راهپیمایى میلیونى و حماسى ملت ایران در ۲۳ تیر ۷۸ نشان داد که از حادثه تا حماسه راهى نیست به شرط آنکه گوش و دل را به امیر کاروان سپرده باشى و براى چنین ملتى سرافراز، هماره چنین بوده و هست و خواهد بود. ان شاءالله.
حماسه ماندگارى که آحاد ملت ایران در بیست و سوم تیر ۱۳۷۸ خلق کردند، بازیگران داخلى و بینالمللى را که چشم امید به حوادث ۱۸ تیر و سرنگونى نظام جمهورى اسلامى ایران دوخته بودند آنچنان کور کرد که سکوت مرگبار، آنان را فراگرفت. به واقع در روزهاى منتهى به ۲۳ تیر، یعنى از روز آغاز فتنه ۱۸ تیر، افرادى که در مطبوعات زنجیرهاى و برخى پستهاى دولتى، کارنامه سیاهى از خود بر جاى گذاشته بودند، با قرار گرفتن در یک حرکت براندازانه و حمایت از آشوب و هرج و مرج به اصطلاح دانشجویى و ارائه مطالب تحریکآمیز، آتش فتنهاى را روشن کردند که دیرى نپایید. در روز ۲۳ تیر مردم با یک اشاره رهبرى آنچنان به صحنه آمدند که دیگر کسى نتوانست بازى رسواى ۱۸ تیر را ادامه دهد و صحنه معادله به نفع مردم و انقلاب به هم خورد و خیابانها از لوث وجود اراذل پاکسازى شد و در نهایت، آتش این فتنه به دامن خود آنها افتاد.
در واقع، حماسه ۲۳ تیر که روز تجسم نفوذ کلام رهبر و تجلى اراده راسخ ملت در دفاع از انقلاب بود، یک درس بزرگ براى همگان داشت و آن اینکه این ملت از انقلابى که خود، آگاهانه بهراه انداخته، در هر شرایطى پاسدارى مىکند و به هیچکس اجازه نمىدهد که با ثمره خون شهیدان و خون دلهاى ملت بازى کند. مردم هوشیار و انقلابى ایران در آن حضور حماسى به همگان نشان دادند هرگز اجازه نخواهند داد آتش کینه دشمن در خرمن انقلاب بیفتد و هر دست متجاوز و اندیشه تبهکارى را در آتش خشم انقلابى ملت خواهند سوزاند.
«اصلاحیه قانون مطبوعات»
در تیرماه ۱۳۷۸، کمیسیون فرهنگى مجلس پنجم، طرحى را با عنوان «اصلاحیه قانون مطبوعات» در چهار بند به تصویب رساند که مواد آن عبارت بودند از:
الف) ممنوعیت فعالیت مطبوعاتى براى عوامل بیگانه، اعضاى گروهکهاى تروریستى و ضدانقلاب ، جاسوسان، وابستگان و سردمداران رژیم طاغوت و...
ب) منع شدن مطبوعات کشور از دریافت کمک مالى از کشورهاى بیگانه
ج) ضمانت اجرایى براى مقابله با افراد دولتى یا غیردولتى که نشریات را براى چاپ مطلب یا مقالهاى زیر فشار قرار داده یا آنها را وادار به سانسور نمایند. (در قانون مطبوعات با تأکید بر آزادى بیان و قلم و براى پیشگیرى از اعمال قدرت مسؤولان بر مطبوعات، تصریح شده بود که اگر مطبوعات دولتى یا غیردولتى از این ماده تخلف کنند به حکم دادگاه از خدمات دولتى منفصل و یا تعزیز خواهند شد.)
د) لزوم التزام عملى مدیران مسؤول و صاحبان امتیاز نشریات به قانون اساسى جمهورى اسلامىایران.
بازى خطرناک چگونه کلید خورد
همزمان با ارسال اصلاحیه قانون مطبوعات به هیأت رئیسه مجلس، مجمع روحانیون مبارز با صدور اطلاعیهاى که در روزنامه ایران ۱۲ تیر ۷۸ به چاپ رسید، اعلام کرد: «طرحى توسط تعدادى از نمایندگان مجلس در دستور کار مجلس قرار گرفته که فقط تهدیدکننده مطبوعات است و سایه استبداد را بر فضاى مطبوعات کشور مىگستراند. اعمال محدودیت و ممنوعیت همان طور که در گذشته نتیجه اى مطلوب در پى نداشته، اینک نیز چنین دستاوردى نخواهد داشت.»
همچنین روزنامه نشاط در تاریخ ۱۳ تیر با انتشار بیانیه شوراى شهر تهران و سردبیر ۱۰ نشریه دوم خردادى نسبت به طرح این اصلاحیه در مجلس هشدار داد.
روزنامه سلام هم در ۱۵ تیر یعنى یک روز مانده به مطرح شدن اصلاحیه در صحن علنى مجلس، اقدام به انتشار سند محرمانه منتسب به وزارت اطلاعات نمود و با تیتر درشت نوشت: «سعید اسلامى پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است.»
انتشار این نامه توسط روزنامه سلام، تعجب همگان را برانگیخت. روزنامه نشاط ارگان غیررسمى نهضت آزادى در واکنش به انتشار این نامه نوشت: «خطر ریسک (انتشار نامه محرمانه وزارت اطلاعات) به اندازهاى بود که حتى سعید حجاریان نیز صلاح را در آن دانست که چنین بازى خطرناکى را به موسوىخوئینىها بسپارد. سعید حجاریان به سردبیرانش توصیه کرده بود که فتیله را پایین بکشند و اگر خبرى یا نامهاى افشاگرانه در دست دارند، آن را به همکاران دیگرى که احتمالاً حاشیه امنیتى قوىترى دارند، بسپارند.»
به صحنه آوردن مدیر مسؤول روزنامه سلام، آقاى موسوىخوئینىها با هدف ایجاد هزینهاى غیرقابل پرداخت و در نتیجه عدم تصویب اصلاحیه قانون مطبوعات صورت پذیرفت اما با شکایت وزارت اطلاعات و تعدادى از نمایندگان مجلس شوراى اسلامى، پرونده اتهامى وى به دادگاه ویژه روحانیت ارجاع داده شد و با احتساب حکم تعلیقى سال ۱۳۷۲، روزنامه سلام تا تعیین تکلیف نهایى تعطیل شد.
تجدیدنظرطلبان که با اعلام حکم توقیف روزنامه سلام دچار غافلگیرى شده بودند، به هشدار و تهدید روى آوردند.
روزنامههاى زنجیرهاى در اقدامى هماهنگ، تعطیلى روزنامه سلام را مهمترین سوژه خبرى خود قرار دادند و ازآن به عنوان «اقدامى غیرقانونى»، «مقابله با دولت» و «مخالفت با توسعه سیاسى» یاد کردند. روزنامه نشاط با عبارت معنادارى در زیر تصویر مدیر مسؤول روزنامه سلام نوشت: «آیا محافظه کاران هزینه به صحنه آوردن آقاى موسوى خوئینىها را محاسبه کردهاند؟» و روزنامه صبح امروز با مدیر مسؤولى سعید حجاریان، در نخستین روز توقیف روزنامه سلام تصریح کرد: «باید به یاد داشته باشیم که بازى دموکراسى، اگرچه بازى نامیده مىشود، ولى اگر قواعد آن را پذیرفتیم، دیگر بازى نیست. رأى مردم به جمهورى اسلامى، رأى به دموکراسى است و اگر این قاعده چه در مطبوعات و چه در انتخابات در هم شکسته شود، آنگاه سیاست ورزى به پایان مىرسد.»
نویسنده مذکور سپس با تهدید تلویحى مبنى بر افشاى اسناد دیگرى، نوشت: «آیا اگر کسى توانست اسناد دیگرى از طرحهاى سعید اسلامى به دست آورد، آیا باید به مجازات هشدار دادن به مردم، به خاطر آن از ادامه فعالیت سیاسى باز ماند. به سهم خود از مردم مىخواهیم هر اطلاعاتى که از سعید امامى و محافل سراغ دارند به روزنامه بفرستند.»
هماهنگى روزنامههاى پنجشنبه ۱۷ تیر در اختصاص تیترها و سرمقالههاى خود به عواقب غیرقابل پیشبینى و کنترل توقیف روزنامه سلام، نشان از آن داشت که یک تیم پشت پرده، هدایت این جریان را برعهده دارد؛ چرا که خبر توقیف روزنامه سلام ساعت ۱۰ شب اعلام گردید و آن زمانى بود که اکثر روزنامه مىبایست با انجام مراحل نهایى، صفحات روزنامهها را به چاپخانه مىفرستادند تا در توزیع فردا صبح خود دچار مشکل نشوند. روز پنجشنبه ۱۷ تیر، ۱۰ روزنامه زنجیرهاى با تیترهایى چون «محدودیت مطبوعات خشم مردم را شعلهور خواهد کرد»، «زمان حامل حوادث خشونتبار است»، «نظام باید هزینههاى سنگینى بپردازد»، «دانشجویان ساکت نخواهند نشست»، «ورود به قلعه چپ گرایان یک ریسک خطرناک براى محافظه کاران است»، «مقابله با دولت و مخالفت با توسعه سیاسى» و «پایان سیاست ورزى»، درصدد القاى فضاى بحرانى و ناآرامى به جامعه برآمدند تا در همان شب علیرضا نورى زاده، مفسر رادیو بى.بى.سى در تقدیر از عملکرد مطبوعات اصلاح طلب بگوید: «ما باید سرافراز باشیم که پرچمداران جامعه مدنى در ایران یعنى نشریات نشاط، صبح امروز، خرداد، همشهرى و ایران، مراکز قدرت را نشانه رفتهاند و با زیر سؤال بردن مشروعیت و مقبولیت نظام اسلامى، چالشى جدى فراروى حاکمان اسلامى گشودهاند.»
آتش تهیه مقامات و رسانههاى غربى
حادثه ۱۸ تیر در حالى رقم خورد که رسانههاى غربى از هفتهها قبل آتش تهیه خود را ریخته بودند. نشریه آمریکایى «میدل ایست اکونومیک دایجست» در هفتم تیر نوشته بود: «بیشتر ناظران در تهران بر این اعتقادند که تابستان امسال شاهد یک آزمون حیاتى قدرت و حتى شاید دور نهایى رویارویى جدى بین جناح محافظه کار و اصلاح گرایان خواهد بود. اصلاح طلبان یک تابستان سیاسى داغ را در پیش روى دارند تا جناح محافظه کار را از میدان مبارزه خارج نمایند.»
و «گرى سیک»، مشاور امنیت ملى در دولتهاى کارتر و ریگان و از مسؤولان سازماندهى عناصر ضدانقلاب و تجدیدنظرطلب ایرانى، در اظهاراتى اعلام کرد: «براى آنها که خواستار توسعه سیاسى هستند، زمان بسیار خطرناک است. در طى دو سال گذشته علىرغم وجود حمایت تبلیغاتى و فیزیکى، این افراد در نگاه داشتن خود، شجاعت به خرج دادهاند و شجاعت آنها در روزهاى آینده به نمایش گذاشته خواهد شد.»
و «ایلینا روزلهتین»، عضو جمهورى خواه مجلس نمایندگان آمریکا در جمع مراسم راهپیمایىمنافقین در ۳۱ خرداد اعلام کرده بود: «تنها راه حل باقیمانده براى تغییر در ایران، تغییر حکومت مذهبى است. شما هدفى درست، یعنى سرنگونى حکومت اسلامى را دنبال مىکنید.» و «گرىهاکرمن» سخنران دیگر این مراسم خاطرنشان کرد: «زمان آن فرا رسیده که وزارت خارجه آمریکا با حمایت مستقیم از نهضت ملى ایران، سرنگونى حکومت اسلامى را پیگیرى کند.»
پرده اول سناریو
اولین تجمع در اعتراض به توقیف روزنامه سلام ساعت ۲۱ در برابر خوابگاه دانشجویان دانشگاه تهران شکل گرفت.
برپاکنندگان این تجمع، دو فرد غیر دانشجو یعنى منوچهر محمدى و اکبر محمدى بودند که پس از دستگیرى، درباره چگونگى دریافت کمک مالى و ارتباط با عناصر خارجى و طراحى تجمعات اعتراضآمیز، اعترافات قابل تأملى داشتهاند. این دو نفر با ورود به خوابگاه دانشجویان، جلسهاى را با تنى چند از اعضاى دفتر تحکیم برگزار مىکنند و سپس با فراخوان تعدادى از دانشجویان در محوطه خوابگاه با شعار «طرح سعید امامى ملغى باید گردد» دست به تظاهرات مىزنند.
در گوشه دیگر خوابگاه یعنى جلوى سینماى کوى دانشگاه، فردى به نام فرح شفیعى که از افراد مرتبط و نزدیک به مدیریت وقت کوى دانشگاه بود، در حالى که به همراه چند نفر دیگر، تراکتها و پلاکاردهایى از قبل آماده شده در اختیار داشتند، به بهانه توقیف روزنامه سلام و محکومیت طرح اصلاح قانون مطبوعات در محوطه کوى دانشگاه تجمع مىکنند و با سردادن شعارهایى تحریکآمیز خواستار اجتماع دانشجویان در محوطه خوابگاهها مىشوند. در همین حال عناصرى از انجمن اسلامى دانشگاه علوم پزشکى تهران با حضور در خوابگاه گلستان، دانشجویان را به شرکت در تجمع ترغیب مىنمایند. ساعت ۲۲ تجمع فرح شفیعى با منوچهر محمدى در هم ادغام مىشود و آماده حرکت و خروج از محوطه خوابگاه مىشوند.
در این هنگام خبر بازپسگیرى شکایت وزارت اطلاعات علیه روزنامه سلام در جمع دانشجویان اعلام مى شود و در حالى که انتظار مىرفت تا حدودى موج اعتراضات فروکش نماید، اما تعدادى از اعضاى دفتر تحکیم، این خبر را به منزله عقبنشینى محافظه کاران مطرح کرده و خواستار خروج جمعیت ۳۰۰ نفره دانشجویان از محوطه خوابگاه شدند. با گذشت دقایقى و در حالى که ممانعتى براىخروج تجمع کنندگان از کوى صورت نمىگیرد، اجتماع کنندگان از کوى خارج شده، به سمت خیابان کارگر حرکت مىکنند و در این میان افرادى مشکوک با شعارهاى تحریککننده و ضد ارزشهاى الهى نظام و پرتاب سنگ، جو را ملتهب مىنمایند. تماس فرماندهان نیروى انتظامى با مسؤولان وزارت کشور جهت کسب تکلیف بىنتیجه مىماند و هیچ یک از مدیران ارشد وزارت کشور در دسترس نمىباشند.
پرتاب سنگ به همراه شعارهاى توهینآمیز و ساختارشکنى که از سوى برخى افراد نفوذ کرده در جمع دانشجویان در برابر نیروهاى انتظامى داده شد، باعث تحریک عوامل انتظامى و وادار کردن آنان به اشتباه و قرار گرفتن در مسیر سناریویى مىشود که از پیش طراحى شده بود و آن تعقیب و درگیرى با تظاهرات کنندگان و کشیده شدن به داخل خوابگاه دانشجویان بود. در زمانى کوتاه، تجمع و راهپیمایى به شورش ضدامنیتى تبدیل مىشود و در حالى که مدت زمان حضور نیروى انتظامى در محوطه کوى دانشگاه بر اساس گزارشهاى وزارت کشور، اطلاعات و نهاد ریاست جمهورى بین ۱۲ تا ۲۰ دقیقه بیشتر نبوده است، اما معاونت دانشجویى وزارت علوم میزان تخریب را ۸۰۰ اطاق و ۲۴۰۰ تخت اعلام مىنماید و این در حالى بود که قبل از ورود نیروى انتظامى به محوطه خوابگاه دانشجویان، صداى شکستن شیشه و پرتاب اشیا و وسایل دانشجویان از پنجره خوابگاهها به بیرون شنیده مىشد که این حرکت سازمانیافته پس از خروج نیروهاى انتظامى هم تا صبح ادامه یافت به گونهاى که بسیارى از اتاقها، میزها و وسایل مطالعه دانشجویان، تختخوابها، یخچالها، کیوسکهاى مطبوعاتى و تلفن و درب و پنجره خوابگاه ها تخریب و دچار آسیبهاى جدى شدند.
شعلههاى خشم کور
درگیرىهاى پراکنده که از نیمه شب آغاز شده بود، تا صبح روز جمعه ادامه یافت و افراد نقابدار مستقر در کوى و پشتبامهاى مشرف به خیابان کارگر با پرتاب سنگ و اشیاى سخت و سردادن شعارهایى علیه ارکان نظام، درصدد تهییج دانشجویان از یک سو و شدت عمل نیروهاى انتظامى و امنیتى در برخورد با دانشجویان در سوى دیگر بودند.
حدود ساعت ۱۱ صبح، بالاخره جلسه شوراى تأمین استان در استاندارى تشکیل مىشود و حادثه شب گذشته را بررسى مىنماید. حوالى ظهر روز جمعه به نیروهاى انتظامى دستور داده مىشود که از صحنه خارج شوند. در این میان برخى چهرههاى سیاسى جهت ابراز همدردى با دانشجویان وارد کوىدانشگاه مى شوند.
مجید انصارى، موسوى لارى، دکتر معین، فائزههاشمى، خانم کروبى، مصطفى تاج زاده، عبدالله نورى، درودیان، اکبر گنجى، ابراهیم اصغرزاده و... از جمله این افراد بودند. فضاى دانشگاه همچنان متشنج است و سخنان برخى از این چهرههاى سیاسى که به ظاهر براى آرام کردن دانشجویان به داخل کوى رفته بودند، شعلههاى خشم آنان را شعلهورتر مىسازد به گونهاى که بار دیگر گروههایى سازمانیافته از محوطه کوى خارج شده و در خیابان کارگر ضمن ضرب و شتم مردم و ایراد خسارت به اموال عمومى، درگیرىهاى پراکندهاى را با نیروهاى انتظامى مستقر در اطراف کوى دانشگاه شکل مىدهند.
روزنامههاى شنبه ۱۹ تیر کار هدایت آشوبها را بر عهده گرفتند. روزنامه خرداد در تیتر درشت صفحه اول خود نوشت: «کوى دانشگاه به خون کشیده شد» و روزنامه نشاط هم افزود: «دفتر تحکیم وحدت یک هفته عزاى عمومى اعلام کرد.» و سپس پلاکاردهایى با مضمون پنج شهید به نامهاى ذاکرى، سهرابى، امامى، رهبرى و نادرى، در میان دانشجویان توزیع گردید. در دانشگاههاى امیرکبیر، علم و صنعت، صنعتى شریف و شهید بهشتى تجمعهایى صورت گرفته و عوامل برپاکننده این تجمعات خواستار حرکت دانشجویان به سمت کوى دانشگاه شدند. افراد حاضر در این تجمعات، در مسیر حرکت خود به سمت میدان انقلاب و دانشگاه تهران اقدام به سردادن شعارهایىچون «مىکشم مىکشم آن که برادرم کشت»، «توپ تانک مسلسل دیگر اثر ندارد»، «عزاعزاست امروز، دانشجوى آزاده صاحب عزاست امروز»، «خاتمى خاتمى واکنش واکنش» و «دانشجوى مبارز حمایتت مىکنیم» کردند که در این میان سینما ملت، بانکهاى تجارت و سپه، چند اتوبوس واحد، پمپ بنزین، محل برگزارى نماز جمعه، یک بیمارستان و چند دستگاه خودرو سوارى و موتور سیکلت تخریب و یا دچار آتش سوزى شدند.
در این میان پیاده نظامهایى از عناصر نهضت آزادى، حزب ملت، نیروهاى ملى مذهبى، سلطنت طلبان و افراد وابسته به کانون نویسندگى خود را به تظاهر کنندگان رساندند و با توزیع اعلامیهها و بیانیههایى سعى در تهییج و گسترش دامنه آشوبها در سطح شهر داشتند. در این روز تعدادى از نیروهاىحزب اللهى، بسیجى و زنان محجبه توسط اوباش با چاقو و سنگ و پنجه بکس مورد هجوم قرار گرفتند. در میدان انقلاب، چهار راه مخبرالدوله و بلوار کشاورز، چادر تعدادى از خانمها توسط اوباش برداشته شد و سه تن از این بانوان که مقاومت از خود نشان داده بودند توسط تیغ موکتبرى بهشدت مجروح شدند.
در دیگر سو، رسانههاى بیگانه و اپوزیسیون خارج کشور که در رؤیاى «ختم انقلاب» دست افشانى و پایکوبى مىکردند، با ارسال اخبار و گزارشهاى کذب، سعى در کشانیدن دامنه آشوبها به شهرهاى دیگر داشتند. خبرنگاران و عکاسان روزنامههاى دیلى تلگراف، ال موندو، کیودو، ال پائیس، لیبراسیون، فیگارو، پروفیل، ایشن ایج، نیویورک تایمز، واشنگتن پست، کوریره دلاسرا به همراه شبکههاى تلویزیونى سى.ان.ان، ان.بى.سى، فاکس نیوز، سى.بى.اس، بى.بى.سى، الجزیره و خبرگزارىهاى رویترز، فرانسه، آسوشیتد پرس، یونایتدپرس، فرانس پرس، در روزهاى ۲۰،۲۱و۲۲ تیر بالاترین حجم اخبار، گزارشها و تصاویر خود را به سراسر دنیا ارسال کردند، به گونهاى که بسیارى از سران کشورهاى دنیا خود را آماده فرستادن پیام تبریک براى پادشاه و یا رئیس جمهور آینده ایران نموده بودند. در این میان، تعدادى از فریب خوردگان اپوزیسیون خارج کشور هم با بستن چمدانهایشان براى ورود به ایران لحظه شمارى مىکردند.
درسها وعبرتها
با گذشت چهارده سال از غائله ۱۸ تیر، هنوز بسیارى از ابعاد پنهان این حادثه براى عبرتگیرى، به خوبىموشکافى نشده است. براى موشکافى و بازخوانى فتنه ۱۸ تیر سال ۷۸ در حد حوصله این نوشتار به موارد زیر بهعنوان عبرتها و پندهاى این حادثه، براى قشر دانشجو، جناحهاى سیاسى و مسؤولین اشاره مىنماییم:
الف: جدى گرفتن خطر تجدید نظرطلبان داخلى: در غائله ۱۸ تیر، نقش سازمانیافته عناصر سیاسىتندرو و ورشکستگان سیاسىِ تجدیدنظرطلب و ارتباط مستقیم آنها با گروهاى ضدانقلاب خارج از کشور و آمریکا به وضوح معلوم شد، این عناصر که مانند میکروبهاى پنهانى هستند که در صورت وجود آلودگى و فراهم شدن شرایط، آشکار مىشوند و سلامت جامعه را به خطر مىاندازند، در حادثه کوى دانشگاه هم همین نقش را ایفا نمودند. بنابراین بر جناحهاى سیاسى دلسوز کشور و دانشجویان آگاه، لازم است که در حرکتها، اعتراضات و فعالیتهاى سیاسى خود، مواظب فرصتطلبى این عناصر باشند تا ناخواسته زمینهساز و جاده صاف کنِ مقاصد آنها نشوند.
تجربه «انقلابهاى مخملین» نشان مىدهد، سرمایهگذارى بر روى جوانان - بهویژه جنبشهاى دانشجویى - یکى از مهمترین مؤلفههاى پیشبرنده طرحهایى چون براندازى نرم است. اولین تجربه انقلاب رنگى در دوران پس از جنگ سرد، در یک دوره زمانى ۶ هفتهاى یعنى از ۱۷ نوامبرتا ۲۹ دسامبر ۱۹۸۹ در کشور چکسلواکى به ثمر نشست. حلقه دوم این انقلاب که در واژگانعلوم سیاسى به کودتاى فرامدرن (post modern coup) شناخته مىشود، در صربستان (۱۹۹۷) و به وسیله جنبش دانشجویى اتپور (به معناى مقاومت) تکمیل گردید و سپس در سال۲۰۰۳، حلقه سوم آن در گرجستان با حرکت دانشجویى کمارا (به معناى «بس است») تدارک دیده شد. در اکراین نیز گروهى از جوانان و دانشجویان آموزش دیده، حرکتى به نام پورا (به معناى «لحظه موعود فرا رسیده») را در سال ۲۰۰۴ طراحى و به مرحله اجرا گذاشتند که به عناوینى همچون انقلاب نارنجى، سرخ و شاهبلوطى ملقب گردید. این سناریو در بلاروس با نام جنبش زوبر و در انقلاب لالهاى ۲۰۰۵ قرقیزستان که دانشجویان در صفوف مقدم آن قرار داشتند، با ناماتپور (مقاومت) ادامه یافت. این پروژه در جمهورى اسلامى ایران نیز از اوایل دهه ۷۰ خورشیدى، به صورت جدى کلید خوردتا گروهى از عناصر خودفروخته و وابسته، اقدام به سربازگیرى از دانشگاههاى کشور نمایند.در پروژهاى که «حلقه کیان» طراحى نموده بود، مأموریت عبور از میدان مین و خطوط قرمز بهعهده جنبش به اصطلاح دانشجویى گذاشته شد تا جنبشى که خاستگاه و فلسفه وجودى آن باعدالتخواهى، استکبارستیزى و استقلالمحورى تعریف شده است، به ابزارى در جهت تحقق واجراى سناریوى دشمن تبدیل گردد. ثمره این سرمایهگذارى در شبه کودتاى ۱۸ تیر سال ۷۸،خود را به خوبى نشان داد و عناصر فریبخوردهاى چون على افشارى، رضا دلبرى، اکبر عطرى،عبدالله مومنى، موسوى خوئینى، رضوى فقیه و... به عنوان پیشقراولان جنبش دانشجویىمعرفى گردیدند.
ب: تکیه بر توده مردم در حل مشکلات: حماسه عظیم و بىنظیر ۲۳ تیر ۷۸ تمامى معادلات و محاسبات غائله آفرینان را خنثى نمود، این حضور در حالى بود که بسیارى از گروهها و دستههاى سیاسى در مورد حضور مردم در ۲۳ تیر در شک و تردید بهسر مىبردند و حتى روز قبل از آن، جرأت دادن یک اطلاعیه براى حمایت و دعوت به حضور در راهپیمایى فردا را از طرف گروه متبوع خود نداشتند اما با مشاهده موج میلیونى مردم مثل قطرهاى خود را به دریاى خروشان مردمى رساندند و این مسأله مؤید دیگرى است که در بحرانها و غائلهها رمز موفقیت، تکیه بر آحاد مردم و نیروى عظیم آنها است لذا بر مسؤولین و قشر تحصیلکرده است بهجاى تکیه بر گروههاى خاص و احزاب سیاسى، نیروى قدرتمند مردم را صادقانه تکیه گاه خود قرار دهند.
ج: عدم اعتماد به سیاسیون بىتقوا: در ایجاد و گسترش حادثه ۱۸ تیر، برخى از سیاسیون ظاهر صلاح که بعضاً هم داراى مسؤولیتى در دولت بودند، نقش داشتند، این افراد چنان حریص بر کسب قدرت و حفظ منافع گروهى و فردى خود بودند که براى رسیدن به مقاصدشان، که از جمله آنها فتح قوه مقننه بود، حاضر شدند هزینههاى سنگینى را بر نظام اسلامى و کشور وارد کنند و اقتدار نیروى انتظامى، سلامت جسمى و روحى دانشجویان را فداى مطامع خود کنند، بنابراین به نظر مىرسد شناسایى و طرد افراد بىتقوا و سیاسىکار بر قشر جوان دانشجو، مسؤولین دلسوز نظام و افراد صادق در گروههاىسیاسى لازم است تا ناخواسته آتش بیار معرکه هوا و هوسهاى آنها نشوند.
د: نقش بىبدیل ولایت فقیه در حل معضلات و بحرانها: در غائله ۱۸ تیر در حالیکه برخى از مسؤولین در فکر استعفا و شانه خالى کردن از مسؤولیت بودند و برخى دیگر با سادهاندیشى، برخوردهاى سستى را از خود بروز مىدادند، رهبر انقلاب با برخوردهاى حکیمانه، ضمن دلجویى از دانشجویان و جدا نمودن صف آنها از صف ضدانقلاب با یک پیام، بسیجیان و مردم را به صحنه آورد و فتنه را خاموش و دشمنان را که در تدارک جشن پیروزى بودند، براى بار دیگر مأیوس کرد. لذا حفظ و تقویت ولایت فقیه براى جناحهاى سیاسى، دانشجویان و همه مردم و مسؤولین، اگر خواستار حفظ دین، انقلاب و کشور هستند یک امر ضرورى و غیر قابل انکار است.
در انتظار حماسه
حوادث تلخ و عبرت آموز ۱۸،۱۹،۲۰،۲۱و۲۲ تیر به کندى و تلخى مىگذشت. روزهایى که فرزندان انقلاب خوندلهاى فراوانى خوردند و به دستور مقتدایشان سیاست صبر و سکوت و تحمل را پیشىگرفته بودند. در روز ۲۲ تیر، پیام هشدار دهنده و آرامشبخش رهبر معظم انقلاب، التیامى بر زخمهاى ناسورى بود که از حرامیان بر پیکره دوستداران و پیروان خمینى کبیر (ره) رسیده بود. مقتداى دل مردم ایران در آن روز فرمود: «ملت رشید و غیور ایران، مردم عزیز تهران. در دو روز گذشته که جمعى از اشرار با کمک و همراهى برخى از گروهکهاى سیاسى ورشکسته و با تشویق و پشتیبانى دشمنان خارجى در سطح تهران، به فساد و تخریب اموال و ارعاب و عربدهجویى پرداخته و موجب سلب امنیت و آسایش مردم شدهاند، دشمنان زبون و حقیر اسلام و انقلاب گمان کردهاند انقلاب و مردم مؤمن و انقلابى به آنان اجازه خواهند داد که با فتنه انگیزى خود، راه سلطه آمریکاىجنایتکار را بر میهن عزیز ما هموار کنند.گروهکهاى وابسته و معاند، طبق تحلیل اربابان و معلمان خود، گمان کردهاند مردم ایران از اسلام و انقلاب دست برداشتهاند و به خیال باطل خود مىخواهند از انقلاب اسلامى انتقام بگیرند ولى غافل از اینکه ملت مؤمن و شجاع و هوشیار به آنان و اربابان و پشتیبانان آنان اجازه ادامه شرارت را نخواهند داد و نظام مقتدر اسلامى، آنان را بهشدت منکوب خواهد کرد... فرزندان بسیجىام باید آمادگىهاى لازم را در خود حفظ کنند و با حضور خود در هر صحنهاى که حضور آنان لازم است، دشمنان زبون را سرکوب و منکوب سازند.»
و سپس در آوردگاه ۲۳ تیر سال ۱۳۷۸، اقیانوسى از یک ملت بیدار دل، روانه کوچه و خیابان هاىکشورى به نام ایران شد تا بار دیگر اثبات نمایند که رهبرى انقلاب و مردم هوشیار و هوشمند این نظام، از چه ظرفیتهاى بىبدیل و شگفت آورى در تبدیل تهدیدها به فرصتها برخوردارند.
و در پایان مرورى گذرا بر سخنرانى حسن روحانى دبیر وقت شوراى عالى امنیت ملى در راهپیمایىبزرگ مردم تهران در ۲۳ تیر ماه ۱۳۷۸ نشان مىدهد که اگر هوشیارى به خرج ندهیم ممکن است تاریخ دوباره تکرار شود:«حوادث این چند روزه درس بزرگى براى همه جناحها و گروهها بود. حوادث چند روز اخیر به ما نشان داد و روشن نمود که در جهان سیاست، اول باید قواعد بازى را بیاموزیم. بدون آشنایى به قواعد بازى ورود به صحنه رقابتها و مجادلههاى سیاسى ممکن است خطرات جبرانناپذیرى را براى کشور به بار آورد. در تمام کشورهاى جهانى حتى آنهایى که مدعى هستند که مهد دموکراسى هستند، قواعد بازى را به عنوان محور اصلى حرکت سیاسى، همواره مورد توجه و مراعات قرار مىدهند. مصالح ملى، امنیت ملى و منافع ملى باید خطوط قرمز همه گروهها و جناحها باشد. امیدوارم این حوادث درس خوبى براى همه ما باشد. حتى در لحن سخن گفتن و مکالمه با یکدیگر و نوع گفتمان باید از لحن متناسب با فضاى سیاسى سالم استفاده کنیم. لحن درشت و تحریککننده، دشمن را امیدوار مىکند. لحن ناصحیح، فضاى مناسب را براى فعالیت دشمن ایجاد مىکند. همه جناحها و همه گروهها باید این درس و سرمشق را مد نظر داشته باشند. حوادث چند روزه اخیر، در کنار حوادثى که در این ۲۰ سال گذشته داشتیم که یک پالایش دیگر براىانقلاب ما بود. انقلاب ما در هر مقطعى نیاز به یک پالایش دارد و این حوادث چند روزه زمینهاى را براى پالایش جدید در انقلاب ما و نظام ما بهوجود آورده است. در مجموع، خسارتهایى در این چند روز دیدیم، اما در کل و در نتیجه نهایى شاید این حادثه مایه تکامل انقلاب و سالمسازى حرکتهاىانقلابى و فضاى سیاسى کشور باشد. حوادث چند روزه به همه گروهها آموخت که باید واقعیتهاى نظام، جامعه، جهان و شرایط سیاسى منطقه و جهان را به خوبى درک کنیم و با درک این واقعیت، همبستگى و وحدت یک ضرورت براى همه ما است.
حوادث چند روزه به ما گفت خشونت و خشونتگرایى تحت هر عنوانى محکوم است و همه باید به سمت قانون و قانونگرایى حرکت کنیم. با عناصر خشونتطلب در این چند روز و با این اشرار برخورد قاطع خواهد شد تا براى دیگران درس عبرت باشد. خوشبختانه همه ارکان نظام، مسؤولین همه قوا بدون هیچگونه اختلافنظر نسبت به برخورد قاطع و انقلابى نسبت به این عناصر فرصتطلب اتفاق نظر دارند و قوه قضائیه در روزهاى آینده به وظیفه قانونى، شرعى، ملى و انقلابى خود به خوبى عمل خواهد کرد. (تکبیر حضار)
در روزهاى آینده مردم ما با هیجان، هوشیارى خودشان را در صحنه حفظ کنند. بدون اینکه دست به عملى بزنند، در زمینه اطلاعات به دست آمده به وزارت اطلاعات کمک کنند. در زمینه عمل هم پشتیبان نیروهاى رسمى و مسؤولین امنیت باشند، یعنى کمک نیروى انتظامى، بسیج و سایر نیروهاى امنیتى در صحنه عمل باشند. باید بدانیم که اتکاء اصلى نظام و مسؤولین ما به مردمان عزیز و قهرمان حاضر در صحنه است. گرچه چند روز گذشته، شاهد حوادث تلخى بودیم، اما حضور امروز مردم شیرینى و شهد را در کام تلخ مردم ریخت. حضور میلیونى امروز مردم در سراسر کشور حماسه دیگرى بود. اطلاعاتى که من یک ساعت پیش از همه استانها گرفتم این بود که در سراسر ایران، موج خروشان مردم، تکبیرگویان به مراکز اجتماعى که به آنها اعلام شده است، زن و مرد در حال حرکت هستند. همه جا شعار و فریاد در حمایت از نظام و علیه استکبار و مزدوران داخلى آنهاست. مردم ما امروز یکبار دیگر دشمنان خارجى و مزدورانشان را مأیوس کردند و مشت رد به سینه آنها زدند. مردم ما به خوبى توجه دارند براى توسعه اقتصادى، سیاسى و فرهنگى اولین شرط ضرورى و لازم، امنیت و ثبات است و براى این امنیت و ثبات همه ما باید در صحنه باشیم و هوشیارى و بیدارىمان را حفظ کنیم و دولت و نیروهاى امنیتى را براى این اهداف مهم یارى دهیم.»
و بالاخره راهپیمایى میلیونى و حماسى ملت ایران در ۲۳ تیر نشان داد که از حادثه تا حماسه راهى نیست به شرط آنکه گوش و دل را به امیر کاروان سپرده باشى و براى چنین ملتى سرافراز، هماره چنین بوده و هست و خواهد بود. ان شاءالله