به گزارش
خط نیوز , رژیم صهیونیستی در تاریخ ۸ جولای به بهانه مقابله با موشک های گروه های مقاومت فلسطین نوارغزه را آماج حملات هوایی و زمینی قرار داد. نتیجه این حملات تاکنون بیش از دو هزار شهید و بیش از ۱۰ هزار زخمی درغزه بوده است.
دوسوم قربانیان جنگ غزه زن و کودک هستند و طی این مدت بیش از ۴۰۰ کودک به شهادت رسیده اند. علاوه بر تلفات انسانی ده ها مسجد، بیمارستان، مراکز درمانی، مدارس و زیرساخت های نوارغزه تخریب شده است.
جنگ سوم غزه که از دو جنگ پیشین یعنی جنگ ۲۲ روزه در سال ۲۰۰۸ و جنگ ۸ روزه در سال ۲۰۱۲ طولانی تر بوده است برای رژیم صهیونیستی نیزعلیرغم برتری نظامی در مقایسه با گروه های مقاومت فلسطین و جانبداری غرب به ویژه آمریکا با مشکلاتی مواجه بوده است. ده ها نظامی صهیونیست به هلاکت رسیده اند و شهرک نشینان در اطراف نوارغزه از بیم حملات موشکی مبارازن فلسطینی به پناهگاه ها فرار کرده و اعلام کرده اند هرگز به منازل خود بازنخواهند گشت.
موج وحشت از موشک های مقاومت فلسطین که عمق تل آویو را نیز هدف قرار می دهد و بارها باعث لغو پروازها به فرودگاه بن گوریون شده است همگی حاکی از آن است که مقامات رژیم صهیونیستی در باتلاق جنگ غزه گرفتار شده اند. همچون جنگ های پیشین رژیم صهیونیستی طیف راستگرای این رژیم خواهان ادامه جنگ با فلسطینی ها و نابودی جنبش حماس در غزه است اما جناح مقابل یعنی احزاب چپگرا بر توقف درگیری و مذاکره با هدف آتش بس تاکید دارند.
پس از گذشت چند روز از آغاز جنگ غزه طرف مصری که همواره نقش میانجی را در جنگ های پیشین گروه های مقاومت فلسطین و اسرائیل ایفا کرده است مسئله مذاکرات غیر مستقیم با نظارت قاهره و دستیابی به آتش بس را مطرح کرد.
این مذاکرات در طول ۶ هفته گذشته چندین بار به آتش بس موقت تحت عنوان آتش بس انسانی منجر شد. آتش بسی که تنها با هدف ارسال کمک انسانی محدود به غزه، انتقال شهدا و زخمی ها به بیمارستان و ادامه مذاکرات آتش بس میان طرف های فلسطینی و اسرائیلی با هدف دستیابی به آتش بس دائمی و فراگیر صورت گرفت.
هر یک از طرف ها برای آتش بس فراگیر شروطی را مطرح کرده اند که برای طرف مقابل غیر قابل انجام است. لغو محاصره نوارغزه مهمترین مطالبه حماس در جریان مذاکرات آتش بس است. جنبش حماس معتقد است بازسازی نوارغزه و توقف تجاوزات اسرائیل طرفین را به امضای آتش بس نزدیک می کند.
بازگشت رژیم صهیونیستی به پایگاه های خود (پایگاه های پیش از آغاز جنگ غزه در ۸ جولای) به جریان انداختن توافقات سال ۲۰۱۲، احداث بندر دریایی و فرودگاه در غزه، اجازه صید در دریای غزه، برچیدن منطقه ممنوعه میان غزه و رژیم صهیونیستی، آزادی اسرایی که مجددا پس از آزادی بازداشت شده اند، آزادی نمایندگان اسیر، آزادی چهارمین گروه از اسرای قدیمی، کسب تضمین های عربی و بین المللی برای جلوگیری از تکرار تجاوزات اسرائیل و پایبندی تل آویو به آن از جمله شروط فلسطینی ها برای آتش بس فراگیر است.
در مقابل طرف اسرائیلی نیز خواهان خلع سلاح گروه های مقاومت فلسطین در نوارغزه است که مبارزان فلسطینی به شدت با این مسئله مخالف هستند. عدم پذیرش این شروط از سوی طرفین مصر را به سوی پیشنهادات جدید سوق داد، در آخرین پیشنهاد و قبل از آخرین آتش بس موقت ۲۴ ساعته قاهره اعلام کرد که آتش بس موقت تا زمان دستیابی به آتش بس فراگیر و اتمام مذاکرات ادامه داشته باشد اما رژیم صهیونیستی شامگاه سه شنبه در حالی که چند ساعت از پایان آتش بس موقت ۲۴ ساعته باقی مانده بود با زیر پا گذاشتن این آتش بس دور جدید حملات خود را به نوارغزه از سر گرفت. رژیم صهیونیستی اعلام کرد که در صورت ناکامی مصر در میانجیگری مذاکرات آتش بس در نوارغزه این موضوع را به شورای امنیت ارجاع خواهد داد و این شورا با تضمین های آمریکا و اروپا توقف درگیری در نوارغزه را اعلام خواهد کرد.
در صورت ارجاع موضوع آتش بس به شورای امنیت سازمان ملل متحد این شورا قطعنامه ای را صادر خواهد کرد به موجب آن محاصره نوارغزه (نه به شکل دلخواه حماس) لغو خواهد شد و مقاومت فلسطین در این منطقه خلع سلاح خواهد شد که این اقدام به مثابه آتش بس یکجانبه و تحمیلی به مبارزان فلسطینی خواهد بود و با حمایت آمریکا و غرب تنها منافع تل آویو را دربر خواهد داشت.
در واقع رژیم صهیونیستی که از تحقق اهداف خود در جنگ غزه یعنی نابودی تونل های غزه و گروه های مقاومت فلسطین و تضمین امنیت برای صهیونیست های ساکن اراضی اشغالی ۴۸ ناکام مانده است و در این میان در معرض انتقادهای شدید محافل افراطی این رژیم قرار دارد با توسل به شورای امنیت به دنبال پیاده کردن الگوی جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ است. رژیم صهیونیستی که توان جنگ های فرسایشی را ندارد برای خروج از تنگنای سیاسی بهترین وسیله را صدور قطعنامه ای همچون قطعنامه ۱۷۰۱ در لبنان می داند. این امر به نوعی همراه کردن جامعه جهانی با خواست تل آویو است یعنی توقف جنگ و تضمین تکرار نشدن آن از طریق استقرار نیروهای حافظ صلح بین المللی در مرزهای غزه است. کابینه رژیم صهیونیستی از این طریق با جانبداری واشنگتن از ضعف سیاسی و نظامی فعلی فرار می کند و به نوعی در محافل داخلی اسرائیل دستاورد سیاسی کسب می کند و خروج از جنگ غزه را که در عرصه میدانی موفق نبود در عرصه سیاسی و مذاکره نوعی پیروزی برای خود تلقی می کند.
اما این نکته را باید در نظر داشت که قطعنامه های شورای امنیت برای وضعیت فلسطین تحت اشغال اسرائیل الزام آور نیست و آرامش را برای منطقه به ارمغان نخواهد آورد چرا که شورای امنیت ابزار اجرای قطعنامه خود علیه مقاومت غزه را در اختیار ندارد و صدور قطعنامه توقف جنگ غزه و خلع سلاح مقاومت در این منطقه تنها فرار آبرومند اسرائیل از باتلاق غزه با چتر حمایتی آمریکا محسوب می شود امری که در سایه همسویی کشورهای عربی منطقه با سیاست های واشنگتن و تل آویو و ضعف موضع روسیه و چین در شورای امنیت (چه بسا به دلیل نداشتن منافع در قضیه فلسطین) به احتمال بسیار به وقوع خواهد پیوست اما نابودی گزینه مقاومت را در پی نخواهد داشت گزینه ای که طی گذشت ۶ دهه از اشغال فلسطین همواره وجود داشته است.
منبع : الف