کد مطلب: 30616
دوشنبه ۵ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۰۶
شیرین عبادی: آمنه بهرامی مسئله ما نیست!
اسید پاشی یکی از انواع شدید خشونت است . خشونتی که از سوی یک فرد نسبت به فرد یا افراد دیگر به شکل پرتاب اسید یا دیگر مواد مخرب صورت می گیرد . اما چرا این خشونت این قدر حساسیت زا شده است؟
همان طور که ذکر آن رفت، اسید پاشی خشونتی بسیار شدید و غیر انسانی و وحشیانه است . سوزاندن پوست و گوشت یک انسان که معمولا منجر به نقص عضو ، از دست رفتن بینایی و در موارد شدید ، مرگ بزه دیده می شود ، آن هم به صورت غافلگیرانه و معمولا در معابر و انظار عموم ، حساسیت جامعه را بیشتر بر می انگیزد تا به فرض مثال خشونتی مثل کتک زدن دیگران ، ایراد ضرب و جرح و حتی قتل. دلیل دیگر حساسیت اجتماع نسبت به اسید پاشی این موضوع است که اغلب موارد اسید پاشی که مورد توجه رسانه ها قرار می گیرد ، اسید پاشی علیه زنان است که منجر به تغییر وحشتناک در چهره آن ها می شود و بدنه اجتماع - به خصوص در کشوری مانند ایران - نسبت به بزه دیدگی زنان به طور عام و نسبت به خشونت علیه آن ها به طور خاص حساس است.
بنابراین اسید پاشی یک خشونت خاص علیه زنان است ؟ خیر. در بسیاری از موارد قربانیان اسید پاشی از بین آقایان هستند . بیمارستان شهید مطهری تهران طی تحقیقاتی از خرداد ۱۳۸۳ تا مهر ۱۳۸۹، بر روی ۵۹ مورد اسیدپاشی اعلام کرد که ۵۱ درصد قربانیان اسید پاشی مرد و ۴۹ درصد زن بودند و پنج نفر از آنها زنده نماندند. داریوش اقبالی ، سید داوود روشنایی و محسن مرتضوی از قربانیان مرد معروف اسیدپاشی هستند . طبق اظهارات دکتر سید حسن هاشمی ، از اول سال تاکنون ۹ مورد اسیدپاشی در اصفهان بوده است که بیشتر آنها سرپایی درمان شدند و شدید نبوده است. به گفته وزیر بهداشت از این تعداد ، ۴ نفر از افراد بزه دیده اسیدپاشی آقا بودند و ۵ نفر خانم که در بیشتر آنها میزان سوختگی در حد ۲ یا ۳ درصد بوده و شدید نبوده است.
در سایر نقاط جهان هم این نسبت تقریبا رعایت می شود . مطابق آمار در دست ، در اغلب نقاط جهان به استثناء مواردی مثل بنگلادش و تایوان ، مردان بیشتر قربانی اسید پاشی هستند تا زنان. نسبت مردان بزه دیده اسید پاشی به زنان در بنگلادش ۰.۱۵ به ۱ و در انگلستان ۶.۱۴ به ۱ است . یعنی در انگلستان مردان بیش از شش برابر زنان قربانی اسید پاشی می شوند و در بنگلادش بر عکس . در اغلب نقاط جهان به استثناء مواردی مثل بنگلادش و تایوان ، مردان بیشتر قربانی اسید پاشی هستند تا زنان. پس اسید پاشی الزاما یک مساله زنانه و یا آن طور که برخی ترجیح می دهند ، فمنیستی نیست. فراموش نکنیم که بسیاری از آنان که امروز سنگ بزه دیدگان اسید پاشی را به سینه می زنند ، از همان دسته اند که اجرای حکم قصاص اسید پاشی به نفع آمنه ابراهیمی را به عناون ابزاری برای تقبیح قصاص یافته بودند و وی را محکوم می کردند . قصه آمنه ابراهیمی از زبان خودش شنیدنی تر است . آمنه بهرامی در گفتگویی که با برنامه “زن روز” از تلویزیون فارسی صدای آمریکا داشت گفت : « من چند سال پیش از خانم عبادی برای درمان صورتم درخواست کمک کردم اما او هیچ اهمیتی نداد. وضع حمایتی الان ایشان از من در واقع یک ژست سیاسی در پوشش حمایت از حقوق زنان و برای مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران است و هیچ ارزشی ندارد. قصاص، انتقام نیست. من انگشت روی قصاص گذاشتم چون طبق قانون قرآن و اسلام قصاص حق من بود. من به دنبال حکم قصاص بودم تا به امثال مجید ثابت کنم رنجی که به امثال من تحمیل کردید خودتان هم مستحق چشیدن آن هستید. ما یک جامعه مسلمانیم، پس قصاص را گرفتم و در انتها هم که گذشت کردم و به سفارش خود قرآن عمل کردم. خداوند می فرماید: “ای بنده من! اگر ببخشی پاداش و لذتی بیشتر به تو عطا می کنم”.
من او را بخاطر خدا و کشورم، بخاطر مددکاران و خانواده ام بخشیدم نه بخاطر حقوق بشر و سازمان های زنان. هنوز هم تأکید می کنم که بعد از این، حکم قصاص برای اسیدپاشی هست و من آن را تا مرحله اجرا بردم تا این حق برای قربانیان پس از من ثابت بماند. وقتی دولت اسپانیا به من اعلام کرد که اگر به آنها پناهنده نشوم ،به من کمک نمی کنند، یکی از همین فعالان حقوق بشر بنام “خانم مقدم”در بارسلون از طرف یک سازمان فمینیستی به ملاقات من آمد. از او برای پیگیری ادامه مراحل درمانم تقاضای کمک کردم ـ چهره آن خانم را هنوز به خاطر دارم چون آن موقع هنوز با یک چشم می دیدم ـ به او گفتم آیا کمکم می کنید تا باقیمانده بینایی ام را حفظ کنم؟ ایشان با یک غرور خاصی دستش را کرد لای موهایش و جواب داد: متأسفم، ما حقوق بشری ها روی گنج ننشسته ایم، برو از دولتت کمک بگیر! همینطور خانم “شیرین عبادی”، از ایشان هم بارها درخواست کمک کردم و اهمیتی نداد. از “خانه زنان فمینیست” کمک خواستم اما آنهادریغ کردند! بارها و بارها دست کمک خواهی دراز کردم اما هیچ کدامشان دستم را نگرفتند. تا اینکه بالاخره در یکی از پناهگاه های آوارگان خیابانی که دولت اسپانیا و مؤسسه زنان در آنجا اسکانم داده بودند، بینایی خودم را در غربت از دست دادم.
شیرین عبادی در ادامه ی این برنامه روی خط آمد و گفت :
«در این باره که فعالان حقوق بشر در ایران خصوصا خانم مقدم درخصوص آمنه کم کاری کرده اند یا خیر باید بگویم مسأله ایشان در حیطه وظایف فعالان حقوق بشر نیست.»
آمنه ابراهیمی به دلیل پافشاری بر اجرای قصاص در مورد اسید پاش خود به شدت تحت فشار فعال های به اصطلاح حقوق بشری بود.
آیا اسید پاشی یک جرم خاص محسوب می شود؟ بله . اگر اسید پاشی منجر به فوت بزه دیده شود ، بنا به قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ موجد حق قصاص برای اولیا دم خواهد بود و در صورتی که اولیاء دم گذشت کرده یا به دیه مصالحه کنند ، می توان اسید پاش را به ۳ تا ۱۰ سال حبس محکوم نمود . در غیر این صورت اگر اسید پاشی منجر به ایجاد جراحات و صدمات دیگر شود ، به استناد ماده واحده « قانون مربوط به مجازات اسید پاشی » مصوب ۱۳۳۷ ، علاوه بر حسب مورد حق قصاص یا اخذ دیه ، در صورتی که اسید پاشی منجر به مرض دائمی یا فقدان یکی از حواس یا موجب قطع یا نقصان یا از کار افتادن عضوی از اعضای مجنی علیه شود ؛ عمل مرتکب مستوجب دو تا ده سال حبس است . قانون گذار هم چنین در ذیل ماده ، منجر شدن اسید پاشی به هر صدمه ی دیگری را نیز مستوجب حبس از دو تا پنج سال دانسته است . اگر فردی شروع به اسید پاشی نماید ولی به دلیل مانع خارجی موفق به انجام اسید پاشی نشود نیز قابلیت محکومیت به دو تا پنج سال حبس را دارد.
چرا یک فرد اقدام به اسید پاشی می کند؟ تعداد انگیزه های اسید پاشی ، به تعداد اسید پاش ها است . عمده ترین دلایل این بزه ، خواستگاری ناموفق ( اگر من نتوانم تو را داشته باشم ، هیچ کس نباید بتواند ) ، عقده های روانی و شخصیت جامعه ستیز ، کینه های قدیمی ، فقر و وضعیت بد اجتماعی و اختلافات شخصی است. در مورد اخیر اسید پاشی های اصفهان برخی کوشیدند آن را دارای انگیزه های سیاسی و مذهبی بدانند ، اما سوابق موارد اسید پاشی به علاوه قربانیان اسید پاشی اصفهان این احتمال را بسیار ضعیف می نمایاند. خسرو منصوریان آسیب شناس و مدیرانجمن رهایی از آسیب های اجتماعی گفت : قطعا اسید پاشی ریشه مذهبی و سیاسی ندارد اما می تواند تاثیر گذار باشد هرچند که سوابقی از این دست کمتر مشاهده شده است. محمدعلی کیهانینژاد روانشناس نیز درباره دلایل و انگیزه های اسیدپاشی میگوید: در بیشتر موارد، شخصیتهای "آنتی سوشال"، چنین رفتارهای ضد اجتماعی را از خود بروز میدهند.
وجود هر دو گروه با حجاب و بدحجاب در میان قربانیان اسید پاشی اخیر اصفهان ، مهم ترین دلیلی است که احتمال وجود انگیزه مذهبی را در این جنایات کم می کند . در میان بزه دیدگان ، خانم چادری و محجبه و اعضای خانواده شهدا و ایثارگران نیز وجود داشته اند. چه باید کرد؟حق هر مردمی است که امنیت و اجرای عدالت در مورد بزهکاران را از دستگاه حاکمه مطالبه نمایند و وظیفه حکومت است که این مطالبات را برآورده کند . اما مطالبه حقیقی یک جامعه چیست ؟ از چه راهی می توان به آن دست یافت ؟ افکار عمومی جامعه به شدت از ارزش آفرینان اخلاقی ، رسانه ها و اشخاص کارگزار اجتماعی تاثیر می پذیرند . خواست عمومی مردم می تواند از اخبار و هیجان سازی های رسانه ای تاثیر پذیرد و خود نیز در پیچ و تاب انعکاس خود به طرز دیگری نمایانده شود و قوای حاکمه را به جمع بندی اشتباهی برساند . آن چه که در ادبیات حقوقی و نزد جرمشناسان به " سیاست جنایی عوام گرای کیفری " شهرت دارد ، حاصل فشار افکار عمومی بر نظام عدالت کیفری است که حکومت را مجبور می کند با کنار گذاشتن نظریات کارشناسی ، و با اعمال شدت عمل در مجازات ها ، تسریع در دادرسی و کیفر دهی نمایشی ، خواست عامه مردم را در مقابله شدید با مجرمین بر آورده سازد و در این زمینه اهداف بلند مدت خود در پیشگیری از وقوع جرائم و برقراری عدالت را قربانی خواست هیجان زده مردم سازد . در این که عدالت باید اجرا شود ، شکی نیست اما بیم آن می رود که با هیجانات ایجاد شده ، روال اجرای عدالت از فرآیند منطقی و صحیح خود به رویکردی عوام زده و غیر کارشناسی تغییر جهت دهد.
برای درمان درد ، باید علت آن را شناخت . اگر علت اشتباه تشخیص داده شود ، هزاری هم که درمان های پر هزینه و زمان بر صورت گیرد ، اگر دردی نیافزاید دردی نخواهد کاست . مردم ما نباید فراموش کنند که آن ها که امروز بی هیچ مدرکی ، بدون آن که مجرمین دستگیر شده باشند و اقراری کرده باشند و با وجود حضور زنان محجبه و چادری در میان بزه دیدگان ، انگیزه ی این جنایات را مذهبی عنوان می کنند ، نه تنها به فکر آبروی بزه دیدگان و خانواده ایشان نیستند ، و صد البته که نگرانی سلامت جسمی و روحی زنان ایران زمین هم آن ها را به این ادعا های بی مدرک رهنمون نکرده است بلکه ابزاری یافته اند برای ایراد فشار بر قشر مذهبی جامعه . قشر مذهبی که در امر به معروف و نهی از منکر از فراتر از تذکر لسانی رفتن خودداری کرده است و برخورد فیزیکی را به قوای انتظامی واگذاشته است و حال متهم به جنایتی چنین خشن می شود .
/خبرنامه دانشجویان ایران