توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 52425
شنبه ۹ تير ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۵
اولویت ملی کدام است؛ استعفا یا اصلاح رویکرد دولت؟
با تغییر ادبیات رئیس جمهور چگونه باید روبرو شد؟/ آیا باور کنیم روحانی می خواهد تغییر کند؟
اکنون دو طیف، مطالبه تغییر در دولت و رویکردهای آن را دارند که اتفاقا 180 درجه در تعارض با یکدیگر هستند. یکی طیف نیروهای انقلابی و وفادار به نظام و عزت و اقتدار و استقلال وطن؛ دوم، طیف ساختارشکن و معارض نظام که قائل به تسلیم و دست بالا بردن در مقابل آمریکا و اروپا هستند و بارها در نقشه دشمنان برای ایجاد بی ثباتی و آشوب انگیزی نقش آفرینی کرده اند.
با تغییر ادبیات رئیس جمهور چگونه باید روبرو شد؟/ آیا باور کنیم روحانی می خواهد تغییر کند؟
به گزارش خط نیوز به نقل از جهان نيوز: در وضعیت التهاب اقتصادی و فشار دشمن، مسئله اول که باید به آن پرداخت کدام است؟ چگونه می توان بر این چالش ناشی از نقشه دشمن و سوء تدبیر پنج ساله دولت فائق آمد؟

آیا اکنون مسئله مهم، استعفای روحانی و دولت است، چنان که سیاست بازانی مانند حسین موسویان (عضو اولین تیم مذاکره کننده روحانی و محکوم شده به جرم ارائه اطلاعات به بیگانگان/ مقیم آمریکا) و حجاریان گفتند و مشابهان آنها (امثال عباس عبدی) در دولت خاتمی عنوان می کردند؟

هدف این طیف بد سابقه کدام است؟ می خواهند ناکارآمدی نسخه اعتماد به دشمن و بی اعتمادی به ظرفیت های ملی پس از پنج سال واگذاری انواع امتیازها را پشت مظلوم نمایی و ادا و اطوار قهر و استعفا پنهان کنند؟ یا در حالی که عرصه کاملا بر آنها تنگ شده و در مظان اتهام و بدگمانی افکار عمومی قرار دارند، برای رادیکالیسم جدید میدان مانور باز کنند؟ آیا به اعتبار همپوشانی با دشمن می خواهند مانع از تمرکز ملی بر جبهه بندی در برابر دشمن شوند و مجددا در میان مردم و درون حاکمیت صف بندی و درگیری باشد؟

چند منتقد دولت نیز از زاویه دیگر و با دلسوزی، خواستار استعفا یا برکناری روحانی شدند. فارغ از صحت انتقادها و اعتراض های منتقدان، باید دید آیا وقت برخورد با بدعملی ها و خطا های بزرگ دولت روحانی الان است؟ در اینجا پای قاعده اهمّ و مهم به بحث باز می شود و اینکه مصلحت و تکلیف بالاتر کدام است؟

ادبیات روحانی ظرف چند روز اخیر تا حدودی تغییر کرده است. او از لزوم ایستادگی و عدم تسلیم مقابل آمریکا و حفظ عزت ملی سخن می گوید و بر خلاف رویه قبلی خود، از حفظ وحدت حرف می زند. اگر روزی می گفت آمریکا ابرقدرت بزرگ دنیاست و نباید مقابل او بایستیم، اکنون می گوید #ما_می_توانیم و باید در مقابل زورگویی و باج خواهی آمریکا ایستادگی کنیم.

با این تغییر ادبیات چگونه باید روبرو شد؟ با خوش بینی مطلق پذیرفت که روحانی تغییر کرده؟ با بدبینی و به اعتبار تناقضات فراوان گذشته، نپذیرفت و دست رد به سینه او زد و گفت برو همان باش که بودی؟ یا محتاطانه و گام به گام - مشروط و به تایید هریک از گفتارها در رفتار و رویکرد- با این تغییر مواجه شد و استقبال کرد؟

رویکرد حمایت از اقدامات درست و اصلاحی، به مفهوم تعطیلی نقد دلسوزانه نیست. اگر رویکرد لفظی آقای روحانی با عملکرد او و دولتمردان نقض نگردد و تایید شود، جریان انقلابی آماده بیشترین حمایت هاست. چرا که سرنوشت کشور و مقابله با شرارت دشمنان را مقدم بر هر موضوع دیگر می داند.

اصلا همه دغدغه و نگرانی نیروهای انقلابی که آنها را تبدیل به منتقد کرده و به اعتراض واداشته، همین نقض عهدها و نقض اصول و آرمان ها بوده و اگر دولت با رفتار خود جلب اعتماد کند، دیگر مسئله ای برای انتقاد و اعتراض و اختلاف و شکاف باقی نمی ماند.

آقای روحانی البته متاسفانه در گذشته چند بار چنین پالسی فرستاده اما سر بزنگاه، خلاف چراغ راهنمایی که زده پیچیده است. این سابقه موضوع جلب اعتماد جبهه بزرگ حامیان انقلاب را دشوار می کند اما همه چیز به خود روحانی بستگی دارد و او می تواند صداقت را پشتوانه لازم و بزرگ این دعوت به همراهی و حمایت کند.

اکنون دو طیف، مطالبه تغییر در دولت و رویکردهای آن را دارند که اتفاقا 180 درجه در تعارض با یکدیگر هستند. یکی طیف نیروهای انقلابی و وفادار به نظام و عزت و اقتدار و استقلال وطن؛ دوم، طیف ساختارشکن و معارض نظام که قائل به تسلیم و دست بالا بردن در مقابل آمریکا و اروپا هستند و بارها در نقشه دشمنان برای ایجاد بی ثباتی و آشوب انگیزی نقش آفرینی کرده اند.

این طیف ورشکسته به تقصیر به ویژه شاخه نفاق جدید، مانند همیشه می کوشند ضمن راهزنی و مصادره به مطلوب رای مردم، خود را وکیل مدافع و مالک رای مردم جا بزنند و به واسطه دوپینگ با فشار دشمن، روحانی و دولتش را تحت فشار قرار داده و به تقابل با گفتمان انقلاب و رویکرد نظام وادار کنند. هدف، تغییر سیرت و هویت جمهوری اسلامی بر مبنای مطالبه دشمن داست.

اگر روحانی به درستی می گوید مذاکره با ترامپ و دولت بدعهد آمریکا دیوانگی و ذلت پذیری است ، بنابراین باید با طیف توجیه کننده تسلیم در برابر آمریکا و غرب مرزبندی صریح داشته باشد. منطقا او نمی تواند جمع نقیضین کند؛ همچنان که اعضای دولت جمهوری اسلامی نمی توانند هم وفادار به نظام و انقلاب و قانون اساسی باشند و هم با اضداد ومعارضان آن کنار بیایند.

اینجاست که دولت و شخص رئیس جمهور می توانند اعتماد جبهه نیروهای انقلاب و ارکان نظام را جلب کنند و با اقتدار به جنگ دشمن و اخلالگران اقتصادی بروند و یا خدا ناکرده، مرزهای کمرنگ شده با بدخواهان را پررنگ نکنند و از فشار آنها منفعل شوند که در این صورت طبیعتا، در نقشه دشمن افتاده و درگیری و مجادله و مقابله را به درون جبهه خودی آورده اند.

افراطیون مدعی اصلاح طلبی و نفوذی های متظاهر به همراهی با دولت، حتما خواهند کوشید به هرقیمت و با تحرکات خود یا هل دادن دولت به ارتکاب رفتارهای اعتماد سوز، دولت را در موضع اتهام و غیر قابل اعتماد بودن برای نظام و انقلابیون نگه دارند.

آیا مسئله مهم، تغییر کابینه است یا قبل از آن تغییر رویکرد کابینه مهم است و یا هر دو ضرورت دارد؟ حتما کابینه نیازمند تغییر است اما قبل از آن، نیازمند اصلاح رویکرد، ابراز بی اعتمادی به غرب و نقشه "پلیس خوب- پلیس بد" آن، بازگشت به ظرفیت های درونی کشور، پرهیز از حاشیه سازی سیاسی و دامن نزدن به دو قطبی های دشمن ساخته مانند "تندرو/میانه رو" است که نیروهای مخلص و خدوم و بی توقع انقلاب را "تندرو" و عناصر آلوده و اباحی مسلک و معارض با آرمان های انقلاب و استقلال کشور را "میانه رو" جا می زند.
Share/Save/Bookmark