به گزارش خط نیوز دکتر بهزاد حاتم زاده: در صرف و نحو عربی کتابهای مطول و مغنی به ترتیب از تفتازانی و ابن هشام درباره علوم بلاغی است و حروف شناسی در آنها بسیار غور و تأمل شده است. ازجمله حروف پرکاربرد در زبان و ادب عربی و فارسی حرف «واو» است. گاهی از ۳۵ نوع «واو» در این دو زبان سخن رفته است نظیر:
«واو» عطف، «واو» حالیه، «واو» معیت، «واو» مباینت و مهمتر از همه «واو» تقابل است.
«واو» معیت وقتی میان دو اسم و صفت و گزاره میآید حکایت از همراهی و همدلی دارد برعکس «واو» تقابل که شبیه برف است و آفتاب تموز!
در علم منطق هم بحثی تحت عنوان انواع تقابل داریم که عبارتاند از:
۱) تقابل تناقض؛ مانند تناقض وجود و عدم که بقول منطقیون لا یجتمعان و لا یرتفعان اند؛ یعنی وجود و عدم همزمان نه بر چیزی عارض میشوند و نه از چیزی برداشته میشوند.
«الف» یا هست یا نیست نمیشود همزمان هم باشد و هم نباشد.
۲) تقابل تضاد؛ نظیر تقابل سیاهوسفید؛ که لا مجتمعان و لکن یمکن أن یرتفعان؛ یعنی یکچیز نمیتواند همزمان هم سیاه باشد و هم سفید ولی احتمال اینکه نه سیاه باشد و نه سفید ممکن و محتمل است مثلاً سبز باشد.
۳) تقابل تضایف؛ مانندِ تقابل چپ و راست، شب و روز، پدر و فرزند و ...
یعنی وجود یکی مستلزم دیگری است. تا شب نباشد روز معنا ندارد و تا چپ نباشد راستی وجود ندارد.
محمد رشیدی و عبدالرضا مصری در انتخابات گذشته ثابت کردند که هر دو بازیگران قدری در عالم سیاست هستند.
رشیدی در کمال ناباوری بسیاران دور اول انتخابات را یکنفس برد و مصری باوجودی که اکثر تحلیلها او را بازنده این دور از انتخابات میدانستند با آرایش جدید ستادش گوی سبقت را از همگنان خود با اختلاف ۲۰ هزار رأی ربود و حتی باوجود کاهش مشارکت در دور دوم، رشدی چشمگیر داشت. پدیدهای کاملاً معنادار در سپهر سیاسی که فقط از بازیگری چون مصری برمیآید!
نکته حائز اهمیت این است که این ظرفیتها را بهجای استفاده در مسیر تقابل از نوع تضاد و تناقض در راستای تقابل از نوع تضایف بدانیم که:
المتضایفان متکائفان
به عبارتی آنها را مکمل هم بدانیم و بقول تئوری بازیها نحوه تعامل و دیالکتیک آنها را از نوع بازی با حاصل جمع مضاعف بدانیم تا بازی با حاصل جمع صفر!
و لذا وقتی میگوییم رشیدی «و» مصری بیش و پیش از آنکه «واو» تقابل به ذهن متبادر شود «واو» معیت متبادر شود. آنوقت است که خیر و صلاح این دو بزرگوار و صرفه و صلاح استان رقم میخورد و از دامن زدن به جنگهای حیدری و نعمتی و دمیدن در کوره باطل نقار و نزاعهای بیحاصل و عافیت سوز اجتناب میورزیم؛ که: هنر آن است و بس.