به گزارش گروه سیاسی خط نیوز؛ مردم مظلوم زلزله زده استان کرمانشاه در دهليز (سبقت موش دواني) ها گرفتار شده اند. دولت که روزي در تبليغات انتخاباتي سر به آسمان مطالبات مي سائيد، نشان داد تدبير لازم را براي نگهباني و نگهداري در حالت عادي را ندارد. تا چه رسد، حوادثي غير مترقبه پيش آيد. ستاد بحران حوادث کشور در زلزله يک شهر و استان کوچک درمانده شد، اگر دست تواناي فرزنداني از جنس عطش و آتش و عشق نبود، خدا
مي داند بر سر مردم چه مي آمد. اگر کمک هاي مردمي و مردم به ميدان نمي آمدند، حجم اين مصائب فراوان تر از تصور بود.
دولت با وعده هاي توخالي، دولت بي تدبير سياست زده، هنوز بعد از ماه ها از زلزله به تعهدات شعاري اوليه خود عمل ننموده و بسياري از وعده بر زمين (سرد حسرت ها) باقي مانده است اگر دست و (يد ا اي) فرزاندن بسيجي اين ملک و ملت نبود، سرعت فاجعه از زمان نارساي دولت به سبقت تندي منجر
مي شد که نارضايتي را در عرصه هاي اجتماعي به چالش تبديل کند.
تلاش استاندار استان ستودني است اما ايشان هم با درد خستگي و فرمان ناپذيري (بانک ها) (ناسيف) همراه است. امپراطوري بانک ها که اقتصاد مملکت را به نابودي کشانده و هر روز شاهد مجلل شدن آن ها هستيم که از خونمايه و جانمايه مردم تغذيه مي کنند و گوش نا بدهکارشان به علما، بزرگان دين، باعث شده اختاپوسي را در حوزه اقتصادي کشور مشاهده کنيم که خود مختار و با عمل ملوک الطوايفي سرمايه ميلياردي را در اختيار رانت خواران و اغيار و وابستگان قدرت قرار داده، و از سوي ديگر به (دردهاي) مردم (مرهم) نمي نهند.
حجم پرونده هاي ريز و درشت و اجرا و منفعت سالاري به حدي است که وصفي بر آن مقدور نيست بانک ها از يک سو و رابطه بسيار پيچيده اقتصادي، تا جايي پيش مي رود که خود مختار بذل و بخشش هاي ميلياردي داشته و از سويي شندرغاز وام زلزله زدگان را امهال نمي کند.
گلريزان هاي اقتصادي در بانک ها از يک سو و از سوي ديگر عدم فرمان پذيري اقتصادي در مناطق زلزله زده به فاجعه اي تبديل شده است، بار سنگين فشارهاي اقتصادي به وام گيرندگان، و بزن و بکوب و اجرا و مصادره اموال، عدم امهال وام مناطق زلزله زده، و هزاران ميليارد مطالبات و وام هاي رانتي و ويژه خواري دو چهره اي است که در برخي بانک ها و معاملات سياسي، اقتصادي شده در اين دولت هر روز بيشتر رونمايي مي کند.
البته درد بزرگ هم (رستم خود ساخته اي به نام ستادهاي معين است) ستادهاي معين، معين زلزله زدگان در قد و قامت خود نيستند، ستادهاي معين نتوانسته نقش اساسي اورژانسي خود را ايفا کند، اصلاً چرا ستاد هاي معين؟!! مگر استان چه کم دارد که عقل سياسي و اقتصادي شده خود را به حراج ستادهاي معين ناهمراه واگذار کند و کوچ نيروهاي غيربومي به استاني که در بيکاري شهره است.
دولت هم که در تدابيرش از برجام تا بتن ريزي قلب راکتورها بي فرمان و سريع العمل است و براي اين مهم از ذره اي کم ندارد، در زمينه دردهاي مردم به (بيهوش دارو) بعد از مرگ سهراب، فحاشي سياسي و تراژدي دردناک تفاسيرتفرقه، و توهين به منتقدين کارآمدتر و سرآمدتر است تا خدمت و تدبير و اميد.
به نظر مي رسد دولت به (تدفين اميد در برجام و ناتوان در تعهدات به مردم سرآمد است) تا به تدبير کردن و مداواي دردهاي مناطق زلزله زده و کشور لذا جا دارد مسئولين کشور به اوامر مطاع مقام معظم رهبري در بازديد از مناطق زلزله زده گوش فرا دهد و با فرافکني فرار به جلو، و شروع از پله دوم خود را مشغول نسازند، حقيقت موضوع اين است دولت سياست زده به مطالب کلان و دردهاي مزمن نمي انديشد و خانه از بيخ ويران است.
و کاش خواجه در فکر نقش ايوان هم باشد که نيست، خواجه دولت تدبير و اميد بايد به ناتواني خود به وضوح اقرار کند، و مقر باشد که ناتوان است و تکانه هاي زلزله در آن مقطع سپري شد ولي گويا تکانه هاي بعدي شديدتر خواهد بود.
يا علي