کد مطلب: 37114
پنجشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۴۵
به بهانه یک غفلت تاریخی این روزها؛
آشتی پذیری با غرب، به چه بهانه ای !!؟
چگونه می توان پذیرفت واژه پرانی از جنس زیبا کلام را، داعی به همان مدینه غفلت موجود در غرب که : « توافق هسته ای پایان تنش و آغاز آشتی ایران با غرب و جامعه ی بین المللی است.» اگر توافق راه آشتی ما با غرب باشد این ننگی است بر پیشانی انقلاب اسلامی.
به گزارش خط نیوز به نقل از میدان ۷۲، مقالات عده ای از عجایب این روزگار وانفسایی است که تطاول آن گریبان ما را نیز گرفته است . خطاب به آن دسته از جریان های منور الفکری، سال ها بعد از توافق هسته ای ۲۳ تیر ۹۴، ایران شناسان، استادان دانشگاه و محققانی که روی تاریخ ایران اسلامی کار می کنند خواهند نوشت که چگونه توافق هسته ای عدول از خطوط قرمز و آغاز استکبارپذیری و زیاده خواهی غرب و جوامع بین المللی را رقم زد نه آشتی پذیری با غرب که به معنای اتمّ استکبار است و آمریکا معنای ناطق آن .
تمدن غرب تمدنی براساس کثرت نفس اماره و زاییده ی شریعت بشری، جامعه ای مشرک و مکرمدارانه در مقابل شریعت الهی است. ” مارشال برمن ” در حادثه ی غرب از گوش ها و زبان هایی سخن به میان می آورد که نه تنها همه ی گفته ها به همه ی گوش ها نمی رسد بلکه توهمی است که رد و بدل می شود و حکمت را منزوی می گرداند. آشتی با این تمدن نه تنها باعث حل مشکلات و دست یابی به اهداف انقلاب نمی شود بلکه موجب تضعیف نور انقلاب و عدم ظهور تکوینیات خواهد شد که ملت، در گذشته شاهد این استحاله بود. همان روزگار مدفون شدن مستضعفین در گورستان های توسعه ی اقتصادی آدام اسمیت.
انقلاب اسلامی جهت نفی حاکمیت طاغوت در همه ی ابعاد بود که اقتصاد یکی از این جنبه هاست و رفع مشکلات آن نه با قدم گذاردن در سیاست آدام اسمیت و کشور های طاغوتی است و نه راهکار های سکولاریته ای، چرا که اقتصاد بشری منهای شریعت الهی خود نوعی طاغوت است لهذا تنها راه وصول به پیشرفت اقتصادی تولید و استخراج اقتصاد اسلامی است که اقتصاد مقاومتی از شئونات آن است. پیشرفت، در سایه ی وصول به آرمان های انقلاب اسلامی است نه قدم گذاردن در مسیر جوامع مدرن و مدنی غرب. انقلاب اسلامی نقطه ی عطف تاریخ بشریت است. قیامی در مقابل تمامیت کفر، شرک و نظام غرب. انقلابی که عامل عبور وبرون رفت از فرهنگ غرب و حرکت به سمت آینده ی حقیقی بشریت می باشد. انقلاب اسلامی برای سیاست، اقتصاد و تمامی گزاره های زندگی بشر برنامه ارائه می دهد که این گزاره ها هیچ سنخیتی با گزاره های غربی ندارد. طریق پیشرفت، عمل به گزاره های اسلامی زندگی بشر و تشکیل حکومت و تمدن اسلامی است و نه تمدن مدرنیسم. شریعت الهی هیچ گاه با مصادیق شریعت باطل پیوند نمی خورد چرا که ذات غرب استیلا است و در برابر خود هیچ شریعت متضاد با ذاتش را نمی پذیرد در صورتی که شریعت حق باید در جامعه حاکم شود. رابطه با استکبار روابط مظلوم با ظالم وغارت شده با غارت گراستکه بشریت را از مقصد حق و حقیقت الهی به فضای موهوم ولنگاری سوق می دهد. در آن صباح که ظالم ظلم کند و مظلوم ظلم بپذیرد این تعبیر آشتی نیست پذیرش خفت است. توافقات نشان از توافق با «حکومتی فرعونی است که بنیان استعباد و استثمار خویش را با رشته هایی پنهان بر بهیمیت بشر استوار داشته است.» (۱)
حال چگونه می توان پذیرفت واژه پرانی از جنس زیبا کلام را، داعی به همان مدینه غفلت موجود در غرب که : « توافق هسته ای پایان تنش و آغاز آشتی ایران با غرب و جامعه ی بین المللی است.» (۲) اگر توافق راه آشتی ما با غرب باشد این ننگی است بر پیشانی انقلاب اسلامی.
همچنین بازگرداندن پراگماتیسم نگاه آشتی جویانه فی المثل به مصداق ماهی است که از آب دور بیفتد چرا که مشکل از سانتریفیوژها و راکتورهای هسته ای نیست. مشکل از فطرت دینی است و این تمدن فتنه مستلزم جنگی تمام عیار است همانگونه که خداوند در قرآن کریم می فرمایند: « و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه و یکون الدین لله فان انتهوا فلا عدوان الی علی الظالمین» (۳) برای پرهیز از اطاله ی کلام به جمله ای مجمل از مقام عظمای ولایت بسنده می کنیم که : « مبارزه ی با استکبار ، مبارزه ی با نظام سلطه تعطیل پذیر نیست. این جزء مبانی انقلاب است. یعنی اگر مبارزه با استکبار نباشد، ما اصلا تابع قرآن نیستیم.» (۴)
و در نهایت اگرچه عده ای توافق را مقدمه ای بر آشتی و شروع فصل های جدیدی می دانند، انقلاب اسلامی با غرب آشتی پذیر نیست چرا که ماهیت و ذات یکی از آن دو باید مضمحل شود و اضمحلال ذات انقلاب اسلامی خیال خامی است که آن را به گورخواهند برد. والسلام