به گزارش خط نيوز، دکتر محمدحسین محترم طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
۱- در شرایط کنونی که عملیات روانی دولت جدید آمریکا بازی با افکار عمومی برای دوقطبی کردن جامعه و ایجاد تفرقه و اختلاف در کشور است، سخنان و مواضع برخی از مدیران دولتی بسبار عجیب و سؤالبرانگیز است. متاسفانه در روزهای اخیر اظهارنظرهای غیرکارشناسی و عجولانه برخی از مسئولان که انتظار میرود با تأمل و پختگی بیشتری درخصوص اظهارنظر نکردن تصمیم بگیرند، دستمایه و خوراک تبلیغاتی رسانههای غربی و معاند و بهویژه فارسیزبان برای القای وجود اختلاف در ایران و اعمال فشار علیه ملت ایران قرار گرفته است.
۲- وزیر اطلاعات در یک برنامه تلویزیونی سه گاف بزرگ و هزینهزا برای نظام داد که باید بررسی شود از روی ناآگاهی چنین گافهایی داده یا به رسم سناریوهای امنیتی به دنبال اهداف خاصی از جمله جناحی و سیاسی بوده است!
وی گفته «براساس فتوای رهبری تولید سلاح هستهای خلاف شرع است اما اگر گربهای را گوشهای گیر بیندازند ممکن است رفتاری کند که گربهای که آزاد است آن رفتار را نمیکند!» بسیاری از رسانهها از جمله بیبیسی و دویچه وله فارسی و رویترز و... در کسری از ثانیه این سخن را شکار و تا به امروز شروع به داستانسرایی علیه نظام جمهوری اسلامی کردهاند که «وزیر اطلاعات ایران تلویحاً به تجهیز ایران به سلاح هستهای اعتراف کرد!»
این رسانههای امپراطوری خبری سخنان آقای علوی را تاییدی بر ادعای خود که ایران را متهم به ساخت مخفیانه بمب هستهای میکردند، عنوان و ادعا کردند «این اظهارات موجب اعتراضات بینالمللی و منطقهای و انتقادات داخلی علیه جمهوری اسلامی شده است.» اینگونه اظهارنظر کردن نتیجه همان قسمی است که رئیسجمهور داده بود تا وی بدون هیچگونه تخصصی مسئولیت وزارت اطلاعات را برعهده بگیرد!
آقای علوی در پازل طراحی شده دولت برای «برگشت سریع به برجام به هر قیمتی» احتمالاً با هدف ترساندن بایدن چنین گاف سیاسی- رسانهای- امنیتی و خلاف منافع و امنیت ملی داده است. اما در شرایطی که دولت آمریکا با ادعای اینکه فاصله ایران با ساخت بمب اتمی کم شده و باید فشار دیپلماسی را به فشار حداکثری علیه ایران تحت عنوان فشار هوشمند اضافه کنیم، چنین ادعایی بسیار در خور تأمل است که چطور وزیر اطلاعات بهانه لازم را برای آمریکا برای اعمال فشارهای بیشتر علیه ملت ایران و برای رسانههای معاند جهت القای اختلاف در کشور فراهم میکند!؟ متاسفانه نکته غیرقابل اغماض و توهینآمیز در سخنان وزیر اطلاعات این است که ملت ایران به گربه تشبیه شده است!؟
وی در ادامه نیز ادعا کرده که «درباره ترور شهید فخریزاده هشدار داده بودیم اما توجه نکردند!» اولاً این سخن مصداق همان فرمایش رهبری است که در پاسخ به «باید بشودهای» آقای روحانی فرموده بودند «این باید بشودها را خود آقای روحانی باید انجام دهند.»
ثانیاً در شرایط کنونی بیان چنین اظهارنظری چه توجیه عقلی و سیاسی دارد و از کدام عقلانیت سیاسی- امنیتی جز فراهم کردن زمینه یک فتنه در کشور، برخوردار است!؟
رهبری در فتنه ۸۸ خطاب به برخی از خواص تاکید داشتند «اینجور نیست که هرچه انسان احساس کرد، بتواند بگوید. بعضی حرفها را باید گفت و برخی را نباید گفت. ممکن است آن کسی که در توطئههای داخل کشور حرکت میکند، خودش اصلاً نفهمد، البته فهمیدن این هم، ذکاوت میخواهد. بعضیها این ذکاوت را ندارند. ولی این واقعیت را عوض نمیکند که آنها بفهمند یا نفهمند، بدانند یا ندانند. آیا نباید فکر کرد به چه دلیل و توجیهی دستگاههای تبلیغاتی دنیا سخنان به ضرر جمهوری اسلامی را منتشر میکنند؟... خط دشمن ایجاد تفرقه و اختلاف است، دشمنی دشمن خلاف انتظار نیست اما غفلت ما خلاف انتظار است. برای خواص مواضع درست گرفتن و حرف درست زدن وظیفه است.»
۳- چرا کانادا و رسانههای غربی به خود اجازه دادند با انتشار یک فایل صوتی مجهول درباره علت سقوط هواپیمای اوکراینی منتسب به وزیر خارجه، اقدام به القای اختلاف و چالش قدرت در حاکمیت ایران کنند؟ آیا این فقط یک اقدام ناشیانه رسانهای بود و یا یک اقدام حسابشده در یک سناریوی طراحیشده!؟ قطعاً سادهترین و خوشبینانهترین حالتی که میتوان تصور کرد این است که با اظهارات پیدرپی و مکرر و خلاف سیاست اعلامی نظام، از سوی آقایان روحانی و ظریف در روزهای اخیر درباره برگشت سریع به برجام، چنین امیدی در دشمنان و سناریونویسان پشت صحنه رسانههای معاند ایجاد شده که میتوانند از مواضع آنها در جهت ایجاد اختلاف در کشور سوءاستفاده، و پازل طراحیشده خود را بدون هیچ واکنش خاصی کامل کنند!
۴- در ادامه خط خبری ایجاد تفرقه در کشور، رسانههای غربی ظریف را متهم به تناقضگویی و عقبنشینی از مواضع قبلی خود کردند و با استناد به مواضع متغیر وی و با ادعای اینکه «سخنان آیتالله خامنهای سقف مذاکرات است تا ظریف بتواند چانهزنی کند و به نفع ایران است که مذاکره مستقیم کند، در غیر این صورت بازنده است!»؛ به نوعی در مواضع رهبری القای تردید و دوگانگی میکنند. بیبیسی با پخش سخنان رهبری مبنی بر اینکه «مواضع نظام مورد اتفاق همه سیاستمداران کشور و تغییرناپذیر است»، سخنان ظریف در مصاحبه با همشهری را مبنی بر اینکه «اجماعی برای مذاکره ایران و آمریکا در داخل ایران وجود ندارد»، پخش و ادعا کرد «ظریف نهتنها وجود اجماع میان تصمیمسازان جمهوری اسلامی در قبال ایران را رد کرده بلکه خواستار پادرمیانی اتحادیه اروپا شده است!»
۵- ظریف در گفتوگوی ویژه خبری هفته قبل یک جمله کلیدی داشت که فاصله توان وزارتخانه تحت مسئولیت وی با وزارتخانه در طراز جمهوری اسلامی را بهخوبی نشان میدهد. وی گفت «ما در حد توان خودمان صحبت کردیم که آمریکا برجام را نقض کرده!» سؤال این است که آیا با «دیپلماسی صحبت کردن و توئیتری» میتوان مطالبات ملت ایران را محقق کرد!؟
براساس همین توان و درک از مسائل بینالمللی و سیاست نظام سلطه است که آقای ظریف ادعا میکند «رژیم آقای ترامپ برجام را نقض کرد»، چرا که توان درک این موضع وجود ندارد که رژیم حاکم بر ایالات متحده، آمریکاست، چه با حضور ترامپ و چه با حضور بایدن. همین توان دیپلماسی صحبت کردن است که نمیتواند درک کند دشمنی اروپاییها با ملت ایران در عمل کمتر از دشمنی آمریکاییها نیست. لذا ادعا میکند «اروپاییها میخواستند به قطعنامه شورای امنیت عمل کنند اما آمریکا آنها را مجبور به نقض برجام کرد!» در «دیپلماسی صحبت کردن» بر «برمیگردیم» و «برگشتپذیر بودن اقدامات ایران» و نه «برداشتن تحریمها» تاکید میکنند.
لذا چرا آقای ظریف در این همه مصاحبه و اظهارنظر روزانه و بعضا ساعتی با مصادره به مطلوب کردن مواضع رهبری و مصوبه راهبردی مجلس فقط با جملاتی مبهم و تردیدآفرین تلاش دارد برگشت به برجام را بهجای برداشتن تحریمها موضوع اصلی القا و آن را هم خلاصه در فروش چند بشکه نفت کند!؟ موکول کردن بحث خسارات ایران و دادن تضمین برای عدم اعمال تحریمها به آیندهای که به قول آقای ظریف خیلی هم نزدیک نیست، از دیگر نکات ابهام مواضع وی است.
۶- متاسفانه بعد از اینکه رویترز ادعا کرد «بایدن هنوز برای بازگشت به برجام تصمیمگیری نکرده»، آقای ظریف نیز بلافاصله یک روز بعد ادعا کرد «تحلیل من این است از این حرفهای بالا و پایینی که میزنند، مشخص است که رئیسجمهور بایدن! دلش میخواهد به برجام برگردد اما هنوز تصمیم نگرفته و ما صبر میکنیم تا تصمیم بگیرد!» با ابراز تأسف از تنزل سطح تحلیل وزیر امور خارجه تا حد یک روزنامه آمریکایی، باید گفت متاسفانه با همین حرفهای بالا و پایینی که میزنند، برخی را آنقدر بالا و پایین میکنند تا دیگر قدرت تشخیص نداشته باشند که سیاست همان سیاست ترامپ و خر همان خر است و فقط پالانش عوض شده، و نکته مهمتر اینکه اکنون در دولت آمریکا بحث بر سر این نیست که بایدن درباره برجام تصمیم گرفته یا نه، بلکه با تصمیم برگشت به برجام با حفظ تحریمها برای افزایش فشارها علیه ایران، بحث بر سر این است که قبل یا بعد از انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ ایران به برجام برگردند؟ حال سؤال این است که وزیر امور خارجه چرا اینقدر بیخبر است و سؤال مهمتر اینکه واقعاً بیخبر است یا برای برخی منافع حزبی در آستانه انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ خود را به بیخبری میزنند تا با ارسال پالسهای بیشتری بایدن را متقاعد به برگشت به برجام قبل از انتخابات ریاستجمهوری کنند!؟
۷- برومبرگ استاد سیاست در آمریکا با اشاره به «اعمال ۷۰۰ تحریم آمریکا علیه ایران» تاکید میکند» اولاً لغو این حجم از تحریم غیرقابل انجام است. ثانیاً در کنگره با مخالفتهای جدی روبهرو خواهد شد. ثالثاً در میدان حقوقی بازی نمیکنیم بلکه درباره یک موضوع کاملاً سیاسی سخن میگوییم که ایران و آمریکا در برجام درباره موشکهای بالستیک و مسائل منطقه مذاکره کرده بودند اما بنا به دلایل سیاسی کنار گذاشته شد تا بعد از برجام به توافق برسند و اکنون با بازگشت دو طرف به برجام، آمریکا میتواند به این موضوعات بپردازد!» بیبیسی هم که در هفتههای اخیر خط خبری القای اهرم هویج آمریکا را دنبال میکرد، با اشاره به سیاست بایدن اذعان کرد «هر روز که بیشتر میگذرد معلوم میشود که تحریمها بعید است به این زودیها برداشته شود!»