آمار چقدر می ارزد؟ امروز روز آمار و برنامه ریزی، یعنی اول آبان است. شایسته است درباره انتظارات از عبارت آمار اندکی تأمل کنیم. بخصوص که در چند سال اخیر آمار یکی از مقولات بحث های سیاسی کشور شده است.
منظور ما از آمار چیست؟علم و هنر آمار حوزه عمل تقریباً متفاوتی از آمار رسمی دارد، هم در مقیاس و هم در کاربرد. در این نوشته به هنر آماری می پدازیم و علاقمندان به آمار رسمی را به مقاله روزجهانی آمار و شعارهای آن (لینک) از همین نویسنده ارجاع می دهم. اگر کسی به علم و هنر آمار مسلط شود توانایی اخذ داده از محیط و تبدیل آن به اطلاعات مورد نیاز را خواهد داشت. برنامه ریزی نیز یک مهارت مهم است که هم در سطح فردی و هم در سطح سازمانی و ملی قابل یادگیری است. به این مثال دقت کنید:
در تاریخ ۱۵ مهر ۱۳۹۳ حوالی ساعت ۱۰ صبح در تقاطع خیابان فاطمی و رهی معیری که مرکز آمار ایران در آن مستقر است تصادفی بین یک سواری و یک موتور سیکلت با دو سرنشین روی داد و ترافیک سنگینی تا [پس] از رسیدن آمبولانس و مأمورین راهنمایی و رانندگی بر خیابان های اطراف تحمیل شد. خوانندگان محترم حتماً شاهد رفتارهای کنجکاوی خودروهای گذری یا اصرار تصادفکنندگان بر حفظ صحنه تصادف و .... بوده اند و شاید برایشان این سوال مطرح شده باشد که آیا می توان از هزینه های یک تصادف که به دیگر شهروندان تحمیل می شود کاست؟
شاید یکی از شما سرنشین ماشین های گرفتار در همان ترافیک بودید و آن روز با تأخیر بسیار به مقصد رسیدید. شاید بگویید ترافیک سنگین از این دست از بس زیاد روی می دهد مسافران درون شهر تهران همیشه باید فاصله احتیاط نیم ساعته برای رسیدن به قرارهای مهم را رعایت کنند. نکته تأمل برانگیز همین جا است. ما جامعه ۱۲ میلیون و ۴۱۳هزار و۴۶۱ نفری [نتیجه همکاری شما در سرشماری شهرتهران توسط مرکزآمار] مثل ماشینی هستیم که جابه جایی کندتری (به میزان نیم ساعت احتیاط) نسبت به یک شهر سریع داریم. ما با آمار می توانیم وضعیت خود را بهتر و شفاف تر مشاهده کنیم.
شما اگر یک آمارشناس خوب باشید بسته به این که در چه لحظه ای از زمان از شما بخواهند هزینه های آن تصادف کوچک مقابل مرکز آمار ایران را حساب کنید، روش متفاوتی برای محاسبه آن هزینه ها بکار خواهید گرفت تا مشاهده مناسبتری را طراحی و اجرا کنید. طبق مشاهدات آن روز و مقایسه آن با روز بعد از آن تصادف در مسیر شرق به غرب تا ۴۵ دقیقه پس از وقوع تصادف، ترافیک سنگین و غیرعادی قابل مشاهده بود. پالس یا موج ترافیک ایجاد شده در آن تقاطع با توجه به شعاع ۳۶۰۰ متری (این عدد هم به روش آماری ساده ای برآورد شده است. چگونه؟ طول خودروهای گرفتار در ترافیک در ده دقیقه اول!) مطمئناً به تقاطع های دورتری نیز رسیده است که در محاسبات از اثرات آن صرف نظر شد و نتیجه برآورد عدد ۱۲۰ هزار دقیقه اتلاف وقت شهروندان تهران یا معادل با ۲۰۰۰ ساعت (از بهترین نوع فعالیت یعنی۱۰ صبح یک روز کاری) بود.
محاسبه هزینه ریالی تصادفهزینه ریالی این وقت تلف شده را می توان به کمک یک اقتصاد دان بهتر برآورد کرد. اینجا دو روش ساده را بررسی می کنیم. روش اول: اگر GDP (رجوع کنید به حساب های ملی مرکز آمار ایران که نتیجه پاسخگویی شما و کارگاه های رشته فعالیت های مختلف شهر با آمارگیران مرکز آمار است) شهر تهران را در کسر مناسبی (یک ضریب خاص به ساعات فعالیت صبح دهید) از ۲۰۰۰ ساعت تقسیم بر ساعات کل فعالیت انجام شده در تهران در طول سال، ضرب کنیم میزان ریالی این هزینه حاصل می شود.
روش دوم: اگر فرض کنیم هر روز فعالیت، به میزان ۵ برابر فعالیت در ساعت ۱۰ -۱۱ قابل ارزشگذاری است [چنین آمار دقیقی هنوز تعریف و تولید نشده است اما شاید روزی جز آمارهای رسمی کشورها قرار بگیرد!]. ۲۰۰۰ ساعت تلف شده برابر با ۴۰۰ روز کاری یک فرد فعال تهرانی است که به اندازه ۱.۵ برابر میزان درآمد سالانه یک فرد ارزش دارد(= عدد ۴۰۰ تقسیم بر تعداد روزهای فعال در طول سال). یعنی ناقابل ۳۰ تا ۵۰ میلیون تومان. (اگر برآورد دقیق تری می خواهید مراجعه کنید به طرح هزینه و درآمد خانوار مرکز آمار ایران، که نتیجه همکاری خانوارهای نمونه شهر تهران با آمارگیران است).
مهمتر این است که با این مشاهده چه سیاستی را تجویز کنیم؟ شاید تصمیم گیرندگان بتوانند از خیر تعیین متولی پرداخت هزینه های کمتر از چندمیلیون تومان در برخی مناطق تهران بگذرند تا هزینه جامعه از اختلالات آمد و شد کمتر شود! آیا نمی ارزد در همه مسائل محاسبه گر باشیم؟
امیدوارم هنوز از محاسبات لذت ببرید (باور کنید نباید از محاسبات خسته شویم)، هنوز نصف راهی که باید هزینه آن تصادف کوچک را برآورد کنیم را طی نکرده ایم و مطمئنم اگر دقیق تر عمل کنیم همگان از صفرهای اضافه شده جلو ۵۰ میلیون تومان اولیه، شوکه خواهند شد. با نظریه پیچیدگی و آشوب آشنا هستید. اگر پالس یا موج ترافیک ایجاد شده را در شعاع ۵ تقاطع اطراف و در فاصله ماندگاری آن (بیش از ۲ ساعت در مورد اخیر قابل مشاهده بود) از طریق دوربین ها و شمارشگرهای سازمان ترافیک پیگیری کنیم نتیجه بیش از این ها خواهد بود. همچنین از هزینه بنزین خودروهای روشن و گرفتار در ترافیک سنگین ناخواسته بعلاوه هزینه آلودگی هوا و کلافگی و فشارهای روانی افراد، خسارت های ناخواسته از دیر رسیدن ها صرف نظر شده است.
این یک تمرین کوچک بود (که احتمالا متخصصین اراداتی هم داشته باشند) برای اینکه نشان دهیم:
۱. خیلی چیزهای اطراف ما قابل محاسبه و برآورد هستند و بسته به نیاز، منابع مالی و زمانی می توان دقت محاسبه را بهتر و بهتر کرد. و توصیه این است که محاسبه گر باشیم.
۲. مهمتر از محاسبه، استفاده از بینش حاصل شده از محاسبات و مشاهده هوشمندانه است. مدیران ارشد جامعه، علم آمار و هنر سیاستگذاری را جدی بگیرند. باور کنیم رشته های دانشگاهی، غیراز آنچه ما خوانده ایم باید در مدیریت جامعه به کار گرفته شوند. اشاره به استعاره میخ و چکش در اینجا لازم است. برای هر میخی چکشی وجود دارد و خطر اینجاست که اگر چکشی در دست گرفتیم همه چیز را میخ ببینیم! برای هر میخ (منظور، مشکل و نیاز است)، چکش متناسبی در رشته ها و مهارت های دانشگاهی وجود دارد حتما! لازم نیست مسائل خود را مسائل بکر و دست نخورده تلقی کنیم، استفاده از متخصصین یک هنر است. همچنین، اگر تخصصی داریم سعی نکنیم مسائل را محدود به تخصص خود ببینیم!
۳. کوچکترین محاسبات و برآوردها نیازمند آمارهای رسمی (مثل GDP، هزینه درآمد خانوار، نرخ مشارکت جمعیت فعال و ...) هستند و هریک از افراد ایرانی با همکاری و پاسخگویی به آمارگیران کمک می کنند محققان و سیاستگذاران وضعیت کشور را شفاف تر مشاهده کنند و تصمیمات هوشمندانه تری ساخته شود.
۴. مهارت آماری را در تصمیم سازی های روزمره جدی بگیریم.
۵. همت ملی شکل دهیم که ظرفیت و توانایی نظام آماری کشور برای پاسخگویی به نیازهای روزافزون جامعه ارتقا داده شود. نظام آماری کشور فاصله زیادی با وضع مطلوب دارد و باور داریم آمار خود باید ببوید، به شرطی که جرات کند با مشکلاتش روبهرو شود!
به امید سیاستگذاری های سریع مبتنی بر مشاهده درست، به امید جامعه ای پویاتر، سریعتر و دقیقتر، روز آمار را بر همه مردم تیز بین ایران تبریک میگویم.