توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 56851
يکشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۲۰
دکتر علی دارابی
"چرا اين همه اختلاف؟"
"چرا اين همه اختلاف؟"
به گزارش گروه سیاسی خط نیوز؛ وحدت ملت ايران در بهمن سال 1357 موجب پيروزي انقلاب اسلامي شد. اما اين وحدت زمان زيادي طول نکشيد و اختلافات، منازعات، کشمکش هاي سياسي، جناحي، مديريتي و سليقه اي موجب شد که روز به روز دايره نيروهاي انقلاب محدود و محدوتر شود و امروز که در چهل سالگي انقلاب هستيم اصلاً چنين شرايطي زيبنده اين انقلاب بزرگ نيست! همواره کنشگران سياسي، نخبگان و صاحبنظران از منظر هاي مختلف به اين پرسش پاسخ داده اند که چرا "اين همه با هم اختلاف داريم"؟ در اين سطور برآنم که به واکاوي اهم اين دلايل بپردازم؛
يکم؛ ضعف در خودسازي:
امام خميني (ره) منشاء همه اختلافات را "هواي نفس" مي دانست. ايشان مي فرمودند: "اگر همه انبياء گرد هم آيند اختلافي نخواهند داشت" چرا که آن ها براي "خدا" فکر مي کنند. اما اختلافات ما که زياد است" حُب نفس و حُب جاه و رياست نمي گذارد" بپذيريم که ضعف در خودسازي، تزکيه و تهذيب نفس اصلي ترين منشاء اين اختلافات است و بايد همه براي علاج اين اختلافات اين خودسازي و آراسته شدن به فضايل اخلاقي را سرلوحه خود قرار دهيم.
دوم ؛ هزينه کردن مقدسات :
به غلط ياد گرفته ايم فايده اقدامات و عملکرد مثبت را به نام خود بگذاريم و هزينه و خسارت عملکرد و رفتارهاي نادرست را به پاي ديگران بنويسيم. شهيد مظلوم آيت الله دکتر بهشتي در پاسخ به سوال جمعي از دانشجويان و جوانان انقلابي در شوراي انقلاب که چرا شما در مصاحبه ها و اعلام مواضع، کمتر از امام خميني (ره) نام مي بريد؟ مي گويد: "ما انقلاب کرديم که اين مسائل نباشد و اين را از امام ياد گرفته ايم" ، (برگرفته از کتاب اولين رئيس جمهور).
شهيد سيدمرتضي آويني زماني که افتخار همکاري با هم در جهاد سازندگي را داشتيم مي گفت: "من عکس امام خميني(ره) را در ابتداي فيلم هايم يا نوشته هايم کار نمي کنيم. چرا که فيلم و اثر من در پايان بايد مخاطب را به امام برساند"
سوم ؛ بدگماني و بدبيني نسبت به هم
در بسياري از احاديث و روايات ديني و متون اخلاقي و اسلامي و نيز آثار کهن ايران بر جاي مانده که ميراث فرهنگي و تمدني ما ايرانيان مسلمان است از "اخلاق، ادب، نزاکت، مدارا، عفو، گذشت، چشم پوشي، پرهيز از ورود به حوزه شخصي افراد، ..." سخن گفته شده است. اما برعکس در جامعه کنوني ما همه با هم بد هستيم. افکار عمومي جامعه توسط مردم و نهادهاي موثر در افکار عمومي پر است از پمپاژ بدبيني، نفرت، بي اعتمادي نسبت به همديگر.
چهارم؛ نقش نفوذي ها :
تاريخ ايران پر است از نفوذي هاي وابسته به بيگانه که در درون ما رخنه کرده اند و در سر بزنگاه ضربه هاي خود را زده اند . اينها در کسوت دوست، رفيق، هم حزبي، هم مسلکي، ظاهر مي شوند تا بتوانند ضربه بزنند. "کلاهي و کشميري منافق" که حزب جمهوري اسلامي و نخست وزيري را منفجر کردند و شهيد بهشتي و 72 تن از ياران انقلاب را به شهادت رساندند در کسوت دوست و انقلابي ظاهر شده بودند .
امام خميني (ره) معمار کبير و رهبر فقيه انقلاب اسلامي همواره " شر واسطه ها و آتش بياران معرکه" که بدنبال اختلاف افکني و تشديد منازعات هستند را هشدار داده و مورد نکوهش قرار مي داد.
پنجم ؛ حرمت نداشتن بزرگان و مشايخ :
در بسياري از جوامع اختلافات و منازعات قبل از آنکه به نهادهاي قانوني مراجعه شود با مکانيزم هاي "بزرگتري" "ريش سفيدي" و "اهل حل و عقد" با کمترين هزينه ها گره گشايي مي شود.
اما صد افسوس با اين رفتارها و موضع گيري هايي که در اين سالها صورت گرفته است.
"بزرگي نداريم" همه را بر چسب هاي ناچسب به حاشيه "رانده ايم"! بزرگاني که هر کدام از آن ها بخشي از مشکلات کشور را مي توانستند و قادر هستند حل کنند. اما همه را به بهانه هاي مختلف "انگ" و سرمايه هاي اجتماعي بي بديل کشور را آتش زده ايم.
ششم ؛ ضعف يا فقدان مکانيزم هاي قانوني :
در دنيا براي حل منازعات سياسي مکانيزم هاي قانوني وجود دارد: تمکين به قانون فصل الخطاب همگان است. نهادهاي قانوني (پارلمان محاکم قضايي و ...) نقش کليدي دارند.
اينهاست رنج هايي است که در چهل سالگي انقلاب
چون موريانه به جان همه افتاده است و دارد روح و روان
ما را مي خورد اينکه کي باورمان بشود و بفهميم که خيلي
دير نشده باشد معلوم نيست! تا الان که خيلي دير شده
است!
Share/Save/Bookmark