به گزارش خط نيوز، آرمان به قلم نعمت احمدی نوشت: مدیران در بحث انعقاد قراردادها ضعیف عمل کرده و بدون آنکه از کارشناسان حقوقی و متخصص استفاده کنند قراردادهای مختلف را امضا میکنند. این رویکرد و تفکر، سبب شده تا در طول تاریخ هزینههای سنگینی در بحث توافقهای مختلف به کشور تحمیل شود. به طور مثال بعد از تسخیر لانه جاسوسی و وقایع بعد از آن بهزاد نبوی به عنوان وزیر مشاور از طرف ایران حاضر و بیانیه و توافق الجزایر را امضا کرد.
وی بعد از این ماجرا در سخنان خود گفت که ساعتها فقط اوراق را امضا میکرده است. آن متن مورد کارشناسی حقوقی دقیق قرار نگرفت و بعد از آن شاهد بودیم، که طرف مقابل با طرح آن در دادگاه بینالمللی ده کارشناس را بر این پرونده متمرکز کرد و توانست میلیاردها دلار به کشور آسیب وارد کند. در مقابل آن 5 سال قبل یک توافق دیگر از سوی مسئولان به نام برجام امضا شد.
در این توافق ما شاهد بودیم که یک گروه متخصص و مجرب همراه دکتر ظریف بودند و متنی را به سرانجام رساندند، که آمریکا با تمام قدرت و توانایی که دارد به دنبال این است که این متن را از اعتبار ساقط کند. شاهد بودیم که ترامپ از برجام به عنوان قرارداد ننگین قرن یاد کرد.
علت این نامگذاری از سوی ترامپ به این علت است که متخصصان حقوقی که به همراه هیئت ایرانی در آنجا حضور داشتند، ساعتها تیم مذاکرهکننده را یاری کردند تا از لحاظ حقوقی متنی به سرانجام رسید که در حال حاضر تمام جامعه حقوقی ایالات متحده آمریکا، نشسته و به دنبال یک راه میانبر میگردد تا از آن علیه ایران استفاده کند. اما به دلیل اینکه کارشناسان مجرب و متخصص به خوبی توانستهاند که قرارداد را به نوعی تنظیم کنند که آمریکاییها نتوانند علیه کشورمان اقدامی انجام دهند این راه بر آمریکاییها بسته شده است. با این حال متاسفانه بعد از گذشت 4 دهه هنوز به دنبال این مهم نیستیم که در زمینه بستن قرارداد مختلف در زمینه گوناگون از متخصصان حقوقی استفاده کنیم.
پرسش این است چه گروهی در زمان بستن قرارداد با ویلموتس، به مسئولان مشاوره حقوقی میدادند؟ بر اثر کاستیهایی که از سوی آنها رخ داده این قرارداد امضا شده است.
به عبارت دیگر آنها به دلیل منافع شخصی خود از هول حلیم در دیگ افتاده که به واقع مقصر اصلی هستند.
علت اینگونه آسیبها این است که مدیران ما حاضر نیستند در حوزههای مختلف در بحث قراردادها از متخصصان حقوقی مجرب استفاده کنند.
حالا که آقای نعمت احمدی لابهلای اشاره به فساد قرارداد با ویلموتس، توافق برجام را تبرئه و تطهیر کرده، جای طرح چند سوال از وی باقی است:
1- قرار بود در ازای واگذاری انبوه امتیازات هستهای، فشارهای آمریکا کم شود یا فزونی یابد؟ قرار بود تحریمهای هستهای لغو شود یا این که پُز عدم موفقیت آمریکا در تحرکات جدید را بدهند؟
2- برجام با کدام عقبه تخصصی و کارشناسی تدوین شد که نه تعهدات طرفین متوازن (هموزن) بود، نه زمان اجرای آن؟ چرا تعهدات طرف ایرانی ظرف دو ماه انجام شد اما تعهدات طرف مقابل حتی در دولت اوباما نیز توأم با وعده پشت هماندازی و بازگرداندن تحریمها با بهانههای دیگر بود؟
3- چرا مکانیسم حل اختلاف در توافق به نحوی نگاشته شد که طرف ایرانی، به اعتبار تعبیه شدن مکانیسم ماشه. حتی جرأت ندارد شکایت نقض عهد طرف ما آمریکایی و اروپایی را به شورای امنیت سازمان ملل ببرد. به زعم آقای احمدی، در کدام قرارداد معمولی قابل دفاع، برای اجرای تعهدات یک طرف، ضمانت اجرا و امکان جریمه و اخذ خسارت پیشبینی نمیشد؟
در کدام قرارداد معتبر و دقیق، ادعا میشود که طرف امضای طرف مقابل تضمین است و نیازی به گرفتن تضمین از او نیستند؟
4- در کدام توافق معتبر و قابل دفاع، حقوق طرف متعهد به توافق کاملا توسط طرف مقابل زیر پا گذاشته میشود اما نویسندگان توافق، پُز مسائل حاشیهای و بیربط به علت اصلی قرارداد را میدهند؟
5- به راستی خسارت 220 میلیارد تومانی قرارداد ویلموتس بیشتر است یا نابودی 90 درصد برنامه هستهای، تضعیف بنیه اقتصاد و تولید ملی در اثر 7 سال تعلیق و امید به توافق، و کاهش فروش نفت به یک پنجم میزان آن قبل از توافق؟!