به گزارش خط نیوز به نقل از جهان نيوز: این روزها برخی جریانات سعی بر این دارند که اقلیت هنجارشکن را در حد یک قطب بالا بیاورند و مقابله نظام با آنها را به نوعی تقابل حکومت با مردم قلمداد کرده و جمهوری اسلامی را مجبور کنند که با آنها بسازد.
مثلاً اخیراً دیدار نیوز گزارشی از جلسه سید محمد خاتمی با جمعی از فعالان سیاسی و رسانهای منتشر کرده و به نقل از او اینگونه آورده است: «میگویند اگر زنی روسریش تا نصفه عقب باشد، اشکالی ندارد و بچههای خودمان هستند، اما اگر روسری افتاد و چهار تار مو بیشتر آشکار شد، دیگر بچههای خودمان نیستند. بله اسلام نسبت به بی حجابی محض حرف دارد و البته اختلاف نظرها هم زیاد است، ولی اسلام دین رکود نیست بلکه برای زمان و مکان انعطاف دارد».
اما اولاً، چه آن زن و دختری که روسریش تا نصف سر، عقب باشد و چه آن کسانی که روسری از سر بر می دارند، همه آنها دختران و خواهران ما هستند؛ هر چند که حساب کسانی که دشمنی خاصی با اسلام دارند و یا در مسیر سرویس های جاسوسی فعالیت دارند را هم جدا می کنیم؛ اما مانند همه جای دنیا، اگر کسی از قانون سرپیچی کرد، نمی توان به بهانه اینکه دختر یا خواهر ماست، چشم بر حقیقت بست.
ثانیاً، قطعاً اسلام انعطاف دارد، اما انعطاف اسلام هم تابع مجموعه ای از اصول و مبانی است؛ این اصول، اصول گتره ای نیستند که برای جلب نظر یا سوت و کف زدن عده ای مدام رنگ عوض کند!
ثالثاً، اگر قرار باشد، هرکسی بر اساس سلیقه و هوا و هوس خود اسلام را تفسیر کند و به انعطاف اسلام ربط دهد، عملاً چیزی از اسلام باقی نمی ماند!
همچنین او در جایی از این نشست گفته است: «جمهوری معنی و تاریخ دارد و آن اسلامی که در انقلاب ۵۷ در کنار جمهوریت قرار گرفت، اسلامی بود که باید خود را با جمهوریت سازگار میکرد» و یا گفته: « شخصاً معتقدم نسخه اسلام سازگار با عرف، اشکالی را ایجاد نمیکند »
البته قطعاً اسلام با هر عرفی نمی تواند سازگار باشد و اینگونه نیست که مثلاً هم با همجنس گرایی بسازد، هم با تن نمایی بسازد، هم با شیطان پرستی بسازد، هم با شرابخواری بسازد، هم با حجاب و حیا بسازد! در آنصورت این نشان از بی هویت بودن و به اصلاح سرگردان بودن اسلام است! بنابراین بیان چنین سخنانی هیچگونه پشتوانه ای در مبانی دینی ندارد.
نکته دیگر این است که امثال خاتمی چگونه برداشت می کنند که مثلاً در یک موضوع خاص نظر اکثریت چیست؟! و پرسش دیگر این است که چه لزومی دارد ما در هر زمینه ای نظر اقلیت را برجسته کنیم و آن را با اهمیت نشان دهیم؟!
برای مثال، وزیر ارشاد اخیراً طی مصاحبه ای گفته است: «آخرین نظر سنجی ما نشان می دهد که نزدیک به 80 درصد مردم موافق موضوع الزامات مربوط به رعایت عفاف و حجاب در جامعه هستند».
در هر صورت، نمی توان منکر شد که در مملکت ما اکثریت مردم حجاب را قبول دارند. حتی در ماه های گذشته که برخی چه بسا گمان می کردند که حکومت از حجاب کوتاه آمده است هم مشاهده می کردیم که اکثریت مردم و حتی آنهایی که به اصطلاح بد حجاب هستند، باز هم همان حجاب نصف و نیمه خود را داشتند.
از طرفی، کسانی که کشف حجاب می کنند نیز دارای سلیقه های مختلفی هستند. در میان آنها افرادی هستند که فقط به برداشتن روسری اکتفاء می کنند؛ کسانی هستند که علاوه بر آن، به پوشش آستین کوتاه اکتفاء می کنند؛ کسانی هم هستند که اهل برهنگی و نیمه برهنگی هستند. یعنی در میان آن اقلیت هنجارشکن نیز اتفاق نظری وجود ندارد و در میان آنها نیز شاهد هستیم که عده ای برای خود حریم خاصی تصور می کنند.
اما در کنار مواضع خاتمی، اخیراً عباس عبدی نیز طی یادداشتی که در اعتماد منتشر شده، گفته است: «شاید این پرسش در ذهن خیلیها مطرح شود که عاقبت این تقابل درباره حجاب و نیز سایر رفتارهای مورد اختلاف میان بخشهایی از مردم و حکومت به کجا میانجامد؟»
او همچنین با اعتراض گفته است: «این چه سیاستی است که کل پلیس و دستگاه قضایی کشور را باید درگیر چنین مقابلهای کرد که بخش اعظم زنان کشور و خانوادهها را دربر میگیرد؟ »
نکته اول اینکه در همه جای دنیا و در همه زمینه ها ممکن است که برخی افراد قانون را رعایت نکنند. در اینجا اگر برای اجرای قانون اصرار وجود داشت، نمی توان گفت حکومت با بخش هایی از مردم در حال تقابل است.
ثانیاً، خواسته و یا رفتار اقلیت هنجارشکن که سمت و سوی آنها مشخص است را نمی توان در حد یک قطب بالا آورد و به آن ضریب داد. آیا پلیس و دستگاه قضا آنگونه که عبدی می گوید، با بخش اعظم زنان درگیر شده است؟!
ثالثاً، کل پلیس و دستگاه قضایی کشور، درگیر این ماجرا نشده است! بلکه یکی از کارهای پلیس و دستگاه قضایی کشور در کنار سایر کارهایی که دارند، مقابله با هنجارشکنی هاست. البته این موضوع، سال هاست که در جمهوری اسلامی وجود داشته، وجود دارد و وجود خواهد داشت!