به گزارش خط نیوز به نقل از جهان نيوز: جان کری وزیر خارجه اسبق آمریکا در کتاب خاطراتش که به تازگی منتشر شده روایت طرف آمریکایی را از چند و چون توافق در جریان مذاکرات هستهای ایران و 1+5 شرح داده است.
به گزارش جهان نيوز، کری در بخشی از فصل هجدهم این کتاب که نام «Every Day is Extra» را برایش انتخاب کرده، روایت طرف آمریکایی را از روزهای پایانی مذاکرات هستهای بیان کرده است.
آنطور که از روایت کری برمیآید تا 13 جولای، یعنی تنها یک روز قبل از نهایی شدن برجام، اختلافات ادامه داشتهاند. در این روز، ظریف در جلسهای که در اتاق تیم آمریکایی در هتل کوبورگ جریان داشت در حال برشمردن دلایل مخالف بودن ایران با نهایی شدن توافق بوده که ظاهراً اتفاقات بعدی، روال ماجرا را تغییر داده است.
وزیر خارجه اسبق آمریکا در ادامه نوشت:هر روز میگذشت اما ظریف هنوز قادر نبود خودش را به جایی برساند که بله بگوید...(من به ظریف گفتم) ما تصور نمیکنیم کار دیگری باشد که بتوانیم انجام بدهیم. توافق، اینجا است. لحظه حقیقت فرا رسیده؛ میخواهی آن را بپذیری یا ردش میکنی؟ بعد از چند لحظه، اذعان کرد که آماده پذیرفتن توافق است؛ فقط -از میان چندین موردی که مطالبه کرده بود- یک چیز دیگر میخواست تا توافق را از دیدگاه خودش منصفانه کند.
جان کری، بعد از این اتفاق سراغ اعضای تیم مذاکرهکننده آمریکایی رفته و نظر آنها را درباره اعطای یک امتیار دیگر به ایران، به منظور مجاب کردن ظریف جویا شده؛ با وجود این، او از همکارانش خواسته امتیازی را پیشنهاد دهند که اهمیت چندانی نداشته و هزینهای برای طرف آمریکایی ایجاد نکند.
طبق ادعای کری، در این نقطه سرپرست کارشناسان مسائل تحریمی آمریکا پیشنهادی مطرح کرده که خودش هم فکر نمیکرده مورد موافقت ظریف واقع شود. جان کری، اما این پیشنهاد را نزد ظریف برده و به تأیید وی رسانده است.
جان کری در بخشی از خاطراتش، ماجرای اصلی «هرگز یک ایرانی را تهدید نکن» را شرح داده است که تیم 1+5، نتایج نشست داخلی خود را به وزیرامورخارجه ایران منتقل میکنند و او بلافاصله و بدون هیچ تأملی آنها را رد کرده و درحالیکه بلند میشده جلسه را ترک کند، فریاد میزده: «این توهینآمیز است. شما میخواهید من را تهدید کنید. هیچوقت یک ایرانی را تهدید نکنید.»
به گفته جان کری، این اتفاق سبب شده بود تیم آمریکایی به این فکر کنند که ممکن است وین را بدون توافق ترک کنند تا اینکه وزیر خارجه اسبق آمریکا فردای آن روز به اتاق ظریف رفته و با او صحبت کرده است: «سخنانم را اینطور آغاز کردم که «جواد، میخواهی این کار به سرانجام برسد یا نه؟» کمی درباره مخاطرات موجود و مسیری که پیموده بودیم تا به جایی برسیم که در آن قرار داشتیم صحبت کردیم. جواد به من گفت که با تهران صحبت کرده و تصورش این است که پاسخ آنها به برخی از ایدههایی که داشته سازنده بوده است. میخواست با هم رایزنی کنیم ببینیم میتوانیم از
لبه پرتگاه دور شویم یا خیر. گفتم تمایل دارم حرفهایشان را بشنوم اما برخی موارد معین هستند که نمیتوانیم نادیدهشان بگیریم.»
امتیازات نمایشی آمریکا به ایران!
البته بر اساس ادعاهای کری در کتاب خاطراتش، اختلافات تا 13جولای یعنی یک روز قبل از نهایی شدن برجام ادامه داشتهاند، بر اساس خاطرات جان کری، عصر ۱۳جولای ظریف، لاوروف، فدریکا موگرینی، مسوول جدید سیاست خارجی اتحادیه اروپا به دعوت کری به اتاق آمریکا در کوبورگ رفته بودند، وزیر امورخارجه ایران داشت دلایل خودش را درباره اینکه چرا توافقی که در حال حرکت به سمتش بودند به اندازه کافی برای ایران خوب نبود یکی یکی علامت میزد. بعد از ایجاد تنش و قصد ظریف برای خروج از اتاق آمریکا؛ کری تاکید میکند که «لحظه حقیقت فرا رسیده؛ میخواهی آن را بپذیری یا ردش میکنی؟» در این زمان وزیر امورخارجه ایران اعلام میکند که تنها با قبول شرط دیگری توسط ایران حاضر به پذیرش توافق است، اینجا اما روایتهای کری عجیب است چراکه او اعتراف میکند، تنها امتیازاتی در اختیار ایران قرار داده که نمایشی و برای ژست است و ارزشی ندارد.
کری در کتاب خاطراتش نوشته است: «با سرعت هر چه تمامتر به اتاق بغلی رفتم. رابرت مالی از شورای امنیت ملی [آمریکا]، جان فاینر و وندی شرمن در آنجا منتظر تازهترین خبرها بودند.» چیزی پیدا کنید که بدون هزینهتراشی برای ما و بدون اینکه ذرهای در مسائل اساسی تغییر ایجاد شود باعث شود او (ظریف) بتواند مشکلات را پشت سر بگذارد. تنها مانعی که الان وجود دارد همین است. نظری دارید؟ نگاه کردم و دیدم که همه شانه بالا میاندازند. ریس بکمایر، کارشناس مسائل تحریمی ما با احتیاط شروع به صحبت کردن کرد و گفت: «یک چیزی هست...» خزانهداری آمریکا از قبل آماده شده بود نام ۱۲نفر از کسانی که در فهرست ایرانیهای تحت تحریم قرار داشتند از این فهرست خارج کند. ما آن موقع، از این تصمیم برای لحظهای مثل حالا صرفنظر کردیم و این کارتی بود که ایالات متحده در جیب عقب ما گذاشته بود. حالا وقتش بود که آن را بازی کنیم. کریس توصیه کرد: «اینها آدمهای چندان اثرگذاری نیستند. ممکن است [خروج این افراد از فهرست تحریمها] کافی نباشد.» اما من میدانستم که چیزی که اهمیت داشت ژست این مسأله و احترام گذاشتن به تصمیمهای سختی بود که ایرانیها گرفته بودند.»
با نگاهی دقیق به خاطرات کری میتوان فهمید که طرف آمریکایی هم فکر نمیکردند تیم مذاکرهکننده ایرانی پیشنهاداتشان را بپذیرند چراکه آنها تنها امتیازهایی نمایشی را در اختیار ایران قرار دادند موضوعی که حتی «وندی شرمن» نیز پیش از این بدان اشاره کرده بود.
حال صحت تحلیل کارشناسان مبنی بر اینکه استراتژی اصلی ایالاتمتحده در مذاکرات هستهای، نه گرفتن و دادن امتیاز، که نگه داشتن ایران در یک شرایط «تعلیق»، با هدف گرفتن ابزار هستهای از دست ایران با کمترین هزینه و از سوی دیگر دادن حداقل امتیاز به ایران است، اثبات شد.
گریه شرمن
در روزهای گذشته نیز وندی شرمن سرپرست تیم مذاکرهکننده آمریکا در مذاکرات هستهای ایران و 1+5، طی یک رشته توییت برخی جزییات مذاکره هستهای با ایران را به روایت خود شرح داد.
شرمن نوشته بود: در جریان مذاکرات هستهای وقتی عراقچی با یکی از بندهای توافق مخالفت کرد، من که خیلی ناامید شده بودم شروع به گریه کردم و گفتم تمام توافق به خطر میافتد!
وی در ادامه نوشت: عراقچی و روانچی که مبهوت شده بودند با نظرم موافقت کردند و آن بند را حذف کردند!
پیش از این نیز مقامات آمریکایی جزییاتی از روند مذاکرات هستهای ایران و 1+5 را به روایت خود شرح داده بودند. اصلا بعید نیست که روایت طرف آمریکایی مخدوش و غیرقابل اعتماد باشد اما متاسفانه از یکسو این روایتهای آمریکایی هیچگاه از سوی مقامات ارشد دولت تکذیب نشد و از سوی دیگر دولتمردان همواره مردم و کارشناسان و حتی نمایندگان مجلس را نامحرم دانسته و از ارائه توضیح درباره روند مذاکرات امتناع کردهاند.
اعتماد بیجا به آمریکا!
بر پایه گزارش کیهان، محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه پیش از این در اظهارنظری عجیب گفته بود که «برجام براساس بیاعتمادی به آمریکا نوشته شد»!
اما روایت مقامات آمریکایی و سکوت دولتمردان در مقابل این روایتها بیش از پیش ثابت کرد که برجام براساس اعتماد بیجا به آمریکا نوشته شد.
همین اعتماد بیجا بود که سبب شد تا مقامات دولتی رسما اعلام کنند که امضای کری تضمین است!
همین اعتماد بیجا بود که سبب شد تا دولت ایران در اقدامی عجولانه و شتابزده- به گونهای که تعجب رسانههای غربی را در پی داشت- در 2 ماه همه تعهدات خود را به صورت یکطرفه و برگشتناپذیر انجام داد.
دولت روحانی در کمتر از 2 ماه، 12 هزار سانتریفیوژ را از چرخش انداخت، در قلب راکتور اراک بتن ریخت، 9700 کیلو از 10 هزار کیلوگرم ذخایر اورانیوم غنی شده را از کشور خارج کرد و حتی تحقیق و توسعه را نیز متوقف کرد.
مدیران ارشد دولت تا همین چند وقت پیش چه در جریان پروسه مذاکرات هستهای، چه در زمان توافق برجام و چه در دوران پسا برجام در تقابل با بدبینی به آمریکا از سوی منتقدان دلسوز سخن میراندند و آنها را با برچسبهای توهین مینواختند و در ایامی که دلسوزان بر عدم خوشبینی در مذاکره با آمریکا تأکید میکردند، ضمن اصرار بر مذاکرات معتقد بودند که خوشبینی و بدبینی در عالم سیاست معنی ندارد.
متاسفانه در شرایط فعلی که بیدستاوردی توافق هستهای بیش از پیش عیان شده است، دولتمردان به جای عذرخواهی و توقف «اجرای برجام به هر قیمت»، همچنان به برجام اروپایی دلخوش کرده و به بزک این رویکرد خسارت بار مشغولند.