به گزارش خط نیوز به نقل از جهان نيوز، روزنامه اعتماد با علی جنتی، وزیر سابق ارشاد دولت یازدهم که در آخرین ماه های دولت توسط روحانی عزل شد مصاحبه ای را انجام داده است. بخشهایی از این مصاحبه را می خوانید:
قريب به دو سال از پايان حضور شما در دولت حسن روحاني به عنوان وزير فرهنگ و ارشاد ميگذرد. حالا كه مدتي است از دور به دولت روحاني نگاه ميكنيد مهمترين نقد شما نسبت به دولت دوازدهم چيست؟
نسبت به دولت به معناي قوه مجريه انتقاد خاصي ندارم اما دولت از اجزا و اعضاي كابينه تشكيل شده است. اعضاي كابينه هم متفاوت هستند. برخي بسيار باانگيزه هستند و كار خود را ميدانند، از نيروهاي توانمند و همراه دولت استفاده ميكنند، در كارشان هم موفق هستند. برخي هم هستند كه انگيزه كمتري دارند يا خودشان را در ايفاي مسووليت ناتوان ميبينند يا در انتخاب معاونان و مديراني كه به كار گرفتهاند از نيروهاي توانمند و باكفايت استفاده نميكنند يا با برخي از نمايندگان پرتوقع مجلس معامله ميكنند و براي اينكه به دور از سوال يا استيضاح بمانند باجهاي سنگيني به نمايندگان مجلس ميدهند و برخلاف سياستهاي رييسجمهور عمل ميكنند.
مدتي است كه روحاني به رييسجمهوري تريبونها تبديل شده است. يعني هر از چند گاهي پشت يك تريبوني موارد و گزارههايي را يادآوري ميكنند كه پيش از انتخابات جزيي از وعدههاي او بوده است و در اين يك سال يا بهتر بگوييم ٥ سال گذشته شرايط تحقق آن فراهم نشده و در بعضي موارد بدتر هم شده است. به نظر شما اين موضوع براي افكار عمومي عجيب و آزاردهنده نيست؟
بسياري از نخبگان كشور در بخشهاي مختلف از محدوديتهايي كه رييسجمهوري در جايگاه خود دارد آگاه هستند. البته توده مردم اطلاع زيادي ندارند كه رييسجمهوري چه مشكلاتي دارد؛ لذا ميبينيم كه در برخي از شبكههاي اجتماعي گاه انتقادات تندي از رييسجمهوري ميشود و مردم ميپرسند كه وعدههايي كه دادهبوديد چه شد؟ اگر روحاني اين وعدهها را در تريبونهاي عمومي تكرار ميكند بيشتر به اين دليل است كه نشان دهد بر اعتقادات و باورهاي خود استوار است ولي در عمل نتوانسته است وعدهها را محقق كند.
اينكه روحاني در رابطه با آزادي بيان، آزادي تبادل اطلاعات، آزادي شبكههاي اجتماعي و... بارها تاكيد كرده و ميكند به اين دليل است كه ميخواهد بگويد من از عقيدهام بازنگشتهام منتها در عمل شرايطي خارج از اراده او ايجاد شده است. مثلا شوراي عالي فضاي مجازي با تركيب خاصي كه دارد يا كميته تعيين مصاديق مجرمانه راي به فيلترينگ تلگرام ميدهد يا دستگاه قضايي دخالت ميكند و برخي از شبكههاي اجتماعي را فيلتر ميكند. اين با هيچ منطقي جور در نميآيد كه اتوباني كه ميليونها اتومبيل از آن عبور ميكند به جاي جريمه و برخورد با چند خودروي متخلف يك باره اتوبان را ببندند براي اينكه ديگر تخلفي صورت نگيرد. اگر رييسجمهوري وعدهها را بازخواني ميكند براي اين است كه به مردم بگويد وعدهها را فقط براي رايگيري از مردم بيان نكردم و هنوز بر اين اعتقادات هستم منتها برخي شرايط خارج از اراده من است.
اينكه مردم بدانند رييسجمهورشان به چه چيزي اعتقاد دارد يا ندارد كفايت ميكند؟
البته صرف ابراز عقيده كافي نيست اما راهي هم جز اين نيست. گاهي اهداف كوچكتري را بايد فداي اهداف و منافع بزرگتري كنيم. ما اكنون در شرايط ويژهاي هستيم كه تهديدهاي خارجي در طول ٤٠ سال گذشته به بيشترين حد ممكن رسيده است. حتي در دوران جنگ تحميلي و حمله عراق ما اينقدر با تهديد مواجه نبوديم.
ائتلافي در منطقه بين عربستان، اسراييل و امارات متحده عربي با امريكا شكل گرفته است و همه آنها به دنبال ايجاد مزاحمت براي جمهوري اسلامي هستند. در طول ٤ دهه گذشته به جز در دوران جنگ تحميلي هيچگاه چنين وضعيتي نبود. يك زماني ملك عبدالله به امريكاييها گفته بود شما بايد سر اين مار را بزنيد چون خودشان كه عرضه اين كار را نداشتند متكي به حمايت امريكا بودند تا به اصطلاح از شر ايران خلاص شوند. الان امريكا با اسراييل، عربستان و امارات متحده عربي دست به دست هم دادهاند نه براي يك حمله نظامي كه هيچگاه ما شاهد حمله نظامي از سوي اين كشورها نخواهيم بود چرا كه يك بارهمه آنها پشت سر صدام ايستادند، همه امكانات تسليحاتي و اطلاعاتي را در اختيارش گذاشتند ولي موفق نشدند. آنها به دنبال جنگ رواني و استفاده از جنگ نرم هستند و تلاش ميكنند با استفاده از ضعفهاي دروني كشور جامعه را دچار فروپاشي كنند.
آنچه ميتواند ما را دربرابر اين تهديدها مصون نگه دارد حفظ انسجام دروني، هماهنگي بين دولت و مردم، هماهنگي قواي سهگانه كشور و همراهي دولت با رهبري است. تا زماني كه اين انسجام وجود داشتهباشد هيچ يك از اين تهديدها كارساز نخواهد بود ولي اگر ما از نظر انسجام داخلي دچار مشكل شويم آن زمان است كه توطئهها كارساز ميشود. حالا شما خودتان بگوييد روحاني به عنوان رييسدولت ميتواند يك روز با دستگاه قضايي در بيفتد و يك روز با مجلس مقابله كند و هر روز تشنجي در سطح جامعه پديد بيايد. آيا به نفع كشور است؟
به ويژه با توجه به گروهبنديهاي سياسي و جناحي كه در داخل كشور داريم و متاسفانه بسياري به منافع ملي فكر نميكنند و تنها به منافع جناحي و گروهي خود ميانديشند و تلاش ميكنند كه به هر قيمتي دولت را زمين بزنند و خودشان به قدرت برسند ولو با هزينه زير پا گذاشتن منافع ملي. آيا صحيح است كه دولت براي پيشبرد ديدگاهها و نظراتي كه دارد جامعه را دچار تشنج كند؟
شرايط بينالمللي و منطقهاي قابل درك است اما دست بسته بودن رييسجمهوري قابل درك نيست. زماني گفتند رييسجمهوري تداركاتچي است. فكر نميكنيد اگر روحاني هم به تداركاتچي بودن معروف شود اين موضوع كليت نظام و اصل جمهوريت نظام را زير سوال ميبرد؟وقتي دايما از محدوديتها صحبت كنيم عملا به مردم اين علامت را ميدهيم كه اساسا صندوق راي اهميتي ندارد؟
رييسجمهوري ميتواند فعال باشد. ميتواند بگويد من منتخب مردم هستم و با اين ٢٤ ميليون راي ميخواهم تمام نظرات و وعدههايم را عملياتي كنم ولي عدهاي در گوشه و كنار ايستادهاند و چوب لاي چرخ دولت ميگذارند و مانع تحقق اهداف دولت هستند. در چنين شرايطي آيا مردم آرامش دارند تا در سايه آن فعاليتهاي اقتصادي و فرهنگي و توسعهاي كشور پيش برود؟ آيا گرگهايي كه خارج از مرزها هستند و به دنبال بهرهگيري از برخي فرصتها هستند فقط نظارهگرند يا از اين شرايط سوءاستفاده خواهند كرد؟ نهايتا شرايط كشور به چه سمتي پيش ميرود؟
در سخنرانيها و صحبتها، رييسجمهور گاه از گزارههايي استفاده ميكند كه مرجع آن مشخص است اما شما فكر نميكنيد وقتي ميگوييد ما ميخواستيم وزير زن داشتهباشيم و نشد يا مخالف فيلتر تلگرام بوديم اما نتوانستيم؛ اين گزارهها در نااميدي مردم از دولت موثر باشد؟ چرا روحاني صريحتر با مردم سخن نميگويد؟
ممكن است اگر روحاني صريح و بيپرده سخن بگويد از نظر شخصي در بين طرفداران خود محبوبيت زيادي هم پيدا كند و مردم بگويند آفرين به رييسجمهور اما بايد نتايج آن را هم در جامعه در نظرگرفت. يك مثال ساده بزنم. زماني آقاي رييسجمهور در يكي از سخنرانيها انتقادي به دستگاه قضايي داشت و اظهار كرد برخي بيكار هستند و افراد را احضار ميكنند و بعد از آن تازه به دنبال مدرك ميگردند كه شخص را مقصر جلوه دهند. اين جمله قاعدتا خطاب به برخي از دادياران بود چرا كه معمولا داديار يا دادستان افراد را احضار ميكند. شما ملاحظه كرديد كه روز بعد اين جمله با چه واكنش تندي از سوي رييس قوه قضاييه مواجه شد و ايشان رسما گفتند شما بيكار هستيد كه مردم را چهارسال معطل برجام كرديد و به اين ترتيب كل برجام را زير سوال برد. به نظر شما به عنوان يك ناظر بيطرف آيا روحاني بايد همه آنچه را ميداند، بيان كند و با واكنشهايي از اين قبيل رو به رو شود و بعد هم گروههاي سياسي مخالف دولت از اين آب گلآلود ماهي بگيرند. نهايتا آيا منافع كشور تامين ميشود يا به ضرر كشور است؟