به گزارش خط نیوز به نقل از جهان نيوز: خبر برجسته روز دوشنبه 27 فروردین بحث فرار کاوه مدنی، شخص متهم به جاسوسی علیه کشورمان بود. خبری که در بامداد روز دوشنبه محمود صادقی آن را علنی کرد و از استعفای وی خبر داد.
به گزارش جهان نيوز، کاوه مدنی به اصطلاح کارشناسی بود که با الطاف دولت های یازدهم و دوازدهم تا معاونت ریاست سازمان محیط زیست هم ارتقا پیدا کرده بود. انتشار خبر خودکشی یک جاوسی حرفه ای به نام کاووس سید امامی که در پوشش محیط زیست فعالیت می کرد و بازداشت موقت کاوه مدنی نام وی را بر زبان ها انداخت. هرچند که کلانتری خبر بازداشت موقت وی را تکذیب کرد.
نکته ای که در همین ابتدا باید بدان اشاره کرد میدان داری محمود صادقی، نماینده پرحاشیه فراکسیون امید هم در ماجرای خودکشی سیدامامی و هم در خبر کاوه مدنی متهم به جاسوسی است.
با فرار مدنی از ایران، برخی از سیاسیون جریان اصلاح طلب همراه با کاربران توئیتری این جریان که اغلب از خبرنگاران روزنامه های زنجیره ای هستند، تلاش خود را برای انحراف افکار عمومی با نخبه سازی از کاوه مدنی و فارغ از سوابق منفی وی به کار گرفتند.
رفتاری مشابه شجریان و اصغر فرهادی را با کاوه مدنی انجام دادیم!
حسین زاده، رییس فراکسیون حقوق شهروندی مجلس در گفتگو با ایلنا گفت: در شرایطی که طی یکی، دو دهه اخیر شاهد خروج گسترده نخبگان از کشور بودیم، وقتی امثال کاوه مدنی بهخاطر تعلق خاطر سرزمینی به کشورشان بازگشته تا به مردمشان خدمت کنند و منشاء اثر باشند، قطعاً باید درموردشان به یک استراتژی شفاف برسیم.
امروز در حالی با کاوه مدنی بهعنوان یک نخبه علمی در حوزه محیط زیست چنین برخوردی میشود که در حوزه فرهنگ و هنر نیز شاهد تکرار همین برخوردها با هنرمندانی همچون اصغر فرهادی هستیم و در گذشته هم این رفتار با استاد شجریان میشد.
آنقدر که نگران خروج ارز هستیم، نگران خروج نبگان نیستیم!
گفتنی است کاوه مدنی در اواسط اسفند تحت عنوان ماموریت به خارج از کشور رفت. برای آنکه نشان دهد که واقعا به ماموریت رفته و قصد برگشت دارد بلیط برگشت به تاریخ 10 فروردین هم گرفت. این در صورتی است که وی علی رغم نامه نگاری ها و تذکرات، از کشور خارج شد و از ابتدا قصد برگشت نداشت.
صدرا محقق خبرنگار اصلاح طلب نوشته است: بله حقیقت دارد، کاوه مدنی از ایران رفته است و احتمالا دیگر هم برنگردد. استعفایش را نوشته (این خبر مربوط به دو هفته پیش است) اما تا عصر روز گذشته با آن موافقت نشده بود و کلانتری نظر نهاییاش را نگفته بود، به قول خود مدنی؛ «فقط اون بود که مثل شیر پشتم وایساد» (نقل قول از خلال یک گفتوگوی دونفره ما با هم). اما خبر رسيد كه براي جانشين مدني حكم صادر شد و ناصر مقدسي با حكم كلانتري به جاي او نشست.
نکته قابل توجه در پاراگراف فوق که این خبرنگار اصلاح طلب بدان اشاره می کند، استعفای دوهفته پیش کاوه مدنی است که ظاهرا تا دیروز کلانتری این موضوع را نپذیرفته بود. و همچنین طبق گفته محقق، کاوه مدنی، کلانتری، ریاست سازمان محیط زیست را همچون شیری در پشت خودش برای حمایت می دانسته است. سوالی که در اینجا پیش می آید این است که چطور علی رغم اتهام کاوه مدنی، تصاویر منتشر شده از وی در سفر مالزی و... نه تنها این فرد عزل نشده که پس از دوهفته با استعفای وی موافقت شده است؟
بهشت جاسوسان در امنیتی ترین دولت تاریخ انقلاب
نیم نگاهی به سوابق اعضای دولت های یازدهم و دوازدهم، کفه سنگین اعضای امنیتی را در مقایسه با دولت های قبل به خوبی نشان می دهد. شخص رئیس جمهور هم که عمده سابقه شان در حوزه امنیت بوده و خود را متخصص امنیت ملی می دانند و معرفی می کنند.
بدون شک نمی توان گفت که با شناسایی و دستگیری جاسوسانی نظیر جیسون رضائیان و دری اصفهانی که نامشان منتشر شده و تا جایگاه های حساسی همچون تیم هسته ای، دفتر حسام الدین آشنا به عنوان مشاور رسانه ای رئیس جمهور پیش رفته اند و یا افراد در مظان اتهام دیگری مانند کاوه مدنی که تا معاونت معاون رئیس جمهور ارتقا پیدا کرده اند، شبکه نفوذ متلاشی شده است؛ قطعا افراد دیگری در بدنه هستند که جزیی از این شبکه دارند.
نه عذرخواهی، نه استعفا، طلبکاری!
حداقل انتظاری که مردم که برای این کشور فداکاری ها کرده اند و به پای این کشور و مشکلات آن ایستاده اند آنست که گوش هایشان خبر استعفای برخی مسئولین مرتبط با این موضوع را بشنود و یا حتی اگر سطح توقع مردم را پایین تر در نظر بگیریم، انتظار شنیدن یک عذرخواهی از ساحت ملت ایران امر سختی به نظر نمی رسد.
اما آنچه که باعث ناراحتی، دلزدگی و عصبانیت ملت ایران می شود آن است که به مسئولان مرتبط و حامیان رسانه ای آنها برای حفط مصالح حزبی و جناحی به انحراف اذهان دست بزنند و به تطهیر جاسوسان بپردازند و یا به طور کلی بحث جاسوسی را مانند ماجرای دری اصفهانی علی رغم حکم قطعی دادگاه منکر شوند و یا اینکه فرد در مظان اتهامی همچون کاوه مدنی را نخبه جا بزنند و به جای عذرخواهی و استعفا، در اظهاراتی وقیحانه از نبود شرایط ادامه فعالیت برای این افراد دم بزنند و فرار این افراد را، ترک کشور نخبگان نامگذاری کنند.