به گزارش خط نیوز به نقل از جهان، چطور آمریکایی که با تاکید بر حفظ چارچوب توافق لوزان توسط ایران به واپسین دور مذاکرات وین آمده بود، مطالبهای جدید و فراتر از چارچوب توافق لوزان طلب میکند؟ این سوال برای ورود به ماجرای «بازی شب آخر» که چهارشنبهشب (۱۷ تیر) کلید خورد و پنجشنبه هفته گذشته در مقیاس گستردهای مطرح شد، میتواند یک محور ارزیابی مناسب باشد.
آن جمله معروف جان کری درست در آستانه سفر به وین همچنان در اذهان مانده است. او در واکنش به تاکید مجدد مقامات ارشد نظام مبنی بر رعایت خطوط قرمز در مذاکرات هستهای، تصریح کرد تیم مذاکرهکننده ایرانی باید در چارچوب توافق لوزان به تعهدات خود پایبند باشد در غیر این صورت توافق حاصل نخواهد شد.
طی روزهای گذشته نیز اخبار و گزارشات به طور کلی حول نهایی شدن توافق گذشت و تنها اتفاقی که مغایر مسیر مذاکرات بود، همان خبر ناگهانی دبه درآوردن آمریکاییها بود. جواد ظریف پس از آنکه اعلام شد آمریکاییها مطالبات جدیدی مطرح کردهاند، در گفتوگویی تصریح کرد آمریکاییها مواضع خود را تغییر داده و زیادهخواهی میکنند. این اظهارنظر تمام گمانهزنیها را تایید کرد تا همه متفقالقول شوند که آمریکاییها زیر میز مذاکره زدهاند.
بر اساس همه اخبار و گزارشات، جلسه کری و اوباما از طریق ویدئوکنفرانس منشأ بروز این دبه آمریکایی بوده است و باز هم براساس همه گزارشات منتشر شده، اختلاف اصلی نیز بر سر بخشی از تحریمها، یعنی تحریمهای تسلیحاتی و مخالفت آمریکاییها با برداشته شدن این تحریمهاست.
بنابراین براساس این مدل موجود، زیادهخواهی آمریکاییها مانع حصول توافق شد. به عبارتی آنچه گفته شده این است که «آمریکاییها فراتر از لوزان خواستهاند!» و همین موضوع باعث بروز اختلاف شده است.
به گزارش «وطن امروز»، طی ۲ روز گذشته گمانهزنیهایی درباره دلیل این رفتار آمریکاییها مطرح شده است. چرا آمریکاییها که تا پیش از این به تیم ایرانی هشدار میدادند باید نسبت به تعهدات خود در توافق لوزان پایبند باشد و همواره توافق لوزان را مبنای توافق برجام میدانستند، ناگهان مطالباتی فراتر از لوزان را خواستار شدهاند؟ چرا در حالی که همه میدانند باراک اوباما نیاز حیاتی به توافق هستهای با ایران دارد؛ درست در لحظات آخر، به شکلی که همه این کشور را مقصر بدانند، زیر میز مذاکره زده است؟ چرا جان کری چهارشنبه شب تصمیم گرفت در میان خبرنگاران بگوید: «نمیتوانیم برای همیشه پای میز مذاکره بمانیم»؟ آمریکاییها چه برنامهای برای ادامه مذاکرات دارند؟ آیا آنها به دنبال تمدید مجدد مذاکرات هستند؟ آیا در حالی که بر اساس ادعای رسانههای آمریکایی، همه موضوعات مهم اختلافی میان طرفین حل و فصل شده، تحریمهای تسلیحاتی توانسته است مانع توافق شود؟
درباره این سوالات و برای پیدا کردن واقعیتهای پنهان میتوان تنها گمانهزنی کرد. توجه به چند نکته مهم درباره مذاکرات وین ضروری است:
۱- اکنون فضا به گونهای است که آمریکا به علت زیادهخواهی نسبت به توافق لوزان، متهم تلقی میشود و این یک عملیات فریب آشکار است. اساسا مبنای این قضاوت درباره رفتار آمریکا مورد تایید ایران نیست. ایران به هیچ عنوان گزارهای تحت عنوان «توافق لوزان» را تایید نکرده است که اکنون این گزاره بهعنوان مبنا و چارچوب توافق برجام تلقی شود! در ایران نه تیم مذاکرهکننده و نه رئیسجمهور هرگز ادعای توافق لوزان را نپذیرفتهاند. جواد ظریف در تهران اعلام کرد در لوزان توافقی صورت نگرفته است. او بر همین اساس گفته بود فکتشیت ایرانی را منتشر نخواهد کرد بنابراین اساسا مبنای مذاکرات اگر «توافق لوزان» باشد، بدیهی است این مذاکره به هیچ عنوان مورد پذیرش نظام نخواهد بود. بر همین اساس اینکه گفته شود دلیل دبه آمریکاییها سرکشی از توافق لوزان و زیادهخواهی نسبت به توافق لوزان بوده، این یک عملیات فریب است و میتواند ریشه و محور بازی شب آخر بوده باشد.
۲- در ایران خطوط قرمز هم از سوی رهبر معظم انقلاب و هم در قانون الزام دولت به حفظ دستاوردهای هستهای مردم ایران مشخص شدهاند بنابراین هر توافقی که یک یا تعدادی از این خطوط قرمز را مخدوش کند، از اساس مبنای حقوقی نخواهد داشت و به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست. آمریکاییها پس از بیانیه لوزان یک گزارهبرگ منتشر کرده و در آن نسبت به تعهدات طرفین در لوزان مطالبی را مدعی شدند. گزارهبرگ آمریکاییها که متاسفانه هیچگاه از سوی وزارت امور خارجه ایران تکذیب نشد، نقص صریح همه خطوط قرمز ایران است. طی روزها و هفتههای منتهی به مذاکرات وین، آمریکاییها بارها با استناد به همان گزارهبرگ، حدود و خطوط توافق لوزان را مطرح کردند یعنی به عبارتی، آنها پس از بیانیه لوزان، اعلام کردند توافقی با این جزئیات صورت گرفته است و طی ماههای اخیر نیز محتوای آن گزارهبرگ را بهعنوان سند مبنایی برای توافق برجام مطرح کرده و مشروعیت دادهاند. به عبارتی منظور آمریکاییها از لزوم تعهد طرفین به توافق لوزان، تاکید بر همان گزارهبرگ آمریکایی مربوط به لوزان است.
۳- این واقعیت را باید گفت که بازی چهارشنبهشب آمریکاییها، در واکنش به اراده راسخ ایران نسبت به عدم پذیرش فکتشیت آمریکایی بهعنوان مبنای توافق برجام صورت گرفته است. نظام به هیچ عنوان پیشنویس توافقی که براساس فکتشیت آمریکاییها تهیه شده باشد را نخواهد پذیرفت. بر همین اساس بازی آمریکاییها و مطالبات فراتر از فکتشیت خودشان هم نمیتواند خللی در اراده ایران ایجاد کند. آمریکاییها حتی اگر ضربالمثل معروف ایرانی یعنی «به مرگ گرفتن و به تب راضی شدن» را هم خوب اجرا کنند اما به هر حال باز هم به همان سدی برخورد خواهند کرد که میگوید در لوزان توافقی صورت نگرفته است بنابراین فکتشیت آمریکاییها مبنای حقوقی نخواهد داشت.
۴- موارد اختلافی واقعی و نه ادعایی، میان ایران و آمریکا در مذاکرات هستهای مشخص هستند.
الف- بازرسیهای نظامی: آمریکاییها در توافقی که مبنای آن فکتشیت لوزان است خواهان آن هستند که بازرسیهای نظامی به صورتی که پیشتر درباره آن اظهارنظر کردهاند در توافق نهایی گنجانده شود. این مطالبه آمریکاییها که آشکارا با خطوط قرمز و قوانین ایران مغایرت دارد، یکی از اصلیترین نقاط اختلافی است.
ب- مدت زمان اجرای تعهدات: جان کری چهارشنبهشب در میان خبرنگاران اعلام کرد آمریکا میخواهد توافق نهایی برای چندین دهه اجرا شود. این در حالی است که ایران اعلام کرده است بازه زمانی ۱۰ سال را هم نخواهد پذیرفت. رهبر معظم انقلاب نیز اخیرا در دیدار مسؤولان نظام تاکید کردند که بازه زمانی ۱۰ سال برای انجام تعهدات ایران قابل پذیرش نیست. کارشناسان این موضع ایران را مبتنی بر عقلانیت و واقع بینی هم در حوزه سیاسی– امنیتی و هم در حوزه فنی – هستهای میدانند. آمریکاییها طی ۲ سال اخیر بارها اعلام کردند هدف نهایی آنها از توافق هستهای، تاثیرگذاری بر فضای داخلی ایران و انجام تغییرات مطلوب خود است. بر همین اساس کارشناسان امنیتی بازه زمانی ۱۰ ساله یا بیشتر از آن را از هر لحاظ برای امنیت کشور خطرناک میدانند.
ج- تحقیق و توسعه: آمریکاییها براساس فکتشیت مربوط به لوزان تحقیق و توسعه ایران در بازه زمانی اجرای توافق را بسیار اندک پذیرفتهاند و آنچه مورد نظر ایران است را به بعد از اتمام بازه زمانی اجرای توافق موکول میکنند. این موضوع نیز برخلاف خطوط قرمز نظام است.
د- تحریمهای تسلیحاتی: موضوع مخالفت آمریکا با برداشته شدن تحریمهای تسلیحاتی نیز که در قالب قطعنامه جدید شورای امنیت مطرح شده یکی از موارد اختلافی میان ایران و آمریکاست و آمریکاییها براساس خوانش خود از بیانیه لوزان معتقدند تحریمهای تسلیحاتی و اشاعه ایران شامل تخفیفات نخواهد بود. در ایران کارشناسان معتقدند این اقدام آمریکا در راستای مطالبات رژیم صهیونیستی صورت میگیرد و در واقع هدف آنها از این مخالفت تلاش برای مقابله با قاطعیت ایران در منطقه و بویژه در موضوع حمایت از جریان مقاومت است.
به هر حال این موارد اختلافی اصلیترین موارد است و نظام همواره و بویژه طی هفته گذشته نشان داده است به هیچ عنوان از خطوط قرمز خود کوتاه نخواهد آمد. بر همین اساس کارشناسان معتقدند آنچه چهارشنبهشب بهعنوان دبه آمریکایی صورت گرفته است، تلاش برای پذیرش توافق لوزان بهعنوان بستر و مبنای توافق برجام است. اکنون در فضای عمومی و رسانهای این موضوع مطرح است که آمریکاییها فراتر از لوزان مطالبه کردهاند.
در واقع با این خط رسانهای تلاش میشود، آنچه آمریکاییها بهعنوان جزئیات توافق لوزان منتشر کردهاند، بهعنوان چارچوب توافق نهایی تثبیت شود. بر همین اساس میتوان گفت هدف نهایی آمریکا از بازی چهارشنبه شب، تثبیت توافق لوزان بهعنوان مبنای توافق برجام است. کما اینکه از بعدازظهر جمعه گویی روند تغییر کرد و جان کری از بهبود اوضاع گفت، روز گذشته نیز برخی از حصول برخی پیشرفتها در ادامه مذاکرات گفتند!