حلقه مفقوده انتقادات به دیدارهای خارجی مشایی را باید از این زاویه هم دید که احتمالاً این دیدارها به تئوری مدیریت مشترک مربوط است و آقای مشایی هرطور شده قصد دارد، تئوری روزهای اول ریاست جمهوری احمدی نژاد یعنی مدیریت کردن جهان را در روزهای آخر دولت او عملی کند.
به گزارش
خط نیوز به نقل از مشرق، آقای اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر رئیس جمهور پس از دیداری جنجالی که چند روز قبل با فرانک بلفراگ، قائم مقام وزیر خارجه سوئد انجام داد، اخیراً نیز با چند مقام از کشورهای بلاروس و اتریش دیدار کرده است.
عدهای معتقدند آقای مشایی این دیدارها را با عنوان رئیس دبیرخانه جنبش عدم تعهد انجام میدهد. اما عده دیگری نیز اینطور میگویند که چنین دبیرخانهای در ایران اساساً وجاهت قانونی ندارد که بخواهد رئیس هم داشته باشد.
از سوی دیگر، همین عده بر این نظر پافشاری دارند که اگر این دیدارها در قالب سمت غیر متعهدی آقای مشایی انجام میشود پس چرا وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران برای برگزاری آنها تلاش کرده و عامل آنها بوده است و کشورهایی که عضو عدم تعهد نیستند رغبتی به دیدار با رئیس دفتر رئیس جمهور ایران نشان نمیدهند؟!
دکتر غلامعلی حداد عادل زمانی در جمع عدهای از دانشجویان درباره سمت عدم تعهدی آقای مشایی گفته بود: پست آقای مشایی در جنبش عدم تعهد ظاهر کار است. شاید مشایی پست مهمتری گرفته است... نظر رئیس جمهور هم همین است.
دیدارهای انجام شده اخیر توسط آقای مشایی و تصاویر و خبرهای منتشر شده از آنها، گویای آن است که این جلسات بدون حضور هیئتهای عالیرتبه و در فضایی نیمه خصوصی برگزار شدهاند و برخی از مقاماتی که در مقابل رئیس دفتر رئیس جمهور ما نشستهاند یا کسانی بودهاند که آقای مشایی در دولت نهم به کشور آنها سفرهای کوچکی داشته است (همچون بلاروس) و یا مقاماتی بودهاند که در اظهار نظرهای شاذ علیه جمهوری اسلامی ایران در مقولاتی مثل پرونده هستهای یا حقوق بشر، شهره هستند. (مثل مقام سوئدی)
*مردی که وزیر خارجه نبود اما ۹۶ سفر خارجی انجام داد
البته باید اذعان کرد که تمام این دیدارها را میتوان به پای نزدیک به یکصد سفر خارجی آقای مشایی طی ۵ سال اول صدارت احمدی نژاد و چندین سفر جنجالی او نیز نوشت.
زمانی احمد توکلی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی اینطور درباره مشایی گفته بود که او طی ۵ سال نزدیک به ۹۶ سفر خارجی داشته که یکی از آنها نیز دیدار با سفیر سابق رژیم صهیونیستی بوده است.
البته دفتر رئیس جمهور این صحبت توکلی را تکذیب کرد و درباره آن اینطور نوشت که خبر مذکور با هدف حاشیه سازی و تلاش برای تحت الشعاع قرار دادن خدمات دولت مردمی و خدمتگزار صورت میگیرد.
اما غیر از این تکذیبها، آقای مشایی زمانی نیز به دیدار عبدالله اردنی پادشاه اردن رفته بود که این دیدار نیز با انتقادات فراوانی مواجه شد.
در همین زمینه حتی یک رسانه اصلاحطلب نیز در همان ایام گزارشی داد مبنی بر اینکه شخصی از دفتر رئیس جمهور برای دیداری محرمانه به کشور عربستان سفر کرده است.
*و اما مدیریت مشترک جهانی
در کنار تمام انتقاداتی که به دیدارهای خارجی اخیراً افزایش یافتهی آقای مشایی وجود دارد اما یک حلقه مفقوده نیز وجود دارد که ظاهراً کمتر به آن توجه میشود و آن ماجرای "مدیریت مشترک جهانی" است.
ماجرایی که رئیس جمهور احمدی نژاد زمانی ادعا کرد که در ماجرای برگزاری اجلاس غیر متعهدها در تهران، آنرا به این صورت تجربه کرده است که خودش، بانکیمون و عمرالبشیر توانستهاند در قالب یک هیئت رئیسه، بحث مدیریت مشترک جهانی را به پیش ببرند.
او همچنین در یکی از سخنرانیهای خود در سازمان ملل نیز در حالی که با انگشت به سران حاضر در جلسه اشاره میکرد از تعامل سران حاضر در جلسه با امام زمان(عج) در حکومت آخرالزمان سخن گفت.
هرچه هست اما شواهد امر حاکی از آن است که رئیس جمهور احمدی نژاد و آقای مشایی بسیار تا بسیار و بیش از آنچه که ما تصور میکنیم ماجرای مدیریت مشترک جهانی را جدی گرفتهاند و قصد دارند به هر نحو ممکن آن را به پیش ببرند.
*تئوری در روزهای اول، اجرا در روزهای آخر؛ میتوانند؟!
حلقه مفقوده انتقادات به دیدارهای خارجی مشایی را باید از این زاویه هم دید که احتمالاً این دیدارها به تئوری مدیریت مشترک مربوط است و آقای مشایی هرطور شده قصد دارد، تئوری روزهای اول ریاست جمهوری احمدی نژاد یعنی مدیریت کردن جهان را در روزهای آخر دولت او عملی کند.
اما اینکه این عملیسازی تا چه حد ممکن خواهد بود و یا سرنوشت این کار پس از شکست در انتخابات ریاست جمهوری دولت یازدهم به کجا خواهد انجامید؟! سؤالیست که جواب آن را در کمتر از صد و چند روز دیگر با هم به نظاره خواهیم نشست