به گزارش خط نیوز؛ جناب آقای اژهای وقتی مطالب و دستورات شما را به قضات میخوانم میبینم چقدر دردمندانه و آسیب شناسانه به قضایا مینگرید و این دقت نظر، از ابعاد مختلف شایستهی تقدیر و تکریم است.
بسیاری از قضات شریف و درد شناس و البته ولی شناس را میشناسیم که همواره دغدغه های بجایی در احقاق حقوق مردم و پاسداری از آرمانهای بلند و عدالتمحورانهی نظام شکوهمند اسلامی دارند.
صد البته، پایش عملکردها در قوه قضاییه و استمرار و دقت در اِعمال پایشها، امری است که مستمر و مستظهر به اقدام عملی متناسب و بازدارنده باید باشد.
چه بسیارند قضات شریف، پاک اندیش و پاک طینتی در قوهی قضاییه که دردمندانه و گمنام، مشغول مجاهدتی فکورانه و بزرگ در راستای تحقق عدالت در جامعهی اسلامی هستند، اما این حضور به تنهایی کفایت بخش نیست.
کفایت زمانی رخ میدهد، که متهم، خواهان و خوانده ولو در ظاهر اظهار گلهمندی کنند اما در نهایت از عمق وجدان این را لمس کنند که عدلیهی جمهوری اسلامی بر منهاج منشور مولا علی(ع) به دنبال اجرای عدل بوده و هست. قوه قهریه نظام باید قهر و رحمت آن متعادل و همراه با رضایت عمومی جامعه باشد و استقلال قاضی هم باید بازتعریفی جامع بشود.
استقلال، به معنی نفی دخالت غیر و عمل در چهارچوب شرع و قانون؛ گاهی این لفظ ارجمند در نظر اندکی از قضات که متاسفانه در گوشه و کنار دستگاه قضا حضور دارند، به تعابیر دیگری تفسیر می گردد که از آن بوی تلقی خداگونگی به مشام میرسد!
قاضی مستقل در چهارچوب شرع و عقل و قانون مستقل است نه به هوای نفس و جاهطلبی و خواسته خویش!
متاسفانه این معنی، یعنی استقلال قاضی، نزد برخی از صاحبان کرسی در عدلیه به غلط افاده شده است و در برخوردهای آنان با مراجعین، شاهد تبلور هوای نفس متورم شدهی ناشی از غرور نابجا هستیم
در این مسیر غلط، نه نشانی از احترام به مراجع دیده میشود و نه رافت و محبت و نه استقلالی که تعریف آن پیشتر به عرض رسید؛ بلکه رفتار متفرعنانه این اندک قاضیان ناعادل، در ذهن مراجعه کننده، خدایی نمودن را بازسازی مینماید!
این رویکرد خارج از منشور انقلاب و منحرف از دیدگاههای حضرتعالی، در خور مقام قضاوت در جمهوری اسلامی نیست.
گاه برای بازداشت اموال منقول شش نفر یا بیشتر نیرو و شاکی دیده شده و حیثیت و شخصیت طرف مقابل در انظار عمومی نابود میشود. کجای چنین رفتاری منطبق بر شرع و عقل است و کدام مرجع باید به این نوع هزینهزایی مسرفانه رسیدگی کند؟ کدام از این رفتارها منطبق با فرمایشات حضرتعالی در همین چند ماه اخیر است؟ آیا برخی قضات، چنان دچار توهم قدرت شدهاند که این همه تذکرات مکرر حضرتعالی هم نمیتواند بادکنک تفرعنشان را ناخنی بزند!؟
برخی از قضات واقعا شان قضاوت را با شان خداگونگی بر متهم و شاکی اشتباه گرفته اند. این مقال جای ثبوت نیست ولی میتوان به صراحت و شجاعت نمونه هایی را ذکر کرد که اندکی از قضات کاملا برخلاف نظرات مترقی نظام اسلامی و رهنمودهای جنابتان عمل میکنند.
البته از کارهای ذیقیمت در این مسیر، نظرخواهی از مراجعین است اما هنوز برای جامعه تبیین نگردیده این نظرخواهی و نظر سنجی و سنجه های دیگر چگونه ارزیابی شده، چگونه اجرایی شده و چه رویکردهایی را تغییر داده است.
این کیل پایشی که مناط موثری است آیا بر برآیند عدالت موثر است؟
آقای اژهای؛
به عنوان یک رسانه ای سوالی دارم و خواهشی؛
سوال این است که مرز انتقاد از قوه قضائیه کجاست ؟ و چرا چون سایر قوا این مرزها شفاف نیست؟
نگارنده به عنوان منتقدی معتقد با بیش از چهل سال قلم زدن به چه مستند و مکیال باید از نقد قوه قضائیه بهراسم تا عناصر مزدور و معاند بتوانند به عنوان نقد تخریب و تعدی کنند؟ حصارهایی که سالها بدون وجه در حوزه نقد طبیبانه وحبیبانه به گرد این قوه توانا و مظلوم کشیده شده، نرخ پایش و پالایش را تا جایی کم کرده که امثال طبری رشد سرطانی داشته باشند و از قِبَل این حصار آهنین، چنین موجوداتی سر بر آورند که به واسطهی نفوذ، اعمال نظر و فشار بتوانند در پروندهها نفوذ نموده و عاقبت لکههای سیاهی را بر چهرهی مبارک نظام اسلامی بیفشانند. به راستی اگر در مواجهه با نقدهای صحیح به دستگاه قضا و برخی رویههای نامیمون و اندک شماری از قضات و کارکنان، آغوش دستگاه قضا به روی منتقدین منصف و باورمند به نظام باز بود، شاهد آن بودیم که امروز چشم بخش قابل توجهی از مردم نه به این همه خدمت توسط اکثریت قاطبهی دستگاه قضا که چشمشان به اندک ناهمراهان سوءاستفادهگر باشد و ملاکشان برای سنجش عملکرد آن یادگار ارزشمند شهید مظلوم بهشتی عزیز، خطاکارانی اهل معامله و تفرعن و قدرت نمایی باشد؟
نقد دیگر این است به چه دلیل افرادی که در حوزه وکالت و قضاوت تعدیشان به نظام و انقلاب و مردم اثبات شده باید در زرورق های احترام مکتوم و ملفوف پیچیده شوند وحتی بدون نام ونشان بمانند و حداقل تعداد آنها منتشر نشود تا مردم خائنین به ملت و نظام را بشناسند؟ بر چه مبنایی نباید فلان فرد دخیل در بروز فساد در حساسترین ساختار نظام به صورت علنی معرفی و مورد برخورد قرار نگیرد؟ حرمت فرد خاطی و خائن بالاتر است یا حرمت آبروی اسلام و نظام اسلامی که چنین افرادی آن را به بیراهه میکشند؟ حرمت چند دنیاطلبِ هواپرست در دستگاه قضا مهم تر است یا حرمت اکثریت قاطبهی قضات و مسئولین و کارکنان دستگاه قضا که به پای زیادهخواهی، بی اخلاقی و دنیاطلبی این اندکها، همه تلاشهایشان ملکوک میگردد؟
آقای اژهای؛
من نه اینکه شنیدم بلکه مستند دیده ام شکوائیه ای محرمانه به ریاست اسبق قوه در ایام ماضی برای نگارنده جرم تعزیر و حبس چند ساله ورق خورد و اگر عزیزان و قضات شریف و متدین نبودند باید تحمل حبس را به جان میخرید!
اینها قصه و داستان نیست حقیقت روشنی است که برای برخی تجربه شده است.
بحث دیگر دادسرای انتظامی قضات است که بنا به ذات نظام و نیاز به تحول باید در آن تحول بنیادین صورت پذیرد و مردم در جریان دادخواهی از اندک قضات معاملهگر قرار بگیرند.
به هر حال باید بپذیریم که انسانها معصوم نیستند این مقدمه را آغازی برای گفتگو با شما ومدیران قوه قضائیه میدانم.
البته خدمات ارزشمند این قوه بر اصحاب نظام پوشیده نیست و تحریکات دشمنان و معارضین و معاندین علیه بهترینهای آن قوه ولایی مشهود است؛ لذا برای کار آمدتر و تواناتر و مستقلتر نمودن عدلیه و ارائهی عملکردی در شان ولایت و امامت و نظام در این گلوگاه حساس، باید در مراقبت مستمر بوده و نقد و پایش و پالایش،مستمر برای سلامت این قوه امری واجب و ضروری است.
ما شجاعانه در این راه به فضل خدا سخن خواهیم گفت که هیچ فریاد حق
طلبانه ای در محاق قدرت و ثروت در مقر و تندباد حوادث نباید قرار نگیرد .در این راه توسل و تمسک و مکیال هم فرمان آتش به اختیار مقام معظم رهبری «مدظله الوارف » خواهد بود.
ما منتقدی معتقد به مبانی ودیدگاههای ولایت مصرانه پای میفشاریم وبراین اصل مهم تا پای جان میمانیم .