کد مطلب: 33345
چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۹:۴۹
عشق تعطیل نیست اما حیا هم نباید تعطیل شود!
تیشه به ریشه فرهنگ/ وقتی طنز به ورطهی وحشتناک حریمشکنی میافتد
در این سریال به راحتی عدم اطلاع خانواده از این قرار ملاقات عاشقانه به رخ کشیده میشود و دختر و پسر نامحرم جلوی کافی شاپ و آنهم در حالی که صاحب کافی شاپ و احتمالاً دیگران (در خیابان) در حال مشاهده هستند با یکدیگر آواز میخوانند و به حرکات موزون نزدیک میشوند!
خط نیوز - دکتر محمد لطفی زاده: به تازگی سریالی به شبکه نمایش خانگی با عنوان «عشق تعطیل نیست» وارد شده که با توجه به نام برخی بازیگران مطرح و مشهور (آقای محمدرضا گلزار و خانم مهناز افشار) سعی در جذب مخاطب و رقابت با سایرین داشته است که البته در همین ابتدا هم کم اسیر شایعات و تعطیلی پروژه نشده است!
اصولاً تعدد محصولات و ایجاد رقابت خوب است و امری پسندیده به شرطی که این افزایش رقابت به افزایش کیفیت منجر شود و اگر اینگونه نباشد همافزایی سقوط فرهنگی و اخلاقی بعید نیست.
نویسنده و کارگردان این سریال بیش از هر چیز با سریال تلویزیونی خانه سبز شناخته شده است و به همین دلیل هم در ابتدای مجموعه جدید نمایش خانگی خود سعی کرده خاطراتی از خانه سبز را با صدای مرحوم خسرو شکیبایی زنده کند.
آقای بیژن بیرنگ کپیبرداری از مجموعههای خارجی و ماهوارهای را خوب بلد است و مانند مجموعه شام ایرانی حالا به تقلید از یک مجموعه نسبتاً مشهور نیز اعتراف نموده است. البته هر تقلیدی بد نیست اما اگر این تقلید به جابجایی فرهنگها منجر شود خطرناک است.
هر چند در این مجموعه به نسبت فیلمهای دیگر وضع حجاب بازیگران قدری بهتر است (به رسم آنکه به مرگ گرفتهاند که به تب راضی شدهایم)، اما مشخص نیست چهره بزک کرده و ناخن لاکزده بازیگران زن در این مجموعه چه تأثیری در پیشبرد داستان باید داشته باشد؟
صرفنظر از نسبتهای ناروایی که یک جوان در این سریال به پدر و مادرش میدهد و نوع صدا زدن به دور از عرف و ادب آنان، سکانس کافی شاپ که حاصل یک قرار عاشقانه یا به قول نویسنده (DATE) است نمایی عریان از جابجایی فرهنگ اسلام و غرب است. در فرهنگ اسلامی آشنایی دختر و پسر و روابط دو یا چند نامحرم تابع قوانین خاصی است و در عرف ایرانی نیز پذیرفته شده است اما در این سریال به راحتی عدم اطلاع خانواده از این قرار ملاقات عاشقانه به رخ کشیده میشود و دختر و پسر نامحرم جلوی کافی شاپ و آنهم در حالی که صاحب کافی شاپ و احتمالاً دیگران (در خیابان) در حال مشاهده هستند با یکدیگر آواز میخوانند و به حرکات موزون نزدیک میشوند!
از سوی دیگر شوخی و طنز که دو عنصر مهم در ادبیات و سینما و البته مقبول است در این مجموعه گاه به ورطهی وحشتناک حریمشکنی میافتد تا جایی که با عبارات (به من حس داره) و (الان همسرم (شراره) خونه است و نمیشه!) به مخاطب نوعی از انحراف اخلاقی بین دو مرد القا می شود. به راستی این چه تیشهای است که به دست برخی افتاده تا به جان فرهنگ و اخلاق و حیاء بیفتند و آن را از بین ببرند؟
در این نوشته قصد تحلیل سینمایی و تکنیکی نبود که اگر قصد این بود شاید چند برابر میشد تحلیل به رشته تحریر درآورد اما هدف این بود که هشداری داده شود البته اگر گوش شنوایی باشد!
آقای بیرنگ در ابتدای این سریال از هدف خود در معرفی عشق بعنوان رابطهای توأم با درک متقابل سخن میگوید که به جای خود خوب است اما اگر این کشور اسلامی است و مجوز از سوی مرجعی دولتی و اسلامی صادر میشود و هنرمندان ما به اسلام معتقدند یا در هوای اسلام نفس می کشند این گونه اختلاط زن و مرد و عدم تقید به حیاء پذیرفته نیست.
کسی نگوید که در این وانفسای اینترنت و ماهواره چرا راه را برای داخلیها میبندید که اتفاقاً راه باز است برای آنان که به حیاء و عفت جامعه بیفزایند. فراموش نکنیم که یک کارکرد بسیار مهم ماهواره و بدتر از آن اینترنت این بوده است که آنقدر فضا را آلوده ساخته که آلودگیهای کوچک دیگر به چشم نمیآید و قبح شکنی و سادهانگاری به روال تسامح و اباحهگری رواج یافته است.
امید که به فضل الهی این هشدار مؤثر واقع شود.