به دنبال پیروزی پزشکیان در انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری، با تلقی اشتباه مدعیان اصلاحات درباره اینکه دولت پزشکیان فرصت جدیدی برای مطامع و خواستههای جناحی و فردی آنان است، موج جدیدی از تمامیت خواهی در میان این طیف با حمله به مخالفان شروع شد.
آنان بلافاصله پس از انتخابات با تشکیل سازوکار مبهم شورای به اصطلاح راهبری در اولین قدم سعی در غالب کردن افراد موردنظر خود به رئیسجمهور داشتند.
فشار حداکثری برای مصادره حداکثری دولت
این سازوکار در حالی تشکیل و با معرفی تعداد غالب توجهی از گزینههای خود به رئیسجمهور به کار خود پایان داد که اعضای این شورا با سوابق کاملا متضاد با منافع ملی، مصلحت ملی و وفاق ملی عامدانه یا ناآگاهانه در دولتهای پیشین بزرگترین ضربه را به کشور و توسعه و پیشرفت اقتصاد ایران وارد ساخته بودند.
تلگرام جهان نیوز
طیف تندرو مدعی اصلاحات و خود امیرکبیرپندارهای دولت روحانی، در اقدام و اتحادی هماهنگ با تکیه بر کلیدواژه وفاق ملی مورد استفاده در سخنان رئیسجمهور محترم و با سوءاستفاده از آن، طی روزهای اخیر با فشار شدید رسانهای و لابی سنگین، مجلس را برای رای به تمام کابینه تحت فشار قرار دادهاند و در پی مصادره حداکثری و زمینهسازی برای خواستههای جناحی خود در ادامه راه طولانی دولت چهاردهم هستند.
الیاس حضرتی، از مدعیان اصلاحات در راستای همین فشارها در گفتوگو با ایسنا عنوان داشت: انتظار میرود مجلس با نگاه به مصالح ملی با رای اعتماد به کلیه کابینه پیشنهادی به راهبرد وفاق ملی لبیک بگوید.
وی در ادامه اظهار کرد: جزو اختیارات قانونی مجلس است که به یک الی ۱۰ نفر از وزرای پیشنهادی رای اعتماد ندهد و آنها را کنار بگذارد؛ اما مجلس باید فراتر از اختیارات قانونی به موضوع نگاه کرده و مصالح ملی را نیز در نظر بگیرد. مصلحت ملی امروز ایران و نیاز ملی امروز کشور پیوستن به راهبرد وفاق ملی است.
جواد امام، یکی دیگر از فعالین طیف مدعی اصلاحات نیز در ادامه همین کارزار عنوان داشت: اگر بنا باشد مجلس با کابینهای که رئیسجمهور معرفی کرده است با بیمهری برخورد کند دیگر نمیتوان انتظار داشت وفاق ملی محقق شود.
مدعی دموکراسی هستند اما تفکیک قوا را قبول ندارند
نگاهی به سخنان فوق نشان میدهد که این طیف با دوگانهسازی و ارزشگذاریهای شیطنتآمیز سیاسی سعی بر این دارند که مصلحت ملی و وفاق ملی را به رای اعتماد به کل کابینه تعبیر کرده و مجلس را در صورت انجام وظیفه و استفاده از اختیارات قانونی خود و تخطی از خواسته آنان ضد منافع ملی معرفی کنند.
آنان در حالی بر طبل دموکراسی خواهی میکوبند که اساسیترین اصول دموکراسی یعنی اصل تفکیک قوا و استقلال نهاد قانونگذاری را زیر پا گذاشته و با طرح خواسته غیرمعمول و غیرعقلانی رای به تمام کابینه و نشر اکاذیب در همین راستا، سعی بر فشار بر نمایندگان مردم در مجلس دارند.
مدعیان اصلاحات، از فردای انتخابات با همین تمامیتخواهی و دیکتاتورمسلکی و در حالی که دولت چهاردهم با کسب ۱۶۳۸۴۴۰۳ رأی؛ (کمترین میزان رأی از کل واجدین شرایط رأی) حداقلیترین دولت در تاریخ پس از انقلاب به شمار میآید، با حمله به مخالفان خواستار قلع و قمع هر نماینده و مسئول و هر فردی شدند که کوچکترین مخالفتی با آنان داشته و دارد.
آنان پا را از این هم فراتر گذاشته و حتی در مقاطعی پزشکیان را نیز به دلیل عدم پیروی از تصمیمات و سیاستهایشان، آماج حمله قرار دادند.
مدعیان اصلاحات در حالی خود را حامی و خواستار وفاق ملی معرفی میکنند که در هشت سال دولتهای نهم و دهم و سه سال دولت شهید رئیسی، نه تنها به قانون تمکین نکرده، که از هرگونه سنگ اندازی در راه این دولتها دریغ نکردند.
بدهکاران وفاق ملی در فتنه 88 امروز طلبکار شدهاند
افرادی که امروز به دروغ از وفاق ملی میگویند، در انتخابات سال 1388 نیز با عدم تمکین به نظر و رای ملت، در خیانتی آشکار درست وفاق ملی را خدشه دار کرده و شیرینی حماسه حضور 85 درصدی ملت ایران را به کام ملت تلخ کردند.
ایتا جهان نیوز
مدعیان اصلاحات گرچه امروز از وفاق ملی صحبت کرده و از این کلید واژه رئیسجمهور سواستفاده میکنند، در دهه هشتاد فقط به دلیل کینه از دولتهای نهم و دهم با رویکرد خائنانه تحریم بیشتر کشور را از دشمنان خواستار شدند.
ملت ایران واقعه تلخ و خیانتبار تحصن مجلس ششم را فراموش نمیکنند و ادعای وفاق ملی را از زبان افرادی که در وقایع ضد وفاق مجلس ششم حضور داشتهاند، نمیپذیرند.
در سمت دیگری از کارزار فشار حداکثری مدعیان اصلاحات بر مجلس، آنان به واسطه لابیگران در پشت پرده، از یکسو در حال انتشار دروغی با مضمون تایید تمامی وزرا توسط رهبری هستند و از سویی دیگر، با تکیه بر همین دروغ، نمایندگان مخالف برخی از وزرای پیشنهادی را که کارنامهای مردود در بزنگاههای سیاسی داشتهاند، به عدم ولایتمداری متهم میکنند.
طنز تلخ ولایتمداری مدعیان اصلاحات
یکی از طنزهای تلخ عصر حاضر، ادعای ولایتمداری و وفاق ملی از سوی افرادی است که در فتنه 88 و 1401 دقیقا ولایت فقیه را هدف حملات خود قرار داده و وفاق ملی را دستمایه آشوبآفرینیهای خود کردند.
باید از این طیف و این افراد پرسید که کدامیک از حکومتها و نظامهای سیاسی دنیا با افرادی که صراحتا قصد براندازی خود را اعلام کردهاند، همدلی و وفاق دارد؟ نگاهی گذرا به کارنامه این افراد نشانگر این است که در تمامی آشوبها و فتنههای چند دهه اخیر، از وقایع 78 تا فتنه 1388 و آشوبهای 98 و 1401، مدعیان اصلاحات یا عاملیت این بحران آفرینیها را بر عهده داشتند یا سعی در بهرهبرداری از این بحرانها و آشوبها داشتند.
به طور کلی باید علت این رفتار مدعیان اصلاحات و خودامیرکبیرپندارهای دولت روحانی را در آگاهی آنان به عدم رای اعتماد احتمالی مجلس شورای اسلامی به افرادی دانست که در بزنگاههای تاریخی همچون فتنه 1388 و وقایع مجلس ششم نه تنها از مواضع
ضد وفاق ملی دریغ نکردند که پس از این وقایع نیز هیچگاه پشیمانی خود را از مواضع و رفتارهایشان در آن دوران ابراز نداشتند.