توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 10754
دوشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۲۱:۲۵
سال گذشته؛ اسكار «جدايي...» افتخاري براي تمام ملت ايران است/ امسال؛ اسكار«آرگو» ربطي به ما ندارد، سينماي ايران كارخودش را بكند!
حالا ديگر اگر بخواهيم از اسكار گرفتن «آرگو» نتيجه بگيريم كه اسكار سياسي است، قطعاً كار مهمي نكرده‌ايم.
سال گذشته؛ اسكار «جدايي...» افتخاري براي تمام ملت ايران است/ امسال؛ اسكار«آرگو» ربطي به ما ندارد، سينماي ايران كارخودش را بكند!
اينكه اسكار يك جايزه سياسي ـ سينمايي است، چيزي پوشيده و مكتومي نبوده است كه الان و بواسطه اختصاص جايزه به آرگو عيان شده باشد. حتي زماني هم كه روشنفكران وطني همه تلاش خودشان را تجميع كرده بودند تا بگويند جدايي اصغر فرهادي به خاطر ويژگي هاي هنري اش لايق اين جايزه شده، باز هم براي آنها كه فيلم را ديده بودند چندان قابل پذيرش نبود.

حالا ديگر اگر بخواهيم از اسكار گرفتن «آرگو» نتيجه بگيريم كه اسكار سياسي است، قطعاً كار مهمي نكرده‌ايم. چرا كه سالهاست اين گزاره اثبات شده است و حتي مردم كوچه و بازار هم به آن اعتقاد دارند و اين تنها عده‌اي روشنفكرنما هستند كه آن را باور نمي‌كنند و ترجيح مي‌دهند از مراسم اسكار فقط خط اطوي كت و شلوار زيباي فلان هنرپيشه يا صحبت‌هاي درگوشي فلان كارگردان در گوش «اصغر فرهادي» را ببينند و بشنوند. گرچه امسال ميزانسن اسكار با اهداي جايزه‌ي بهترين فيلم به «آرگو»، پيام ويدئويي همسر اوباما و اعلام نام اين فيلم توسط او و نيز توهين مستقيم كارگردان اين فيلم - «بن‌افلك»- به كشورمان در سخنراني بعد از دريافت جايزه‌اش، به قدري گل‌درشت چيده شده بود كه هر كس سياسي بودن اسكار امسال را رد كند، فقط بهره‌ي هوشي پايين يا خدايي ناكرده وابستگي و تعلق خاطر بيش از حد خود به ينگه دنيا و البته ميزان وطن‌پرستي‌اش را اثبات كرده است.


به گزارش رجانيوز، همين رو بازي كردن گردانندگان قطعاً غير حكومتي اسكار –آن طور كه روشنفكرنمايان اصرار دارند بگويند- باعث شده تا در يك اتفاق تأثربرانگيز عده‌‌اي پيش از آغاز مراسم اسكار، قلم به دست گرفته و از تبعات احتمالي فروپاشي كاخ خودساخته‌ي اسكار در اذهان مخاطبان خويش پيشاپيش ابراز نگراني كنند و در رويه‌اي به شدت متناقض با نوشته‌هاي پيشين خود به وي‍ژه در هنگام اسكار گرفتن «جدايي نادر از سيمين» در سال گذشته، از بي‌اهميتي اسكار بنويسند و اين چنين نتيجه بگيرند: «خلاصه کلام اینکه: اسکار به آرگو تعلق بگیرد و یا نگیرد، ما باید هوشمندانه و هنرمندانه کار خودمان را بکنیم و بار خودمان را ببریم، بی‌هنری با هیچ توجیه و معیاری قابل قبول نیست؛ حتی اگر هالیوودی‌ها بر آن مهر تأیید زده باشند. فتأمل جداً.»

اين تنها جمله‌ي طلايي يادداشت منتشر شده در «يك سايت محترم» نيست و كار به همين جا ختم نمي‌شود؛ چرا كه آقايان در همين افاضات خويش اين چنين استدلال كرده‌اند كه «دوستان همین عملکرد اسکار را ممکن است بهانه قرار دهند و از فردا از هر فیلم سیاسی فاقد ارزش هنری دفاع کنند و در مقابل معترضان بگویند: مگر آمریکایی‌ها از آرگو دفاع نکردند، پس چرا ما دفاع نکنیم؟ این استدلال چند مشکل دارد که این بنده‌ي کم‌ترین سعی خواهم کرد به اختصار به آنها بپردازم. اول آن که مگر معیار، هالیوود است؟ چطور می‌توان مدعی سینمایی معنوی و دینی شد و آنگاه در مقام قضاوت به آمریکایی‌ها و هالیوودی‌ها تأسی کرد؟ اگر جنس سینمای انقلاب اسلامی یکسره از لون دیگری است، چرا در نهایت باید هالیوودی‌ها را سرمشق درستی یا نادرستی قرار دهیم؟»

البته خواندن اين جملات به خودي خود شايد چندان عجيب نباشد و حتي اين استدلال مبني بر الگو نبودن هاليوود به شدت هم منطقي جلوه كند. اما ماجرا وقتي جالب مي‌شود كه بدانيم آقايان سال گذشته چه قبل و چه بعد از گرفتن اسكار توسط «اصغر فرهادي» چه نوشته‌اند و چگونه اين «افتخار» اسكار گرفتن از همين هاليوود حالا متعلق به آمريكاي جهان‌خوار را كه نبايد به هيچ وجه الگوي سينماي ديني ما باشد، تحليل كرده‌اند. براي اين منظور، فقط كافي است نگاهي داشته باشيم به برخي از جملات و تيترهاي همين «يك سايت محترم» در سال گذشته:

«اما موفقیت «جدایی نادر از سیمین» با هر انگیزه‌ي هنری، اجتماعی و سیاسی.... آب باطل السحری بود که سینمای ایران را از خواب مرگ بیدار کرد.» (برگرفته از يادداشتي با تيتر «فرهادی اسکارو رد کن بیاد!» به قلم هادي معيري‌ن‍‍ژاد»)
«هر بار که اثر و نشانی از ایران این چنین در دنیا به درخشد، غرور ملی ایرانیان در ایران و هرجای دنیا که باشند به جوش خواهد آمد. این تجربه را ما ایرانیان در عرصه ورزش داشته‌ايم، ولی چه بهتر که تجربه‌های درجه یک درخشش در سطح جهانی در اثر معرفی اثرهای فکری و فرهنگی، هنری و علمی ما باشد. مخصوصاً که عرصه‌ي رقابت هم، عرصه‌ای کاملا جدی و با حریفانی قدر و درجه یک باشد.» (برگرفته از يادداشتي با عنوان «اهمیت فیلم جدایی نادر از سیمین و اسکار اصغر فرهادی در چیست؟» به قلم «مهدي زارع»)

«حتی اگر فرهادی به دلیل مسائل سیاسی برنده‌ي اسکار بهترین فیلم خارجی شده باشد، باید خوشحال باشیم.» (برگرفته از يادداشتي با عنوان «بهترین فیلم ایرانی به دلیل سیاسی بودن جایزه گرفته است؟» به قلم «سجاد صاحبان زند»)


«تحریم اسکار قرار است مثلا چه بازتاب و پیامی داشته باشد؟ آیا آن قدر متوهمیم که گمان می‌کنیم با این سیاست پوزه‌ي دشمن را به خاک آلوده‌ایم و همگان انگشت حیرت و افسوس در اقصی نقاط جهان به دهان و دندان می‌گزند که ای وای...حالا که ایران اسکار را تحریم کرده، اسکاری‌ها چه خاکی بر سر خواهند ریخت؟» (برگرفته از يادداشتي با عنوان «نعل وارونه» به قلم «مهرزاد دانش»)

«افتخارات فیلم «جدایی نادر از سیمین» فقط به مردم ایران تعلق دارد. آن هم مردمی که تفاوت فیلم خوب و بد را می‌فهمند، چالش‌های دشوار اخلاقی مطرح در آن را درک می‌کنند، می‌دانند این موفقیتها چه تاثیر مهمی بر آینده سینمای ما می‌گذارند و چطور نوع نگاه و قضاوت مردم دنیا را درباره کشور ما تغییر می‌دهند.» (برگرفته از يادداشت «لطفا اسکار فرهادی را مصادره نکنید.» به قلم «نزهت بادي»)

«يک هفته بیشتر نیست که اسکار مال ما شده، مال سینمای ما ولی آن‌قدر این اتفاق منحصر به فرد را در طول یک هفته زیر و رو کرده و از زوایای مختلف به آن نگاه کرده‌ایم که انگار مشمول زمان بیشتری شده است. اما مهم این است که رویای آرمانی ذهن تک‌تک ما تبدیل به یک تصویر همگانی شده؛ تصویری که در طول این یک هفته هر وقت اتفاقی از کلان تا جزئی آزرده خاطرمان کرد با به یاد آوردن آن صحنه، امیدی دوباره در دلمان جان گرفت که می‌توان به رویاها دل سپرد و می‌توان با یک گل به آمدن بهار دل بست.» (برگرفته از يادداشت «همه چيز از خانه خيابان سنايي آغاز شد» به قلم «سحرعصر آزاد»)

اين سطور پر از ستايش و مدح و منقبت را كه تصاحب جايزه‌‌ي اسكار را با عباراتي چون «روياي آرماني ذهن تك تك ما»، «موفقيتي كه نگاه و قضاوت مردم دنيا را در مورد كشور ما تغيير مي‌دهد» و «آب باطل‌السحري كه سينماي ايران را از خواب مرگ بيدار كرد» را مقايسه كنيد با جملات اين روزهاي اهالي «يك سايت محترم» كه معتقدند: «حتی اگر آکادمی اسکار به یک فیلم غیرهنری جایزه داد، ما نباید این معیار را بهانه‌ای قرار دهیم برای بی‌توجهی به هنر. فردا هر مدعی بی‌هنری ممکن است فیلمی بسازد پر از شعار و تبلیغات و هیاهو و بعد هم اگر به او جایزه ندادند، داد و هوار راه بیندازد که آی! هنرنشناسان و بی‌تعهدها! از آکادمی اسکار یاد بگیرید که چگونه از ارزش‌های آمریکایی دفاع می‌کند، آن وقت شما حاضر نیستید از یک فیلمساز متعهد و ارزشی دفاع کنید؟»

به راستي چه ارتباطي هست بين آن «اسكار پرستي» سال گذشته با اين «اسكار گريزي» امسال؟ چگونه مي‌توان در فاصله‌ي يك سال از معيار نبودن «اسكار»ي صحبت كرد كه كسب آن پيش از اين مايه‌ي افتخار ملت و «روياي آرماني ذهن تك تك ما» بوده است؟ چگونه اين جماعت كه سال‌ها از الگو بودن هاليوود گفته‌اند و نوشته‌اند، اين بار از ترس اينكه نكند مديران فرهنگي وطني از سياسي شدن اسكار تأثير بگيرند و مثلاً بخواهند از سال بعد مدل آن را در جشنواره‌ي فجر هم اعمال كنند و خدايي ناكرده به يك فيلم انقلابي جايزه بدهند، مقاله‌ي پيشگيرانه مي‌نويسند كه مگر «هاليوود» معيار سينماي ديني ماست! و كسي هم نيست بپرسد كه چگونه اين هاليوود و اسكاري كه نبايد معيار قضاوت باشد، سال گذشته تا اين حد مهم شده بود كه جايزه دادنش به «جدايي نادر از سيمين» مي‌توانست نگاه مردم جهان به ايران را عوض كند؟ آيا ماهيت اسكار در اين يك ساله عوض شده است؟ يا اينكه اين «يك سايت محترم» تغيير موضع داده است؟

حقيقت اين است كه اسكار به نظر اين جماعت بايد به طور گزينشي الگوي ما باشد؛ آنجا كه صحبت از آزادي‌هاي جنسي و نشان دادن خيانت و هم‌جنس‌بازي و امثالهم است، مي‌گويند آزادانديشي را از هاليوود ياد بگيريد. اما به محض اينكه بخواهيد بگوييد در همين هاليوود فقط در سال ۲۰۱۲ سه فيلم براي «آبراهام لينكلن» ساخته و اكران شده، كارگردان اسكاري به فاصله‌ي يك سال در مورد دستگيري «بن‌لادن» فيلم ساخته و سينماي آمريكا از كنار بحران اقتصادي آمريكا به سادگي عبور كرده و سپس نتيجه بگيريد كه سينماي ايران هم بايد آثاري درخور براي «شهيد رجايي» توليد كند، به ماجراي دستگيري «ريگي» به عنوان يك ماجراي فوق‌العاده جذاب و دراماتيك توجه نشان دهد و دست از بزرگنمايي بحران‌هاي اجتماعي و سياسي بردارد، مي‌گويند مگر هاليوود خبيث متعلق به آمريكاي جهان‌خوار الگوي سينماي شريف ماست؟ و اينان همان‌هايي هستند كه نسخه‌ي غلط «هنر براي هنر» و «سينما براي سينما» را براي سينماي ايران پيچيدند.

به هر حال همين نوشتن مقاله‌هاي پيش‌گيرانه از تأثير جريان ژورناليستي تازه ظهور يافته‌اي خبر مي‌دهد كه ديگر مثل گذشته از جايزه گرفتن «آرگو» نمي‌گذرد. همان جرياني كه قرار است همان نتايجي را از اسكار گرفتن «آرگو» بگيرد كه عده‌اي را مي‌ترساند. جرياني كه سال پيش هم نگذاشت دور افتخار برخي با نام «جدايي نادر از سيمين» با موفقيت به پايان برسد. و حالا امسال اين سياسي بودن اسكار و حضور ويدئويي همسر پرزيدنت در مراسم و خواندن نام «آرگو» توسط او، خود چه كنايه‌ي معناداري است به اسكار سال گذشته‌ي فرهادي!
Share/Save/Bookmark