به گزارش گروه سیاسی خط نیوز؛
مردم منتظرند: مديران نجومي دولت چه زماني بركنار و مجازات مي شوند؟
بيش از يك ماه از سخنان مهم رهبر انقلاب
در مورد دريافت كنندگان حقوقهاي نجومي
مي گذرد.
در آن سخنان، معظم له بر سه فعاليت در اين زمينه تاكيد ورزيدند كه شامل عزل، بازگشت اموال بيت المال و مجازات سوءاستفاده كنندگان بود.
پس از آن و تاكنون ، تنها و تنها چند مدير خودشان استعفا كرده اند و دو سه نفر نيز مبالغي را برگشت داده اند، اما آيا مديراني كه ذكر گرديد تنها و تنها محدود به همين سه چهار نفر بوده اند؟ پاسخ منفي است زيرا رييس جمهور در سفر به كرمانشاه ازوجود چند صد نفر از اين مديران نجومي خبر دادند.
فلذا با استناد به سخنان رييس دستگاه دولت هنوز خبري از برخورد با اين چند صد نفر نيست.
اين بي خبري نيز دو حالت دارد اول آنكه برخورد
شده است و ما بي اطلاعيم و يا اينكه اصولا دولت قصد برخورد ندارد. اما با استناد به فرمايشات جناب
جهانگيري معاون اول دولت كه بانكها را مظلوم خواندند و نيز فرمايشات آن يكي معاون دولت جناب نوبخت
كه صفدر حسني يعني دريافت كننده حقوق 56 ميليوني را ذخيره نظام و امانتدار خواندند به نظر مي رسد كه
دولت عزمي براي اجراي مطالبه رهبر انقلاب
ندارد.
يك بحث حاشيه اي اينكه اگر جناب
رييس جمهور و تيم تشكيلاتيش دنبال دليل براي روگرداني مردم از وي و دولتش هستند امثال اينگونه رفتارها را رصد كنند تا دريابند كه چرا براساس
نظرسنجي ها حداقل 30 درصد از مدافعانشان به مخالف تغيير جهت داده اند.
هاشمي رفسنجاني، متحجران و نسيان كهنسالي؛
هاشمي رفسنجاني در ديدار هيأت رئيسه و روساي انجمنهاي فدراسيون آماتوري کارگري گفته است : ((اگر اين گروه - متحجران - به جاي تندروي، لااقل سکوت ميکردند، انقلاب اسلامي با توجه به ظرفيتها، الگوي ملتهاي مسلمان ميشد.))
جناب هاشمي ظاهرا دست بردار نيستند و تمام مشكلات انقلاب را به گردن به قول خودشان متحجران مي اندازند اما فقط و فقط به يك نمونه از گفتارهاي جناب هاشمي كه ريشه در همين مشكل دارد اشاره مي كنيم.
هاشمي در سال 1367 مي گويد:((ثروتمندان و کساني که در خانه هاي اعياني زندگي مي کنند مثل خرس و خوک هستند .))
همين يك مثال كافيست تا مشخص شود متحجران اول انقلاب چه كساني بوده اند و تندروي از كي باب شده است.
اما در خصوص اينكه جمهوري اسلامي الگوي مسلمانان شده است يا خير بايد چند نكته را به جناب هاشمي يادآور شد:
1- به باور همه جهان ، انقلاب اسلامي الگوي موفقي براي تمام آزادگان جهان بوده و هم اينك نظام سلطه تمام تلاش خود را براي ضربه به نظام اسلامي به همين دليل گرفته است. اگر انقلاب اسلامي بي تاثير و كم تاثير بود هيچگاه اين حجم توطئه از سوي دشمنان شيطاني بشريت عليه آن برنامه ريزي نمي شد.
2- اگر خللي در اين الگو شدن، وجود دارد به طور كلي به رفتارهاي برخي كارگزاران
بي تدبير، رانت خوار و ليبرال برمي گردد . آنها كه مانور تجمل را در نماز جمعه ها ترويج مي كردند و به جاي تاكيد بر الگوهاي ناب اسلامي بر الگوهاي ليبرال غربي ابرام ورزيدند ، بيشترين خيانت را به آرمانهاي انقلابي كه به فرموده امام راحل (( انقلاب مستضعفين )) بود، كردند. آنهايي كه در ميانه ي فشارهاي جنگ بر ملت صبور ايران، در فكر جت اسكي و سفر به قشم و كيش بودند و هواپيماهاي اختصاصي براي تفريح خودشان و خانواده ي متفرعنشان رزرو مي شد. آنهايي بزرگترين ظلم را به ملت كردند كه فرزندانشان در استات و اويل و امثالهم رشوه هاي كلان گرفتند و اكنون در حال ميل كردن آب خنك در زندان هاي جمهوري اسلامي هستند. با اين همه باز هم به دليل ماهيت الهي انقلاب اسلامي و ايستادگي صبورانه و مستحكم امام خامنه اي در مقابل خطوط انحرافي مردمان مظلوم جهان همچنان انقلاب اسلامي را الگوي خود مي دانند.
3- اگر خللي در برخي مواقف رخ داده است به دليل آن بوده كه برخي در انتخابات هاي قانوني از طريق برخي فرزندان پليد خود ، خط فشار بر ملت را با افشاي سرپل هاي مهم اطلاعاتي و امنيتي به »دشمنان جنون رفتار« ملت ايران دادند و موجب شدند ماهها در كشور بحران روي بدهد.
4- آنچه منجر به كمرنگ شدن الگو شدن ايران شده است، قدم زدن جناب وزير خارجه ي دولت تدبير و اميد با وزير خارجه جاني آمريكا در خيابان هاي كشورهاي اروپايي و لبخند زدن هاي بي محابا و خجالت آور با سران كشورهايي است كه در جنايت و خيانت به آرمانها و عقايد و انديشمندان موثر اسلام ناب محمدي هيچگاه فروگذار نكرده اند.
5- ترديد ملتهاي مسلمان در الگوپذيري از انقلاب اسلامي آنگاه روي داد كه رييس جمهور ملت انقلابي ايران با رييس جمهور جنايتكار آمريكا تماس تلفني برقرار كرد و او را (( مودب )) و (( باهوش )) خواند. همان كسي كه دستش از افغانستان تا فلسطين به خون ملتهاي مسلمان آغشته است.
آري آقاي هاشمي اگر ملت ايران براي الگو شدن در زمانها و مكانهايي مورد ترديد قرار گرفته به دليل اينها بوده نه چهار جوان صادقي كه البته اشتباهاتي هم داشته و بدان معترف بوده اند.
آقاي نوبخت در كدام عوالم سير مي كنيد؟
نوبخت در معارفه رييس جديد صندوق توسعه ملي: ((صفدر حسيني يكي از ذخاير نظام و «امانتدار» بزرگ كشور است.))
اگر امثال صفدر حسيني ذخيره نظام و امانت دارش باشند بايد فاتحه ي انقلاب و جمهوري اسلامي را خواند.
توهين سخيف معاون رييس جمهور به شعور ملت ايران و دفاع جانانه اش از كسي كه در غارت بيت المال كوتاهي نكرده است، نشانه ي واضحي از عدم فهمش صحيح از ترازهاي لازم براي يك مدير در حكومت اسلامي است. البته اين مي تواند حامل نكات ديگري نيز باشد از آن جمله اينكه احتمالا صفدر حسيني از بقيه ي كساني كه در دولت تدبير و اميد مشغول مديريت! هستند
(( خوردن )) بيت المالش كمتر بوده و از همين رو در بين آنها كه (( مدير )) دولت حسن روحاني هستند شاخص! امانت داريست!!! كه اگر اينگونه باشد، جناب نوبخت به كل مديران دولتي توهيني بزرگ كرده است.پس از مواخذه شديد مديران نجومي توسط مردم و رهبري انقلاب، تعريف و تمجيدهاي مقامات دولتي از اين عناصرجز نشانه اي براي دهن كجي بي شرمانه به ملت و رهبري جامعه نيست. لازم است دولتي ها در خرج كردن اين القاب پر معنا و نفيس بيش از اين گشاده دستي متعفنانه به خرج ندهند و روزي كه در محضر محكمه عدل الهي حاضر مي شوند جوابي براي اين حاتم بخشي ناجوانمردانه از دايره ي لغات و معارف داشته باشند.
دستگيري حسن عباسي و
لزوم هوشياري دوستداران انقلاب
حسن عباسي استاد استراتژيست هفته گذشته دستگير شد.
عباسي كه با انتشار يك كليپ يك دقيقه اي از يك سخنراني 2 ساعته كه تقطيع و تحريف معنوي
شده است و به اتهام توهين به
ارتش بازداشت شده است، در سخنراني هاي متعدد خويش بارها در مقام دفاع از نيروهاي مسلح و ارتشيان عزيز برآمده است كه كليپ هاي متعدد آن در فضاي مجازي قابل مشاهده است.
از طرفي نمي توان به سازمان قضايي ارتش ايراد گرفت زيرا هجوم رسانه اي رسانه هاي سلطنت طلب و معاند براي القاي اختلاف بين ارتش و سپاه راهي جز شكايت از عباسي به جاي نمي گذاشت، اما قرار وثيقه ي سنگين براي عباسي درخور اين سازمان نمي بود.
اما اين ماجرا درسهايي دارد اول آنكه سخنرانان انقلابي در انتخاب واژگان بسيار دقت كنند كه قابليت سوءاستفاده نيابد. دوم آنكه نهادهاي مرتبط با نظام در برخورد با چنين مواردي با سعه صدر و حزم بيشتري عمل كنند تا بهانه به دست دشمن نيفتد و سومين نكته نيز به مخاطبان انقلابي و دوستداران ايران اسلامي باز ميگردد كه در مواجهه با چنين رويدادهايي دقت داشته باشند و از هرگونه برخورد هيجاني خودداري كنند.
(( عزت اينجاست ، آقاي رييس جمهور!))
آقاي حسن روحاني رييس جمهور مملكت اسلامي در همايش پنجاهمين سال تاسيس شركت گاز فرمايش كرده اند: (( هنگامي که تحريم بود عزت نبود، برجام براي ما عزت آورده است.)) مشخص نيست آخرين بار چه زماني جناب رييس جمهور قرآن خوانده اند ، تنها ايشان را به چند آيه ذيل ارجاع مي دهم شايد يادشان بيايد ، ((عزت ))، در مفهوم اسلاميش چيست و چگونه به دست مي آيد:
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
مَن كانَ يُريدُ العِزَّةَ فَلِلَّهِ العِزَّةُ جَميعًا اليهِ يَصعَدُ الكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالعَمَلُ الصّالِحُ يَرفَعُهُ وَالَّذينَ يَمكُرونَ السَّيِّئَاتِ لَهُم عَذابٌ شَديدٌ وَ مَكرُ أُوليئِكَ هُوَ يَبورُ10فاطر
((کسي که خواهان عزّت است (بايد از خدا بخواهد چرا که) تمام عزّت براي خداست؛ سخنان پاکيزه به سوي او صعود ميکند، و عمل صالح را بالا ميبرد؛ و آنها که نقشههاي بد ميکشند، عذاب سختي براي آنهاست و مکر (و تلاش افسادگرانه) آنان نابود ميشود (و به جايي نميرسد)!))
-------------------------------------------
«و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين و ليکنّ المنافقين لايعلمون»؛(2) سوره منافقون؛ ((عزت متعلق به خداست، عزت متعلق به پيامبر و به مؤمنين است؛ اگرچه منافقان و کافردلان اين را درک نميکنند؛))
-------------------------------------
الَّذينَ يَتَّخِذونَ الكافِرينَ أَولِياءَ مِن دونِ المُؤمِنينَ ايَبتَغونَ عِندَهُمُ العِزَّةَ فَإِنَّ العِزَّةَ لِلَّهِ جَميعًا؛ سوره النساء آيه 139
همانها که کافران را به جاي مؤمنان، دوست خود انتخاب ميکنند. آيا عزّت و آبرو نزد آنان ميجويند؟ با اينکه همه عزّتها از آن خداست؟!
-----------------------------------------
اميدوار بايد بود تا روحانيت اصيل و حوزه هاي علميه در مقابل اين تحريف بزرگ سكوت نكنند.
اينجا ليلي و مجنون واقعي را ببينيد.
بابا رجب، جانباز سرافراز انقلاب كه عمري با صورتي جانباز و به هم ريخته زندگي كرد و تمام تغذيه اش را با ني انجام مي داد بالاخره جامه ي شهادت پوشيد و در جوار حضرت امام علي ابن موسي الرضا.سلام ا.. عليه. آرام گرفت.
((بابا رجب ))كه از يادگاران پر افتخار دفاع مقدس و از ستارگان درخشان تاريخ ملت ايران بود عمري با زجر و زحمت زندگي كرد و در اين مسير سخت، همسري همراه در كنارش بود.
آنچه در اينجا بايد به آن اشاره كرد و كمتر در مورد آن، مطلب نگاشته شده است
همراهي بي غش، پرعاطفه، ايثارگرانه و مهربانانه ي همسر بابا رجب در اين مسير بوده است.
در جامعه ي ما كه (( عشق )) و (( عاشقي )) به ابتذال مفهومي و عملي دچار شده است نگاهي به زندگي اين شهيد سعيد و همراهي فوق العاده ي همسرشان تا واپسين لحظات حيات نشانه اي براي نسل جوان مي تواند باشد كه از ظاهر و رويه ي زندگي به معاني عميق آن سير كنند و به درك درستي از چيستي زندگي برسند.
آنها كه به دنبال ليلي و مجنون هستند نمونه هاي اعلا و واقعي آن را در امثال همسر بابا رجب بايد ببينند.
اطلاعات غلط ((يالثارات)) و بهانه اي كه
به دست دشمن انداخت؛
نشريه ي يالثارات ، طبق چند روايت
ضعيفه ، عکس چند هنرمند و همسرشان را برداشته و زيرش نوشته شما ديوث
هستيد ... بعد از انتشار آن هم عده اي براي حرفهاي يالثارات سند آوردند كه چهار روايت است :
1. روايتي در معراج السعاده...
آيا اين روايت سند دارد؟؟لااقل کاش تحقيق ميکردند که معراج السعاده ، کتاب روايي نيست و قرنها بعد از کتب روايي اصلي شيعه است.. روايت، روايتي است که در وسائل نقل شده و از طريق صحيح نيست ...
2. روايتي در ميزان الحکمه ... باز ميزان الحکمه قرنها با منايع روايي فاصله دارد
و اين نشان دهنده بي اطلاعي نگارندگان نسبت به روايات و اسناد آنهاست ... اگر
برويد سندش را نگاه کنيد همان روايت بحار است ، که آن هم بي سند نقل کرده
است ...
3. روايت سوم هم از بحار است و طريقش همه مجهول هستند ...
4. روايتي آورده است از سنن نسائي؟!؟!؟... چون سنن نسائي اصولا از منابع شيعه نيست ... دوستان! طبق نظر همه فقها هر چيزي که داخل مثلا بحارالانوار بود را نميتوان به پيامبر و أئمه نسبت داد ، نيازمند سند معتبر هست که هيچکدام از رواياتي که يالثارات يا بقيه از روي بي دانشي نوشتند معتبر نيست و نميتوان به آن استناد کرد ...
از طرف ديگر روايات متعدده و معتبر وجود دارد که ديوث را به معناي معروفش معني کرده اند ... (يعني کسي که ميداند با زنش رابطه برقرار ميشود و عکس العملي انجام نميدهد) هيچ روايت صحيحي که بتوان به دين نسبت داد که ديوث را به معناي کسي که همسرش آرايش کرده و با حجاب نامناسب در منظر افراد باشد ، اطلاق کند نمي توان يافت، پس از اساس عده اي بدون دانش سنگي را در چاه انداختند و بايد پاسخگو باشند!
سيد مهدي ميرساداتي
صفدر حسيني به حقوق 50 ميليوني هم قانع نبود
به گزارش فتن، بنابر اعلام رئيس سازمان بازرسي کل کشور، مسئولان صندوق توسعه ملي، تقاضاي افزايش 67 درصدي حقوق خود را براي سال جاري داشتند که تصويب نشد و اين حقيقت نشان ميدهد که صفدر حسيني به حقوق 57 ميليوني هم قانع نبوده است.
محمدباقر نوبخت سخنگوي دولت در مراسم معارفه دوست حسيني و توديع صفدر حسيني در صندوق توسعه ملي، صفدر حسيني را از ذخاير نظام ياد کرد و گفت: گذشته از ارادت شخصي بنده به دکتر حسيني، ساير اعضاء هيأت عامل سابق صندوق توسعه ملي نيز از بزرگان اقتصاد کشور هستند و الحق در دوران مسئوليت خود امانتداران بزرگي براي کشور بودند.
صفدر حسيني بابت افشاي حقوق 57 ميليوني و تحت فشار افکار عمومي مجبور به استعفا از رياست صندوق توسعه ملي شد.
صفدر حسيني از فروردين تا اسفند سال 94 بهطور ميانگين، 57 ميليون و 400 هزار تومان بابت حقوق دريافت کرده بود؛ بهعبارت ديگر حسيني در سال گذشته جمعاً حدود 686 ميليون تومان بابت حقوق از صندوق توسعه ملي گرفته بود.
جالب اينکه صفدر حسيني که با حقوق ميانگين ماهانه 57 ميليون فقط از يک دستگاه، بعيد ميرسد زندگياش لنگ وام باشد، 300 ميليون تومان نيز تسهيلات وام آن هم با نرخ سود چهار درصد دريافت کرده بود.
بنابر اعلام رئيس سازمان بازرسي کل کشور، صفدر حسيني و معاونانش در
صندوق توسعه ملي پس از افشاي دريافتيهاي نجومي شان، مجبور شدند يک ميليارد
و خردهاي از پولهاي دريافتي را به خزانه بازگردانند. اين رقم نشان ميدهد که چه
پول عظيمي دريافت کرده بودند و تا رسوا نشدند؛ حاضر نبودند آن را بيتالمال
بازگردانند
به نظر ميرسد عمده منابع صندوق توسعه ملي صرف هزينههاي دولت شده که يک نمونه آن رسوايي برداشت 4.1 ميليارد دلار از منابع صندوق توسط بانک مرکزي بود که توسط ديوان محاسبات افشا شد.
مرور حقايقي درباره اعتبار پاسپورت ايرانيان!
طي 38 سال گذشته بيت الغزل سلطنت طلب ها و بقاياي بجا مانده از پهلوي پرستان در توصيف عملکرد قابل افتخار محمد رضا پهلوي، برخورداري گذرنامه ايراني از ارزش و اعتبار نزد دول راقيه بوده و بارها به استناد امکان اخذ سهل الوصولانه رواديد جهت سفر به کشورهاي اروپائي و آمريکائي در دوران پهلوي، نامبردگان فخر پادشاه شان را به زمين و زمان فروخته و مي فروشند.
کار حتي تا آنجا بالا گرفت که آقاي هاشمي رفسنجاني نيز که خود زماني از پيشگامان مبارزه با سلطنت پهلوي بود در خرداد 92 به صرافت پهلوي ستائي افتاده و اظهار داشتند:
افتخاراتي که ايران چه قبل و چه بعد از انقلاب داشت کتمان شدني نيست و ايران کشوري عزيز بود. من خودم (پيش از انقلاب) با ماشين همه کشورهاي اروپايي را گشتم و رانندگي کردم. از اين کشور به آن کشور مي خواستم بروم فقط پاسپورت را نشان مي دادم.
هر چند ستايشگران پهلوي هيچ وقت نخواستند و نتوانستند پاسخگوي يک پرسش ساده باشند و آن اين که با فرض پذيرش اعتبار پاسپورت ايراني در دوره «محمدرضا شاه» آيا ايشان مي توانند بفرمايند اعتبار مورد ادعاي ايشان از احترام جهانيان به ايراني و پاسپورت ايراني محصول کدام منزلت ايراني بود؟
ايرانيان در آن ايام قلل افتخار کدام دانش و ارزش و صنعت يا تکنولوژي را فتح کرده و يا طلايه دار کدام کشفيات و اختراعات و ابداعات پزشکي يا مهندسي و فضانوردي و اخترشناسي و زمين شناسي و زيست شناسي و علوم عقلي و نقلي و فلسفي بودند که جهانيان به اعتبار آن تا کمر نزد ايشان خم مي شده و صدرشان مي نشاندند و پاسپورت شان را به تبرک بر پيشاني مي سائيد!؟
کدام فتح الفتوحي را در حوزه هاي انديشه و علم و دانش و ارزش و معرفت و منزلت مرتکب شده بوديم که دنيا در مقام سپاس پاسپورت مان را احترام مي کرد!؟
جز آنکه از ناحيه خود باختگي سلطان و آغوش گشائي و نشاندن گشاده دستانه غربي ها بر سر سفره نعمت نفت و اقتصاد و صنعت و کشاورزي مملکت و سر ريز گسترده کالاهاي مصرفي و خريد تصاعدي و بيرون از قاعده تسليحات نظامي از ايشان ، آن به زعم دربار «از ما بهتران» را به صرافت «عجب هالوهائي گير آورديم» انداخته و به ايشان فهماندند رمز ورود سهل الوصولانه به بازار ايران، عزت تپان کردن تصنعي اين خودباختگان است تا از آن طريق با زدن يک مهر ويزاي ورود در پاسپورت شان و خر کردن شان با اين فورمت که «چقدر شما خوبيد» مجوز چپوي مملکت شان را به کفايت اخذ فرمايند!؟