توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 51703
يکشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۰۰
در حاشیه شلیک پليس فرانسه به خبرنگار ايرانی؛
فرانسه آزادي را به کما برد، سلبريتي‌ها را به خفقان! / كماي روشنفكران و مدعيان حقوق بشر
فرانسه مي‌تواند مهد آزادي باشد آنقدر كه تجمعات بزرگ كارگري در روز كارگر در خيابان‌هاي پاريس پرتعداد برگزار شود اما اتفاقات روز كارگر در پاريس فقط يك قسمتش به كما رفتن خبرنگار ايران است.
فرانسه آزادي را به کما برد، سلبريتي‌ها را به خفقان! / كماي روشنفكران و مدعيان حقوق بشر
به گزارش خط نیوز به نقل از پایگاه 598: فرانسه مي‌تواند مهد آزادي باشد آنقدر كه تجمعات بزرگ كارگري در روز كارگر در خيابان‌هاي پاريس پرتعداد برگزار شود اما اتفاقات روز كارگر در پاريس فقط يك قسمتش به كما رفتن خبرنگار ايران است. اينكه بر سر تجمع‌كنندگان چه آمده است، بماند. اينكه جهان با همه اداهاي پيشرفت و توسعه سياسي‌اش و سازمان‌هاي بين‌المللي با همه ژست‌هاي حقوق بشري‌شان كجاي اين ماجرا ايستاد، نكته ديگر ماجراست. سوي ديگر هم روشنفكران داخلي هستند؛ سلبريتي‌هاي سياسي، هنري و ورزشي؛ اصلاح‌طلبان داخلي و فعالان حقوق بشري ايراني كه كشور را به خاطر آنچه نبود آزادي مي‌نامند، ترك كرده‌اند. در اين گزارش نگاهي هم به موضع آنان در ماجراي برخورد خشونت بار پليس فرانسه با تيم خبري ايران خواهيم داشت.


حمله پليس فرانسه به تيم خبري ايران

روز كارگر در فرانسه با تجمعات جدي عليه سياست‌هاي دولت امانوئل مكرون همراه بود. طبيعي بود كه خبرنگاران براي پوشش خبري اين تجمعات كه با درگيري پليس با تجمع كنندگان همراه شد، به ميان تجمع بروند. اين ميانه پليس فرانسه با حمله به تيم خبري صداوسيما باعث مجروحيت دو نفر از خبرنگاران صداوسيما شد. يكي به كما رفت و ديگري سرپايي مداوا شد. با اين حال پليس فرانسه در بيمارستان نيز اين افراد را رها نكرد. نيروهاي امنيتي فرانسه از تهيه تصوير و عكس از گروه خبري صداوسيما كه در بيمارستان «اوربيتال» پاريس بستري شده‌اند، ممانعت كرد و در نتيجه غير از يك تصوير، عكس ديگري از آنان در دسترس نيست. پلیس فرانسه در ادامه از ملاقات افراد بیشتر با مجروحان هم ممانعت کرد. از سويي با به هوش آمدن خبرنگار ايران در بيمارستان، بازجويي‌ها از او شروع شد تا جواب دهد آنجا چه مي‌كرده است! روشن نيست كجاي حضور يك تيم خبري در ميانه تجمعي عليه سياست‌هاي دولت در فرانسه غيرمعمول است!

حسن عابديني، مدير خبرگزاري صداوسيما در گفت‌وگو با ايسنا درباره وضعيت سلامت رامين توحيديان گفت: «وضع سلامتي او هم‌اكنون در حال پيگيري است و اميدواريم هر چه زودتر از بخش مراقبت‌هاي ويژه بيرون بيايد و روند بهبود را طي كند. بر اساس شنيده‌ها ميزان برخورد با تظاهرات پاريس بسيار شديد بوده است. پس از برخورد شليك گاز اشك‌آور به خبرنگاران حال آقاي شهسوار حسيني (خبرنگار صداوسيما) مساعد است، اما آقاي رامين توحيديان همچنان در بيمارستان بستري هستند.»

مدير خبرگزاري صداوسيما همچنين درباره پيگيري قانوني و حقوقي آسيب‌ديدگي خبرنگاران اين سازمان در فرانسه، گفت: «حتماً اين موضوع را پيگيري خواهيم كرد، اما در حال حاضر سلامتي تصويربردارمان از همه چيز برايمان مهم‌تر است.»

كماي روشنفكران و مدعيان حقوق بشر

براي مجروحيت خبرنگار صداوسيما نه روشنفكرها موضعي گرفتند و نه بازيگران و فوتباليست‌هاي سياست زده خطي نوشتند. هيچ كمپيني هم عليه پليس فرانسه راه نيفتاد. يك سكوت خبري خاص در فضاي شبكه‌هاي اجتماعي اين جماعت سايه افكند و كساني كه از خط افتادن يك درخت هم آزرده مي‌شدند و فرياد وااخلاقا سرمي‌دادند، حال ترجيح دادند حرفي نزنند. براي درك عمق تبعيضي كه صورت گرفت، كافي است تصور كنيد اين پليس ايران بود كه در آشوب‌هاي خشونت بار دي ماه 96 به خبرنگاران حمله مي‌كرد و يك خبرنگار فرانسوي را با گلوله پلاستيكي به كما مي‌فرستاد، در آن وضعيت واكنش مخالفان جمهوري اسلامي چه مي‌‌توانست باشد؟! چند نهاد حقوق بشري عليه ايران وارد فعاليت حقوقي مي‌شدند و چند بازيگر و فوتباليست ايراني يادشان مي‌افتاد از لزوم مبارزه با خشونت بنويسند؟! چند نفر برای روشن‌کردن شمع مقابل سفارت فرانسه می‌رفتند؟

اين ميانه دولت و مسئولان مختلف ايراني هم با سكوت از كنار ماجرا گذشتند تا دولت فرانسه؛ دولتي كه در مذاكرات هسته‌اي ايران و 1+5 هم نقش پليس بد را داشت؛ دولتي كه حالا هم همپاي ترامپ مواضعش عليه سيستم دفاعي موشكي ايران را تند و تيز مي‌كند، ناراحت نشود.

رامين توحيديان برانداز نيست، درويش گنابادي نيست، دختر خيابان انقلاب نيست، در يك كلمه او ضدانقلاب نيست، پس خيلي‌ از عوامل ضدانقلاب خيلي راحت مي‌گويند او چرا آنجا بود كه گلوله بخورد! گويي خبرنگاري از نظر آنها همان پشت ميز نشستن و نوشتن قصه گونه وقايع طبق آنچه خود دوست دارند است و نه حضور در ميدان و ثبت آنچه روي مي‌دهد. از نظر آنها خبرنگار فقط اويي است كه مخالف جمهوري است و مضروب فقط اويي كه پليس ايران بزند. خبرنگاري كه ضدانقلاب نيست؛ خبرنگاري كه از قضا از رسانه‌اي حكومتي است، حقش است كه گلوله بخورد، پليس فرانسه هم پليس ايران نيست كه حق اعمال خشونت نداشته باشد و مي‌تواند تجمع كارگري را به درگيري شديد بكشاند و حتي به خبرنگاران حمله كند.

انسانيت گزينشي!

بله، فرانسه مي‌تواند مهد آزادي باشد آنقدر كه تجمعات بزرگ كارگري در روز كارگر در خيابان‌هاي پاريس پرتعداد برگزار شود و فرانسه مي‌تواند مهد خشونت باشد آنقدر كه تجمع كارگري در پاريس را چنان به خاك و خون بكشد كه گلوله پلاستيكي بر صورت خبرنگار صداوسيماي ايران و به كما رفتن او تنها بخش كوچكي از ماجرا باشد و تازه خبرنگار ايران پس از خارج شدن از كما مورد بازجويي فرانسوي‌ها قرار بگيرد تا بگويد كه آنجا چه مي‌كرده است! ادعاي آزادي هست و اداي دموكراسي هست و ژست جريان آزاد اطلاعات هست و واقعيت هيچ كدام نيست. اين واقعيت غرب است.
روشنفكران ايراني مي‌توانند حامي آزادي و مخالف خشونت باشند، آنقدر كه از اعدام قاتلان و قاچاقچيان عمده مواد مخدر و تروريست‌ها هم روح لطيفشان آزرده شود و كمپين‌هاي مخالف قوانين جمهوري اسلامي تشكيل دهند و مي‌توانند بي‌اعتنا به خشونت باشند، آنقدر كه بي‌اعتنا از حمله پليس فرانسه به خبرنگاري كه براي انجام كار و تهيه خبر به محل تجمع رفته، بگذرند. آنچنان كه در برابر شهداي ترور در ايران هميشه ساكت بودند حتي وقتي عامل ترور، منافقين يا نيروهاي داعش بودند. ادعاي مخالفت با خشونت هست و واقعيت نيست. اين واقعيت سلبريتي‌هاي سياست‌زده و روشنفكران غربي ايراني است.

سازمان‌هاي بين‌المللي مي‌توانند حامي حقوق بشر باشند آنقدر كه از هر تجمع خشونت‌باري در ايران به بهانه حمايت از حق مردم حمايت كنند و مي‌توانند حقوق بشر را كشور به كشور و حتي ماجرا به ماجرا و بسته به اينكه آن بشر اهل كجاست و چه اعتقادي دارد، بازتعريف كنند و اين ميانه، مردم ايران كه قرباني تروريسم بوده‌اند يا مردم فلسطين و يمن و بحرين و سوريه و عراق و افغانستان، بشر محسوب نشوند. ادعاي حمايت از حقوق بشر هست و واقعيت نيست. اين واقعيت سازمان‌هاي بين‌المللي است كه با پول سعودي‌ها و امريكايي‌ها و رفقايشان اداره مي‌شود.
Share/Save/Bookmark