"خاله زنک"، "ضعیفه"، "مثل دخترها گریه میکنه"، "قول مردانه"، "این زن برای خودش یک پا مرد است" و... از جمله کلیشههایی است که زنان از هنگام تولد آنها را شنیدهاند؛ کلیشههایی که مستقیما و بعضا غیر مستقیم تحقیر نفس زنان و زنانگی را نشانه میگیرد و به علت ناآگاهی از این تحقیر نامحسوس، سالیان سال در زبان و گفتگو حتی از سوی خود زنان به کار برده و بازتولید شدهاند.
به گزارش ایسنا، برخی از اصطلاحات، لطایف و صفاتی که در زبان وجود دارد خواسته یا ناخواسته منجر به تخریب جنس زن میشود. سالیان سال شنیدهایم برای اینکه میزان شجاعت یک زن را توصیف کنند میگویند "این زن برای خودش یک پا مرد است"؛ در واقع اینگونه به اشتباه شجاعت را صفتی مردانه تلقی میکنیم و اگر زنی شجاع است مثل مردها است چراکه خودش به ذات ضعیفه است.
و یا برای وصف میزان سخن چینی و فضولی افراد ـ چه مرد و چه زن ـ از صفت "خاله زنک" استفاده می شود و اینگونه فرض را بر این میگذاریم که سخن چینی و فضولی به ذات به زنان بازمی گردد و اگر مردی اینگونه باشد در واقع دارای صفتی زنانه و "خاله زنک" است.
به علت ناآگاهی از تحقیر موجود در نفس این صفات و اصطلاحات سالیان سال زنان و مردان آنها را بازتولید کرده و گاها دلیلی برای اصلاح آن نمیبینند در حالی که کارشناسان معتقدند تحقیر موجود در این اصطلاحات میتواند بر اعتماد به نفس و در نهایت کارایی زنان در محیط اجتماعی و کاری آنها تبعات منفی برجای بگذارد.
برخی مردان بیش پندار صرفا به دلیل مردانگی بیش از حد خود را برتر میدانند
دکتر کتایون مصری، مدرس و پژوهشگر مطالعات زنان در این باره به ایسنا گفت: برخی مردان دچار بیش پنداری هستند و صرفا به دلیل مردانگی بیش از حد خود را برتر میدانند. متاسفانه در چنین جوامعی که آگاهی جنسیتی پایین است؛ افراد سعی میکنند خود را با جنسیت معرفی کنند و مسالهای که مورد غفلت قرار می گیرد انسان بودن است.
این عضو انجمن ایرانی مطالعات زنان، با اشاره به "کلیشههای جنسیتی" اظهار کرد: انسانها در تمامی جوامع خود را با تصورات و نگرشهایی بروز میدهند. هر فردی در طی جامعه پذیری صفات و ویژگیهایی را به خود نسبت میدهد که این ویژگیها تابع عوامل و شرایط اطراف او است.
بازتولید نگرش جنسیتی توسط سیاستهای آموزشی
وی ادامه داد: کارگزاران جامعه پذیری اعم از رسانهها، سیاستهای آموزشی، خانواده و... در هر جامعهای نگرشهای غالب جنسیت را بازتولید میکنند، به طوری که یا بر روی این کلیشهها صحه میگذارند و یا آنها را منع میکنند. این کلیشهها دائما در کلام و زبان نیز دیده میشود.
مصری معتقد است: به رغم اینکه گفته میشود ادبیات فارسی ادبیات جنسیت زدهای نیست اما در بسیاری از آثار شعرا، نویسندهها، ضرب المثلها و اصطلاحات و... کاملا کلیشههای جنسیتی استیلا دارد. مردانگی یک ارزش تلقی میشود و صفات مثبت با جنس مردانه وصف میشود. حتی زنان نیز در مکالمات روزمره خود از این کلیشهها استفاده میکنند چراکه این کلیشهها در ناخودآگاه زنان ثبت و جزئی از زبان شدهاند .
وی با تاکید بر اینکه شکل گیری کلیشههای جنسیتی چندوجهی است، ادامه داد: تصورات غالبی که توسط کارگزاران جامعه پذیری نظیر سیاست حاکمیتی، خانواده، ادبیات، رسانه، آموزش و... بازتولید میشود از کودکی در افراد درونی میشود و اینگونه تصور افراد نسبت به خود در طی جامعه پذیری شکل میگیرد.
یک جنس تحقیر میشود تا جنس دیگر ارجح شود
به گفته این پژوهشگر حوزه زنان، گاهی نگاه جنسیتی در زبان و ادبیات جنبه خصمانهای به منظور تحقیر زن و گاها جنبه مثبت و خیرخواهانه دارد، اما هردو این جنبهها یک هدف را دنبال میکنند و آن نشان دادن برتری جنسیت مرد نسبت به زن است. به طوری که یک جنس تحقیر میشود تا جنس دیگر ارجح شود و مورد احترام قرار گیرد.
صفات به ظاهر خیر خواهانه اما جنسیت زده
این مدرس تصریح کرد: ما در ادبیات و انگارههای فرهنگی خود زن را موجودی ظریف، لطیف و آسیب پذیر میدانیم و به ظاهر این صفات دلسوزانه و خیرخواهانه هستند. از سوی دیگر در بسیاری از کتب روانشناسی، جامعه شناسی و حتی فلسفی گفته میشود زن باید زیبا باشد و توسط مرد انتخاب شود و این انگارهها توسط زبان به زنان تزریق میشود و زنان نیز به عنوان عضوی از این جامعه از این انگارهها استفاده میکنند.چراکه زبان بهترین ابزار برای هویت بخشی و ارتباطات و تعاملات اجتماعی ما است. اینگونه زنان از ویژگیهای انسانی مرد با این صفات به ظاهر دلسوزانه و خیرخواهانه جدا میشوند.
استفاده از ناسزاهای جنسیت زده و تحقیر زنان
این عضو انجمن ایرانی مطالعات زنان یادآور شد: مردان و حتی زنان هنگام ناسزا گفتن نیز از عبارتهای جنسیت زده و زنندهای استفاده میکنند و متوجه نیستند جنس زن را با چنین ناسزا یا حجو، شوخی و... تحقیر میکنند. علت آن ناشی از فرآیند جامعه پذیری و تکرار این عبارات است. البته این نگاه جنسیت زده خاص جامعه ما نیست و در بسیاری از فرهنگها وجود دارد.
ترویج کلیشه های جنسیتی توسط خود زنان
به گفته وی، حتی بعضا شوخیهای دختر بچهها با یکدیگر منطبق با تحقیر جنسیتی است و این مساله نشان از در معرض مستقیم یا غیر مستقیم تحقیر جنسیتی این دختران دارد که اینگونه این شوخیها را آموختهاند. همچنین
گاها در فضای مجازی، پیامها، تصاویر و لطیفهها و... بازنشر میشود که دائما بر تحقیر زنان صحه می گذارد و زنان نیز آنها را بازنشر میدهند و اینگونه این کلیشهها ترویج داده میشوند.
اثر کلیشههای جنسیتی بر خود کم پنداری و خود تحقیری زنان
این پژوهشگر حوزه مطالعات زنان گفت: این ادبیات خواسته یا ناخواسته و به طور نامحسوس بر اعتماد به نفس، خودکم پنداری، خود تحقیری نسبت به جنس مردانه و ویژگیهای روحی زنان تاثیر داشته است. درونی شدن این باورها و کلیشههای جنسیتی منجر به استفاده از آنها به طور دائم شده است. والدین به عنوان نخستین رابط بچهها با دنیای بیرونی دائما این کلیشهها را به فرزند خود منتقل میکنند.
مصری معتقد است که این کلیشهها ذاتی نیستند بلکه کاملا ناخواسته از طریق خانواده به کودکان منتقل و درونی میشوند. از سوی دیگر پس از ورود افراد به جامعه، سیستم آموزش و رسانه و... این کلیشهها به طور ناخودآگاه به افراد تزریق میکنند.
زنان به علت ناآگاهی از تحقیر هویت جنسیتی خود این کلیشهها را بازتولید میکنند
این مدرس ادامه داد: زنان نیز بخشی از این جامعهاند که هویت یابی آنها در همان سیستم جنسیت زده رشد کرده و زبان و عبارات جنسیت زده در ناخودآگاهشان قرار دارد و تبدیل به هویت جنسیتی آنها شده است. هویت جنسیتی به راحتی قابل تغییر نیست و نیازمند زمان بسیار طولانی برای تغییر است. زنان نیز به این علت که از طریق همین زبان به هویت جنسیتی رسیدهاند کلیشههای جنسیتی را بازتولید میکنند و چون نسبت به آن آگاهی ندارند ایرادی در بازتولید آن نمیبینند.
ارتباط زبان با قدرت و خدمت مظاهر فرهنگی به مردانگی
این عضو انجمن ایرانی مطالعات زنان تصریح کرد: زبان ارتباط تنگاتنگی با مقوله قدرت دارد و تا زمانی که برابری در توزیع قدرت اجتماعی نظیر قدرت در خانواده، محل کار و... برای زنان و مردان نداشته باشیم قائدتا این برتری نماد بیرونی برای مردان خواهد داشت و مظاهر فرهنگی نیز در خدمت مردانگی خواهد بود.
وی همچنین این را هم گفت که شرایط زنان نسبت به گذشته که شاید این کلیشهها در برخی زنان صدق میکرد، تغییر کرده و دیگر این صفات و کلیشهها برای آنها صدق نمیکند. همچنین هرچه آگاهی جنسیتی زنان ـ به معنای پی بردن به تحقیر زنان با بازتولید این کلیشههای جنسیتی ـ افزایش یابد پذیرش این کلیشهها در جامعه کاهش می یابد.
مصری افزود: ما تا کنون اقدام خاص، عزم جدی و حساسیتی برای تغییر این کلیشهها ندیدهایم و این کلیشهها را به حال خود رها کردهایم. در نتیجه با رها کردن جوامع جنسیت زده به حال خود، محتوایی تولید میشود که افراد از آن استفاده میکنند و اینگونه نگاههای غالب و انگارههای تحقیر آمیز نسبت به زنان درونی میشود.
ابتدا زنان باید آگاه شوند
وی با بیان اینکه برای تغییر این کلیشهها نیازمند زمان هستیم، ادامه داد: نیازمند یک جنبش و نهضتی برای تغییر این ادبیات جنسیت زده به ویژه در رسانه، فیلم و سریال و... هستیم که به طور حتم اولین گام آن برای کمرنگ شدن و حذف زبان جنسیت زده باید توسط زنان برداشته شود چراکه تا زمانی که زنان از این کلیشهها استفاده کنند نمیتوان انتظار تغییر در مردان داشته باشیم.
این پژوهشگر حوزه مطالعات زنان گفت: زنان اگر به گونهای به آگاهی جنسیتی، توانمندی و ارزش جنسیتی خود برسند که دیگر توانمندی زنان توسط مردان تعریف نشود، می توان در طی زمان و با تولیدات محصولات فکری این کلیشهها را تغییر داد. همچنین باید از قدرت زنان در خانواده، محله، محیط کار و ... حمایت شود تا زنان توانمند در موقعیت فرو دست قرار نگیرند. از این رو نیازمند افزایش آگاهی جنسیتی مردان و کاگزاران جامعه از جمله والدین، نظام آموزشی و رسانه نیز هستیم.