متن یادداشت محمدکاظم انبارلویی با عنوان «چرا گفتگوها محرمانه است؟!» بهشرح ذیل است:
سخنگوی وزارت خارجه سه شنبه گذشته در جمع خبرنگاران وقتی در برابر این پرسش قرار گرفت که جزئیات تماس کری و ظریف چه بوده است، گفت: قابل انتشار نیست!
گفتگوهای ایران و ۱+۵ هم نه تنها در دولت های گذشته بلکه در دولت فعلی نیز مهر محرمانه دارد.
واقعا علت چیست؟ علت واقعی آن لحن گفتگوهای دو طرف است که گاهی به قطع گفتگو منجر می شود.
چرا دولت موقت سقوط کرد و از آن پس گفتگو و رابطه با آمریکا قطع شد و حتی تلاشهایی که به ابتکار مک فارلین صورت گرفت جواب نداد؟ چون لحن آمریکاییها یک لحن فوق العاده بی ادبانه و تحکم آمیز و زور گویانه است به گونه ای که اگر گوشه ای از این گفتگوها فاش شود، مردم ایران به خیابانها خواهند ریخت و پاسخ طرف مقابل را همچنانکه طی سه دهه گذشته داده اند قوی تر و محکم تر از لحن دیپلماتها خواهند داد.
فاش کردن گفتگوها تنها فایده ای که دارد قطع گفتگو است. لذا جمع بندی این بوده که کاری به متن گفتگو نداشته باشیم، نتیجه گفتگو فاش شود آن هم نه همه آن!
آنچه ما به عنوان یک متن در توافقنامه ژنو با آن روبهرو هستیم نتیجه یک گفتگو است، نه همه آن! دیروز رادیو آمریکا از قول آقای ظریف خبرداد؛ گسترش لیست تحریمها نقض توافق نیست اما بی اعتمادی می آورد.
هرکس که متن را بخواند می داند که این واقعا نقض توافق است اما ظاهر حرف آقای ظریف این است که غیر از توافق به عنوان نتیجه گفتگو چیز دیگری هم هست که باید از آن مطلع شد. اما محرمانه بودن برخی گفتگوها و حتی برخی توافق ها مانع از آن می شود.
به نظر می رسد دانشمندان هسته ای ما کار خود را کرده اند و سطح توانایی های ملت ما را در باشگاه هسته ای جهان به مرتبتی رسانده اند که دیپلماتهای کشور می توانند با تکیه بر آن پشت میز گفتگو زانو به زانوی ۵ قدرت هسته ای جهان بنشینند و این قدرت را به رخ آنان بکشند.
آنها وظیفه خود را در غنی سازی اورانیوم از باب فناوری هسته ای خوب انجام داده اند. اما دیپلماتهای ما هم نیاز دارند که ادبیات گفتگوی انقلابی خود را با آمریکاییها غنی سازی کنند. لحن ادبیات مؤدبانه ما آمریکاییها را گستاخ و پررو کرده است. اگر این گستاخی از طرف دستگاه دیپلماسی کشور پاسخی دریافت نکند ملت در دادن پاسخ تردید نمی کند.
آمریکاییها خود را پلیس دموکراسی، پلیس حقوق بشر وپلیس صلح در جهان می دانند. شاید برخی از دولتها چنین شانی برای آمریکا قائل باشند اما ملت ما با بیش از ۳۰ سال نبرد بی امان با تجاوزات آمریکا چنین شانی را به رسمیت نمی شناسد و در عوض ملت مدعی است آمریکاییها ناقض اصول دموکراسی و ناقض اصول حقوق بشر و صلح جهانی هستند. ما دولت آمریکا را پس از رژیم صهیونیستی منفورترین دولت جهان می دانیم.
آمریکاییها که بزرگترین زرادخانه هسته ای جهان را دارند اگر بخواهند نقش پلیس هسته ای را بازی کنند، همانقدر تمسخرآمیز و در عین حال مشمئز کننده است که می خواهند نقش پلیس دموکراسی و حقوق بشر و صلح را بازی کنند.
نگاه دولت ما باید منبعث از نگاه ملت باشد. اینکه گفتگوی تلفنی روحانی با اوباما از سوی نخبگان کشور و ملاقات وزیرخارجه ما با کری مورد نقد قرار گرفت، همین است که زیاد با آمریکاییها قاطی نشوید. این توصیه حضرت آیت الله جوادی آملی که وقتی به آمریکاییها دست می دهید تعداد انگشتان خود را بلافاصله بشمارید، یک توصیه هوشمندانه است.
تماس وزیر خارجه ما با وزیر خارجه آمریکا آن هم با وصف غیر قابل انتشار و محرمانه برای دیپلماسی کشور، خسارتبار است. مردم این تماس ها را زیرذرهبین دارند. با توجه به بیاعتمادی به غرب بویژه آمریکا و بد عهدی و بد قولی آنها، مشروعیت این تماس ها زیر سئوال می رود. باید دولت بالاخره پاسخگو باشد. باید تیم مذاکره کننده را تقویت کرد تا کاستی های توافق ژنو در مذاکرات بعدی با غنی سازی ادبیات انقلابی در گفتگوها بر طرف شود. سخن گفتن از قهرمان و یا قهرمانان دیپلماسی زود است. باید بازی را تا آخر ادامه داد و بعد نتیجه را ارزیابی کرد. اگر آمریکاییها پذیرفتهاند در نهایت برنامه هستهای ایران مانند ژاپن شود، آنوقت میشود از فتح الفتوح در مذاکرات سخن گفت.
آنها دستاوردهای فنی دانشمندان هسته ای ایران را قبلا می خواستند با ترور متوقف کنند، الان در اندیشه آن هستند که با توافق ژنو متوقف کنند، باید بدانند این آرزو را به گور خواهند برد.