خط نیوز ـ رضا احسان پور:
:: تعریف:به چیزی که چیزی را کوفت کند، وجدان میگویند. بسیاری از متخصصان علم وجدانشناسی از وجدان، با عنوان "آپاندیس روحی" یاد کردهاند.
شاعر میگوید:
درآورده دمار از روزگارم درد وجدانم
خدایا منعمم گردان به بی قیدی و بی دردی!
:: انواع وجدان:وجدان انواع مختلفی دارد؛ از جمله:
۱- وجدان دیپلماتی:وجدانی که نسبت به اتفاقات بیتفاوت نبوده و (مانند وزرات امورخارجه که در مورد اکثر اتفاقات، فقط موضعگیری و آنها را محکوم میکند) در قبال خیلی چیزها، فقط موضعگیری و آنها را محکوم میکند. حتّی ممکن است (باز هم مثل وزارت امورخارجه که سفیر فلان کشور را بخاطر فلان کار فرامیخواند و به او تذکر منشوری میدهد) این نوع از وجدان گاه گاهی به شما تذکر منشوری بدهد.
شاعر میگوید:
هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک
همین که گاه تذکر دهم خودش خیلی است!
۲- وجدان شیفتی:وجدانی که نسبت به اتفاقات بیتفاوت نیست ولی نه در تمام ساعات شبانهروز. این وجدان، در ساعاتی از روز، فعال و در ساعاتی، غیرفعال است. کارشناسان معتقدند، بهترین نوع وجدان برای فعالیتهای اداری، این نوع از وجدان است. بسیاری از مدیران موفق و مادامالعمر، پیشرفت خود را در استفاده از این نوع وجدان و مهارت در تنظیم ساعات فعالیت آن میدانند.
شاعر میگوید:
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
چه گلی بر سر ارباب رجوعم بزنم!
۳- وجدان جغرافیایی:وجدانی که نسبت به اتفاقات بیتفاوت نیست ولی نه در همه جا. این وجدان مناسب سفرهای خارجی است و شما میتوانید با داشتن این نوع از وجدان، سفری خوش، همراه با خاطرات باورنکردی و عکسهایی که میتوانند در آینده توسط دشمنان شما بعنوان "عکس لو" رفته منتشر شوند، داشته باشید.
شاعر میگوید:
آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید
جنس وجدان شماها چیست؟ لازمش دارم!
۴- وجدان مصلحتی:یعنی از عاشقانهترین انواع وجدان، وجدان مصلحتی است. از آنجا که صاحب این نوع از وجدان، هر وقت عشقش کشید، وجدانش را فعال میکند، وجدان مصلحتی، پیوند عمیقی با عشق دارد.
شاعر میگوید:
عشق شوری در نهاد ما نهاد
با کمی کافور، ساکت شد ولی!
۵- وجدان کاری:بهترین و قویترین نوع این وجدان را در نمایندگانی که اکثر اوقات در جلسات مجلس حضور ندارند و جلسه بخاطر آنها به حد نصاب نمیرسد، میتوانید مشاهده کنید. این حس مسئولیتپذیری که باعث میشود آن نماینده علی رغم تخریب رسانهها و ادعاهای بیپایه و اساس دیگر نمایندگان حاضر در جلسه، مجلس را ترک کرده و به سراغ کاری که پیش آمده برود، ستودنی است.
شاعر میگوید:
میروی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
لااقل قدری بمان در عکسها باشی گلم!
۶- وجدان بی بی سی:هان؟
:: چگونه باوجدان باشیم؟۱- با توجه به اینکه اصل بر برائت است، پس بنابراین در وهله اول، (حتی اگر دیگران و بدخواهان میگویند شما آدم بیوجدانی هستید) نیازی نیست باوجدان بودنتان را ثابت کنید. همین که خودتان به این مساله اعتقاد قلبی و روحی داشته باشید کفایت میکند. این که این اعتقاد قلبی و روحی را تا کی بتوانید ادامه بدهید، هنر شماست.
شاعر میگوید:
همه چی آرومه، من چقدر خوشحالم
فلذا آرومم، فلذا خوشحالم
۲- همیشه و در همه حال (حتی آن حال!) خودتان را با افراد بیوجدان مقایسه کنید. مطمئن باشید آنقدر آدم بیوجدانتر از شما روی کره زمین وجود دارد که بهرحال شما میتوانید با مقایسه وجدان خودتان با وجدان او، حس باوجدان بودن داشته باشید. اگر هم خدای ناکرده روزی رسید که کسی را پیدا نکردید که بیوجدانتر از شما باشد، باز به سراغ همان راه اول که در شماره ۱ توضیح داده شد بروید.
شاعر میگوید:
چه حال خوشگلی دارم؛ خدایی خوش به احوالم!
کجا دارند حال من، کثافتها و نکبتها؟
۳- در فعالیت های خیریه حاضر شده و دقت داشته باشید که از کمکرسانی شما، به میزان کافی، عکس و فیلم تهیه شود. یکی از مزایای وجود آدمهای مستحق، مستضعف، کوخنشین و ... همین "وجدانشویی" است.
شاعر میگوید:
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
مخصوصا اینکه عکس بگیرند از شما!
۴- با توجه به اینکه امروزه حرف رسانهها برای اکثر مردم، حجّت است و بسیاری از نسل جوان، مجری تلویزیون را از پدر و مادر خود بیشتر قبول دارند، سعی کنید رسانه داشته باشید. رسانه می تواند بی وجدان را با وجدان و باوجدان را بی وجدان جلوه دهد.
شاعر میگوید:
فحش از دهن تو طیبات است
قربان تو و رسانه هایت!