً هم کارساز نیست و حتی ممکن است به ایجاد آسیب‌های بیشتر منجر شود.

«پادرد ناگهانی مادرم برای همه‌مان مسأله شده بود.

هیچ سابقه‌ای نداشت و به همین علت فکر می‌کرد چیز خاصی نیست.

چون سن و سال زیادی هم نداشت احتمال بیماری جدی را نمی‌دادیم.

من چند جا سرچ کردم و بعضی درمان‌های پیشنهادی را اجرا کردیم که از آن جمله گرم کردن و ماساژ درمانی عضو مورد نظر بود.»

این را سجاد می‌گوید که روایتش واقعاً عبرت‌آموز است و باید آن را همیشه در ذهن نگاه داشت.

او ادامه می‌دهد: «ما به درمان‌های خانگی پادرد ادامه می‌دادیم و چند روغن مخصوص ماساژ از جمله روغن کوسه هم خریده بودیم که می‌گفتند برای پادرد خوب است.

مادرم کلاً نسبت به مراجعه به پزشک گارد دارد و برای همین از این قبیل درمان‌های خانگی استقبال می‌کرد تا مجبور نشود سراغ دکتر برود.

سه هفته گذشت و وضعیت نه تنها بهتر نشد بلکه درد پای مادرم آنقدر زیاد شد که دیگر شب‌ها نمی‌توانست از درد بخوابد. در نهایت مجبور شدیم به پزشک مراجعه کنیم.

بعد از انجام مراحل تشخیصی مختلف معلوم شد مادرم دچار آمبولی شده و درد پایش به خاطر لخته خون است که اگر کمی دیرتر مراجعه می‌کردیم ممکن بود به قیمت از دست دادن جانش تمام شود.

در هر صورت قضیه به خیر گذشت و با اینکه مادر من دیگر باید همیشه دارو مصرف کند اما به هرحال بیماری کنترل شد.

ای کاش همان موقع که درد شروع شد به پزشک مراجعه کرده بودیم و دنبال درمان‌های پیشنهادی آنلاین نمی‌رفتیم.»

بعضی‌ها هم به پزشک مراجعه می‌کنند و آزمایش‌های لازم را هم انجام می‌دهند اما به محض اینکه برگه جواب آزمایش را می‌گیرند، سریع سراغ تفسیر آزمایش می‌روند تا قبل از مراجعه به پزشک خودشان بفهمند اوضاع چطور است.

«پدرم به سرطان ریه مبتلا بود و مراحل درمانش هم طی شده بود.

۳۱ جلسه رادیوتراپی کرده بود و آزمایش داده بود تا معلوم شود فعالیت سلول‌های سرطانی متوقف شده است یا نه.

به محض اینکه جواب آزمایش را از آزمایشگاه گرفتم، همان جا نشستم و شروع کردم سرچ‌کردن.

چند مورد که معلوم بود نرمال است اما موردی بود که به نظرم آمد در محدوده نرمال نیست برای همین مترصد شدم بفهمم آیا مشکلی وجود دارد یا نه.

با جستجو در سایت‌های مختلف در نهایت به این نتیجه رسیدم که سلول‌های سرطانی فعال شده است.

دنیا روی سرم خراب شد.

پاهایم شل شده بود و توان حرکت نداشتم.

موضوع را تلفنی به مادرم گفتم و او هم اعصابش حسابی به هم ریخت و گریه‌اش گرفت.»
این را می‌گوید و ادامه می‌دهد: «من و مادرم سعی می‌کردیم به روی خودمان نیاوریم تا روحیه پدرم خراب نشود.

روزی که پدرم وقت دکتر داشت، خودمان را آماده کرده بودیم که به او دلداری دهیم و امیدوارش کنیم که با انجام مراحل بیشتر رادیوتراپی نتیجه بگیرد و اثری از سرطان باقی نماند.

دکتر برگه آزمایش را نگاه کرد و با لبخند گفت خدا را شکر نتیجه رضایتبخش است و بعد از این فقط باید شش ماه یک بار، بعد هم سالی یک بار چک آپ انجام دهید که خیال‌تان راحت باشد.

من و مادرم از خوشحالی شوکه شده بودیم و از طرفی فکر می‌کردیم نکند دکتر دارد جلوی پدرم این طور می‌گوید تا نگران نشود.

بعد از اینکه از اتاق دکتر بیرون رفتیم، به بهانه‌ای دوباره برگشتم و موضوع را به دکتر گفتم.

او هم متعجب شد و هم عصبانی.

گفت دیگر هرگز چنین کاری نکنید و اگر قرار است با سرچ تفسیر آزمایش کنید دیگر چه لزومی به وجود پزشک است؟! بعد از آن دیگر این کار را تکرار نکردم؛ گرچه بعضی وقت‌ها وسوسه می‌شوم اما وقتی یاد آن چند روز اضطراب و ناامیدی می‌افتم از این کار حذر می کنم.»

حال که تجربه‌های این سه نفر در مورد جست و جوی بیماری‌ها در صفحات وب را خواندید، اگر همچنان تمایل دارید به شیوه قبل به چنین کاری اقدام کنید، بهتر است گفته‌های دکتر کیوان سالاری، متخصص داخلی، را هم بخوانید: «گوگل پزشک نیست! این را احتمالاً زیاد شنیده‌اید اما وقتی نوبت خودمان می‌شود یادمان می‌رود.

اگر قرار بود هر کس با سرچ گوگل بتواند بیماری‌اش را تشخیص دهد و درمان کند که باید مطب همه پزشک‌ها بسته می‌شد.

این ساده‌ترین نظری است که می‌شود در این باره داد اما مسأله این است که این قبیل خودتشخیصی و خوددرمانی‌ها بر اساس مطالب اینترنتی معمولاً هم از سوی افرادی صورت می‌گیرد که اتفاقاً تحصیلکرده و به اصطلاح قشر آگاه جامعه هستند.

نکته مهم این است که این مطالب ممکن است از سوی هر کسی منتشر شده باشد و نویسنده الزاماً پزشک نیست پس به این نکته خیلی باید توجه داشته باشید.

خود شما می‌توانید یک مطلب بلندبالا در مورد یک بیماری خیالی بنویسید و منتشر کنید و بعد ببینید چند نفر باور می‌کنند چنین بیماری‌ای وجود دارد و - عجیب‌تر اینکه - حتی علائم آن را در خود پیدا می‌کنند.

مطالب به اصطلاح ویکیپدیایی هم همینطور است. کسی آن را منتشر کرده که شما نمی‌دانید کیست.

از طرف دیگر این گونه مطالب معمولاً به صورت کلی به بیماری یا مشکلی می‌پردازند؛ در حالی که پزشک به صورت بالینی با بیمار مواجهه دارد و علائم و نشانه‌های خاص بیماری را با توجه به شرایط جسمی او و سوابق بیماری خانوادگی در نظر می‌گیرد.

بنابراین بهترین روش درمان را با توجه به شرایط بیمار تجویز می‌کند.

گذشته از آن سرچ گوگل باعث ایجاد نگرانی و اضطراب برای افراد می‌شود و پیامدهای روانی به دنبال دارد که می‌تواند اثرات مخربی بر روان فرد بر جای بگذارد.

به بیراهه رفتن راه درمان را هم باید به این موارد بیفزاییم که گاهی زمان طلایی برای درمان را از بین می‌برد.

بر همین اساس هرگز، هرگز و هرگز در مورد نشانه‌های بیماری خود در گوگل سرچ نکنید.»
Share/Save/Bookmark