به گزارش الف؛ اندیشکده آمریکایی "کوئینسی" در گزارشی، ضمن اشاره به رکود و سکونِ حاکم بر مذاکرات اتمی وین(با محوریت احیای برجام)، به طور خاص سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که اگر مذاکرات احیای برجام به طور قطعی شکست بخورد، رژیم صهیونیستی چه گزینه هایی را در قبال ایران دارد و می تواند روی آن ها حساب کند؟
اندیشکده کوئینسی در گزارش خود می نویسد: «رژیم اسرائیل واقعا از ایران چه می خواهد؟ پاسخ به این پرسش صرفا مسائل مرتبط با ایران را در بر نمی گیرد و بدون تردید، تبعاتی گسترده در سطح منطقه خاورمیانه نیز دارد. در این راستا طرح این گمانه که آیا جنگی تمام عیار میان ایران با آمریکا و یا اسرائیل نیز شکل خواهد گرفت یا خیر هم حامل پیام ها و تبعات خاصی جهت پاسخ به پرسش مذکور است.
در ایالات متحده آمریکا، نگرانی ها و دغدغه های اسرائیل عمدتا معطوف به برنامه هسته ای ایران و این ادعا که شاید ایران به تسلیحات اتمی در آینده نَه چندان دور دست پیدا کند، معطوف است. این موضوع مخصوصا با توجه به اینکه روند مذاکرات اتمی وین با محوریت احیای برجام به بن بست خورده و ایران پیشروی های اتمی قابل توجهی را ثبت کرده است، بیش از پیش برای اسرائیلی ها از اهمیت برخوردار شده است.
از منظر اسرائیل و آمریکا، زمان به سرعت جهت متوقف ساختنِ پیشرفت ها و توانمندی های اتمی ایران در حالِ از دست رفتن است. باید توجه داشت که اسرائیل در تاریخ یکمِ نوامبر و آمریکا نیز در تاریخ هشتم نوامبر به ترتیب درگیر انتخابات سراسری و میاندوره ای(کنگره) هستند و همین موضوع عملا سکون و رکود جاری در قالب معادله اتمی ایران را تا زمانی که سازوکارهای جدید مستقر شوند، حفظ می کند.
مساله ایران در چهارچوب مباحث مطرح در قالب سیاست داخلی رژیم اسرائیل از اهمیت زیادی برخوردار است. در ایالات متحده آمریکا نیز مسائلِ ایران به ویژه موضوع هسته ای این کشور، توجهات بخش قابل ملاحظه ای از سیاستمداران این کشور مخصوصا در نهادهایی نظیر کنگره، کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا را به خود جلب کرده و می کند.
رژیم اسرائیل بارها تاکید کرده که با هرگونه توافق و مذاکره ای با ایران مخالف است. این رویکرد را قبل از حصول توافق برجام در سال 2015 میلادی نیز شاهد بودیم. پیش از امضا برجام نیز "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر وقت رژیم اسرائیل در کنگره آمریکا حاضر شد و علیه برجام سخنرانی کرد و در عین حال به واسطه رایزنیهای خود با سیاستمداران آمریکایی قویا از آن ها درخواست داشت که از حصولِ توافق با ایران خودداری کنند و به جای آن، فشارها علیه تهران را افزایش دهند.
البته که این فشارها به طور خاص در دوره ترامپ به واسطه کنشگری های فعال لابی های اسرائیلی در عرصه سیاست داخلی آمریکا تشدید شدند و رئیس جمهور سابق آمریکا(ترامپ) را ترغیب به خارج کردن آمریکا از برجام در سال 2018 میلادی و متعاقبا وضع گسترده تحریم ها علیه ایران کردند.
اکنون نیز رژیم اسرائیل موانع مختلفی را بر سر راهِ دولت بایدن جهت بازگشت به توافق برجام ایجاد می کند و چه در قالب رایزنی های آشکار و چه پنهانی با مقام های دولت بایدن خواستار نابودی و مرگِ کاملِ توافق برجام و هرگونه مذاکره ای با تهران است. در این رابطه اسرائیلی ها به طور خاص نگرانی های جدی را در مورد "چشماندازهای پایانیِ" مطرح شده در قالب توافق برجام که در چهارچوب آن ها ایران پس از گذشتِ یک دوره زمانی مشخص می تواند اقدام به غنی سازی اورانیوم و استقرار سانتریفیوژهای پیشرفته بدون هرگونه محدودیتی کند، ابراز می کنند. نگرانی هایی که البته پایه های چندان محکم و استواری هم ندارند.
در این راستا باید گفت که نگرانی ها در مورد موضوع مذکور، نسبت به این نکته بی اعتنایی می کنند که خروجِ ترامپ از برجام و وضع تحریم های گسترده علیه ایران بود که موجب شد توافق برجام به مثابه توافقی که در جریان بود، عملا از ریلِ درست خود خارج شود و ایران متعاقبا اقدام به پیشروی های اتمی قابل توجهی کند.
جدای از این ها نباید فراموش کرد که ایران از روزِ اجرای برجام در ژانویه سال 2016، تقریبا کلیه اورانیوم غنیشده خود را به خارج از این کشور صادر کرد و هسته راکتور اتمی اراک را نیز با سیمان پُر کرد. با این حال، وقتی واشینگتن به تعهدات خود در قالب توافق برجام پشت کرد، تهران نیز پس از یک سال، روندِ پیشرفت های اتمیاش را آغاز کرد.
باید توجه داشت که روند جاری در قالب معادله اتمی ایران، به معنای پیشرفت هایِ بیشتر هسته ای این کشور و متقابلا واکنش های تهدیدآمیزی خواهد بود که آمریکا و رژیم اسرائیل به این موضوع خواهند داد.
اخیرا بایدن در جریان سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد تاکید کرد که ما به ایران اجازه نخواهیم داد که به سلاح های اتمی دست پیدا کند. در این نقطه یک سوال اساسی مطرح می شود و آن این است که آمریکا و اسرائیل دقیقا به چه طریق می خواهند در مسیر پیشرفت های هسته ای ایران ایجاد چالش کنند؟
اسرائیل بارها تهدید کرده که به تاسیسات اتمی ایران حمله خواهد کرد. با این حال با توجه به ضعف های این رژیم مخصوصا در بحثِ سوخت گیری هوایی جنگنده های آن که تا سال 2025 نیز تجهیزات مرتبط با آن را تحویل نخواهد گرفت(از سوی آمریکا)، بعید است که تصور کنیم آن ها می توانند بدون کمک گرفتن از واشینگتن اقدامی را علیه ایران انجام دهند. در عین حال اسرائیلی ها باید به این نکته نیز توجه داشته باشند که متحدان ایران نظیر حزب الله لبنان در صورت انجام اقدامات خرابکارانه از سوی رژیم اسرائیل علیه تهران، در هماهنگی با تهران، پاسخ های سنگینی را به این رژیم خواهند داد.
درست در همین نقطه است که می توان گفت خیلی سخت است باور کنیم که تلاش های مخرب جاری اسرائیل جهت ممانعت از احیای برجام، حتی به نفعِ امنیت خودِ این رژيم باشند. اسرائیل قویا از نفوذ منطقه ای ایران در هراس است و در مورد آن نگرانی های جدی دارد. در این نقطه، تا حد زیادی خواسته های مقام های ارشد رژیم اسرائیل مبنی بر تجزیه ایران و یا تغییر نظام سیاسی در این کشور نیز چشم انداز روشنی را پیش رویِ خود جهت تحقق نمی بینند.
با این همه، از چشم انداز منافع امنیتی آمریکا، امیدهای برخی کشورهای عربی و اسرائیل جهت نابودی برنامه هسته ای ایران و یا حتی وارد آوردن خسارات گسترده به این کشور، تا حد زیادی از اولویت ثانویه برخوردار هستند. البته که آمریکایی ها به این نکته نیز توجه دارند که اگر در مورد ایران، دستورکارهای مطلوب اسرائیل را دنبال کنند، در نهایت، همراهی اعراب با رژیم اسرائیل و آمریکا نیز کمتر خواهد شد. نباید فراموش کرد که یکی از ادعاهای اعراب در عادی سازی روابط با اسرائیل، ادراک ادعاییِ تهدید از سوی آن ها در قبال اوج گیری قابل توجه قدرت ایران بوده است.
به طور کلی می توان گقت که اگر تلاش های جاری اسرائیلی ها جهت به بنبست کشاندن مذاکرات اتمی با ایران به نتیجه برسد، بدون تردید تا حد زیادی راه جهت اوج گیری منازعات در خاورمیانه و شدت گرفتنِ تنش ها با ایران هموار خواهد شد. البته این بدان معنا نیست که احیای برجام هم تمامی مشکلات و چالش های سیاسی و امنیتی در روابط ایران و غرب(و متحدان منطقه ای آن) را رفع خواهد کرد. با این حال حصول توافق با ایران، تا حد زیادی می تواند به حفظ امنیت و ثبات در خاورمیانه کمک کند.
در این نقطه بار دیگر یک سوال اساسی که در ابتدای مقاله حاضر طرح شد باید مورد توجه قرار گیرد: اسرائیل واقعا از جانِ ایران چه می خواهد؟ آیا این رژیم حاضر است که تبعات سنگینِ تشدید دشمنی ها با ایران را به جان بخرد؟ یا خیر، سیاستمداران آن صرفا بدون توجه به پیامدهای احتمالی، در حال خصومت ورزی هایِ بی منطق علیه ایران هستند؟ بی فکری هایی که در نوع خود نَه تنها به رژیم اسرائیل آسیب خواهند زد بلکه منافع آمریکا را نیز تا حد زیادی به نحوی منفی تحت تاثیر قرار می دهند.
تردیدی نیست که آمریکا نمی تواند اسرائیل را رها کند با این حال، از آغازِ جنگی جدید در خاورمیانه نیز استقبال نخواهد کرد. ماجراجویی هایِ بی پشتوانه علیه تهران می تواند تبعات ناگواری را به همراه داشته باشد.»