توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 67282
دوشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۵۵
قتل به خاطر مرغ و خروس نسیه!
عاملان جنایت بامدادی در شهرک شهید رجایی مشهد در اولین جلسه بازپرسی، به قتل مرد جوان به خاطر مرغ و خروس های نسیه اعتراف کردند و به این ترتیب دو برادر روانه زندان شدند.

به گزارش ایسنا، روزنامه «خراسان» در ادامه نوشت: دو برادر که پس از ۳۸ روز فرار و سرگردانی در شهرهای مختلف کشور، بالاخره توسط کارآگاهان خراسان رضوی در یک مهمانسرا دستگیر شدند، صبح روز گذشته به سوالات قاضی محمود عارفی راد بازپرس ویژه قتل عمد مشهد پاسخ دادند و راز این جنایت هولناک را فاش کردند.

«محمدرضا.خ» متهم ۲۸ ساله این پرونده جنایی درباره نزاع وحشتناک شب حادثه گفت: آن شب من به اتفاق چند نفر دیگر از دوستانم برای تفریح و خوش‌گذرانی به منطقه تفریحی طرقبه رفته بودیم. در همین حال بساط مشروب‌خوری هم داشتیم و من هم مقداری مشروب الکلی نوشیدم. هنوز شب به نیمه نرسیده بود که در همان حالت مستی پاسخ تلفن برادرم را دادم. او از آن سوی خط گفت «دعوا داریم!» و از من خواست برای دعوا بروم! در این لحظه بود که چاقوی یکی از دوستانم را به امانت گرفتم و از آنان خواستم مرا سر قرار با برادرم برسانند. بلافاصله سوار خودرو شدم و به اتفاق دوستانم به سمت مشهد به راه افتادم. هنوز به خاطر مصرف مشروب حال طبیعی نداشتم که در قلعه ساختمان برادرم را دیدم و از خودروی دوستانم پیاده شدم.

متهم جوان این پرونده جنایی که شاهرگ مرد ۴۵ ساله‌ای را با چاقو بریده است، در ادامه اعترافاتش افزود: من فردی را که قرار بود با او دعوا کنیم نمی‌شناختم به همین دلیل سوار خودروی برادرم شدم و به طرف خیابان پورسینا حرکت کردیم. آنجا برادرم خودرو را متوقف کرد و تلفنی با طرف مقابل به گفت‌وگو پرداخت. طولی نکشید که «محمدرضا.ف» (مقتول) بیرون آمد و برادرم به سوی او رفت. وقتی دیدم آنها در حال جر و بحث و مشاجره‌اند، ناگهان کنترل خودم را از دست دادم و در همان حالت عصبانیت در حالی از خودرو بیرون پریدم که در دست چپم چماق و در دست راستم چاقو را می‌فشردم. زمانی که مرد ۴۵ ساله مرا در حال هجوم دید ابتدا با چوبی که در دست داشت به من حمله کرد و چوب را بالا برد تا به سرم بکوبد اما من جاخالی دادم و چوب به من نخورد. در همین حال من با چماقی که در دست چپم بود ضربه‌ای به سرش کوبیدم و سپس قصد داشتم چاقو را بر شانه‌اش بزنم که تیغه آن به گردنش فرو رفت و تلوتلوخوران روی زمین افتاد. من و برادرم با دیدن این صحنه، سوار خودرو شدیم و به شهرهای شمالی کشور گریختیم ولی چون احساس می‌کردیم که پلیس رد ما را بزند به ناچار به شهرهای دیگری مانند اصفهان رفتیم و عاقبت به مشهد بازگشتیم که دستگیر شدیم.

در ادامه جلسه بازپرسی، برادر متهم که خود را «بصیر.خ» معرفی می‌کرد، در پاسخ به سوال قاضی درباره چگونگی وقوع این جنایت گفت: من برادر بزرگ‌تر محمدرضا هستم که در زمینه خرید و فروش مرغ و خروس فعالیت دارم. به همین دلیل معاملاتی با «محمدرضا.ف» (مقتول) انجام می‌دادم. او تعدادی مرغ و خروس نسیه از من خریده بود و من حدود سیصد چهارصد هزار تومان از او طلب داشتم. به دلیل معاملات و طلبکاری، بین ما اختلافات مالی به وجود آمد اما او پاسخگوی بدهکاری‌اش نبود و به من سربالا جواب می‌داد تا اینکه تلفنی با یکدیگر به مشاجره پرداختیم ولی این گفت‌وگو به توهین و فحاشی کشید تا جایی که با همان لحن توهین‌آمیز گفت «اگر پولی می‌خواهی بیا درِ خانه!» من هم که می‌دانستم باید دعوا کنیم، آن شب با برادر کوچک‌ترم تماس گرفتم و از او خواستم برای کمک بیاید ولی نمی‌دانستم او مسلح است و چاقو به همراه دارد! وقتی برادرم را سوار کردم، نشانی دقیق منزل «محمدرضا.ف» را نمی‌دانستم و فقط محدوده پورسینا را به خاطر داشتم. به همین دلیل زمانی که به نزدیکی محله آنها رسیدیم به او زنگ زدم که از خانه بیرون بیاید!

متهم ادامه داد: هنگامی که من و او مشغول مشاجره با یکدیگر بودیم، ناگهان برادرم از خودرو پیاده شد و ضربه‌ای با چاقو به گردنش زد. اول فکر نمی‌کردم که مرده باشد اما وقتی سوار بر خودرو دنده‌عقب رفتم در یک لحظه دیدم که تلوتلوخوران وسط کوچه افتاد که بعد هم به شمال کشور گریختیم.

در پی اعترافات صریح متهمان و کشف راز این جنایت، دو برادر با صدور قرار بازداشت موقت روانه زندان شدند تا برادر بزرگ‌تر به اتهام معاونت و برادر کوچک‌تر به اتهام مباشرت در قتل محاکمه شوند.
Share/Save/Bookmark