انصار حزب الله برای رسانه های اصلاح طلب گروه مهمی هستند و به رغم اینکه زمانی آقای علی یونسی، وزیر اطلاعات آقای خاتمی معتقد بود که کل اعضای آن در کشور ۵۰۰ نفر هستند، اما کوچک ترین تحرکات آنها در رسانه های اصلاح طلب تیتر یک می شود؛ حتی اگر آن تحرک، تجمعی خیلی کوچک در اعتراض به یک فیلم سینمایی باشد؛ چه رسد به این روزها که خبر گشت ۴ هزار نفری انصار گرد و خاک زیادی بلند کرده است.
دشمنی سنتی انصار حزب الله و رسانه های اصلاح طلب همیشه راه را بر تحلیل صحیح موضوعات مورد مشاجره ی این دو طیف بسته است و این ذهنیت را به وجود می آورد که گویی اصل دعوا موضوعیت دارد و غرضی برای حل موضوع مورد مناقشه در میان نیست. هدف این نوشتار بررسی موضوع اصلی جدل های اخیر است: امر به معروف و نهی از منکر مردمی در باب حجاب و عفاف، و نیز سپردن آن به انصار حزب الله.
در این میانه البته از موج سواری های رسانه های اصلاح طلب و گل به خودی زدن های انصار هم سخن خواهیم گفت. حجم بالای همین گل به خودی زدن ها و فراهم کردن فضای موج سواری برای این رسانه هاست که انصار را برای آنان تبدیل به گروهی مهم می کند...
۳۵ سال تهی در ترویج حجابمناقشه ای در این باب نیست که حجاب و عفاف بسیاری از زنان و مردان ایرانی از پس سال ها عدم سیاستگذاری جمهوری اسلامی در بخش حجاب و عفاف با درنظر گرفتن معیار اسلامی وضعیتی مناسب ندارد. استفاده از واژه ی «بسیاری» به مفهوم در اکثریت بودن بی حجاب ها نیست، بلکه نشان می دهد با اقلیتی آنچنان هم کم تعداد که بی اهمیت تلقی شوند، روبرو نیستیم. این یعنی که به انصار حزب الله و هر گروه دیگری باید حق داد که نگران و معترض وضعیت حجاب در جامعه باشند. اما چرا با چنین پدیده ای مواجه شدیم؟
نظام جمهوری اسلامی در آغاز شکل گیری اش و قبل و بعد رسیدن به مرحله ای که دولتی با ثبات بتواند قد علم کند، ۱۰ سالی را جنگیده است و مشغولیت ناگزیر و بحق به درگیری با گروهک ها و بعد هم نبرد نظامی با رژیم بعث و دنیایی که حامی اش بود، جایی برای عمق بخشی و توسعه ی فرهنگی باقی نگذاشت. گرچه پررنگی ارزش های اسلامی در دهه ی شصت راضی کننده به نظر می رسید، اما این پررنگی و رضایت به مفهوم داشتن سیاست های فرهنگی و اجرای صحیح آن نبود؛ بلکه آن شرایط ناشی از شور ناگزیر یک انقلاب اسلامی و سپس زیستن در فضای مقدس جهاد بود.
بنابراین دوره دفاع مقدس نه با سیاستگذاری صحیح فرهنگی، بلکه از صدقه سر فضای انقلابی و جهادی سایه افکنده بر ملت و رسانه ها از پس وقوع انقلاب و جنگ، با حفظ ارزش های اسلامی به پایان رسید. چاره ای هم نبود که همه ی توان کشور در خدمت دفاع در برابر متجاوز قرار گیرد. هشت سال بعد از آن هم صرف توسعه ی اقتصادی و سازندگی کشور شد و حتی همه ی آن دستاوردهای ناگزیر زمان جهاد هم از نو ساخته شد! آوارهای جنگ برداشته شد و برج ها بالا رفت و سد پشت سد و ایران اسلامی ۸ سال سازندگی را با گوشت و خون لمس کرد؛ اما به موازات آن، فرهنگ اسلامی که رشد نکرد، هیچ؛ اشرافیت و سرمایه سالاری و تجمل گرایی نیز از بالا به پایین به جامعه تزریق شد (به همین دلیل که این مدل توسعه، اسلامی نبود، با افزایش ادای خمس و زکات و کاهش ربا و حرامخواری و قناعت و ... در جامعه همراه نشد.)
هشت سال بعدتر هم همه چيز، حتي همان توسعه اقتصادي را كه به بهاي از دست دادن روحیه جهادی مان، حاصل شده بود به پاي توسعه سياسي فدا شد و این توسعه ی سیاسی که با اباحه گری فرهنگی همراه شده بود، بیش از پیش قبح بی حجابی را در این مملکت فرو ریخت و سینما و کتاب و رسانه و مواضع اهل موضع در خدمت تساهل و تسامح به کار گرفته شد و با پایان دولت اصلاحات، جوان انقلاب ۲۷ ساله بود و هنوز چیزی از فرهنگ حجاب و عفاف برای او سیاستگذاری نشده بود؛ چه در مهدکودک و مدرسه و دانشگاه و چه سینما و تلویزیون و غیره؛ با این حال همه متوقع بودند او محجبه و عفیف باشد!
دولت های نهم و دهم هم در این عرصه نه تنها کاری از پیش نبرد که حتی علناً اعلام کرد موی دختران مسئله اش نیست و دنبال ورود زنان به استادیوم های ورزشی بود و نه سیاستگذاری برای حجاب و عفاف و قس علیهذا. همه ی این مدت البته جوانان ایرانی با تهاجم و شبیخون فرهنگی هم مواجه بودند. تهاجمی که بر خلاف جنگ نظامی دهه ی شصت قوای چندانی را در برابر خود ندید و یک سویه تاخت. حتی می توان گفت در سال های گذشته گرچه استقلال سیاسی و جغرافیایی به تمامی حاصل شد، اما استقلال فرهنگی شدیداً زیر سوال رفته است و آیا این همه، جای نگرانی ندارد؟
این در حالی ست که همه ی این سال ها حجاب بدون پشتوانه فرهنگ سازی درست، در ایران اجباری بوده است و ۳۵ سال مخالفان جمهوری اسلامی در کنار جای خالی فرهنگ سازی حجاب، علیه این حجاب اجباری روی فکر و ذهن جوانان ما کار کرده اند و نتیجه هم گرفته اند.
در کنار همه ی این کم کاری های دولتی، کم کاری های قوای دیگر و صداوسیما و حوزه های علمیه را هم در بحث حجاب و عفاف اضافه کنید؛ حال آیا به این نتیجه نخواهید رسید که با وجود حقانیت در نگرانی برای این وضع، فرد بی حجابی که وسط خیابان است، کم تقصیرترین فرد در پیدایش وضعیت موجود است و از قضا ما همه را رها کرده ایم و یقه ی این کم تقصیرترین را گرفته ایم؟! و آیا اولین مخاطبان امر به معروف و نهی از منکر و اعتراض به خاطر این وضعیت، نباید مسئولین امر باشند؟ و مهم تر اینکه سیاست های اقتصادی،سیاسی و فرهنگی به ویژه سلوک حاکمان اشکالات عمده داررند و حجاب، مانند بسیاری از ناهنجارهای دیگر زیرمجموعه ای از آن هاست و نباید کل فرهنگ را در حجاب و عفاف خلاصه کرد. اگر در سطح کلان قضیه حل شود، حجاب نیز به سمت اصلاح خواهد رفت.
چرا انصار حزب الله نه؟انصار حزب الله حق دارد نگران باشد؛ اما قانون جمهوری اسلامی ایران به آنها این حق را نمی دهد که از سر نگرانی خود وارد عمل شوند.
فقط کافی ست سطح هرج و مرج در جامعه ای را تصور کنید که در آن هر گروهی در هر امری که احساس نگرانی کرد، بی اعتنا به نهادهای حکومتی وارد عمل شود و دست به اقدام بزند. این رویه غلط است و دغدغه ی دینی و نیت درست، غلطی اش را درست نمی کند. همه ی گروه ها و جریان ها موظف هستند به قانون احترام بگذارند و در این زمینه فرقی نمی کند دولتی که بر سر کار است، اصلاح طلب است یا اصولگرا یا هر چیز دیگر؛ مهم این است که تنفیذ ولی فقیه زمان را با خود دارد و هیچ فرد و گروهی بخاطر داشتن این عقیده ی درست یا نادرست که دولت از انجام وظایف قانونی اش سرباز می زند، مجاز به اقدام خلاف قانون نمی شود.
شاید لازم باشد انصار حزب الله در دو عبارت «خودجوش» و «خودسر» تأمل کند و با این معیار که نفع اسلام و انقلاب در چیست، یک بازخوانی از حضور خویش در خیابان ها داشته باشد.
و البته تذکر لسانی ساده ترین کار است و انصار حزب الله هم هیچگاه سراغ کارهای سخت اما بنیادی نمی رود. مثلاً تصور کنید نزدیک دو دهه قبل، وقتی انصار تجمعات غیرقانونی و نمایش فیلم های مغایر با ارزش ها را به شیوه ای غیرقانونی تر و غیر ارزشی تر متوقف می کرد، بجای آن به سراغ تاسیس مهدکودک های اسلامی می رفت؛ اکنون کودکان تربیت یافته شده در آن مهدکودک ها چند ساله بودند؟ و آیا نیاز به تذکر لسانی داشتند؟ این البته کاری ست که متاسفانه هیچ یک از جریان حزب الله به آن نمی اندیشد؛ بماند که برخی ها همین احساس نگرانی و انجام تکلیف انصار حزب الله را هم ندارند.
این بی قانونی البته همه ی مشکل نیست؛ تندروی های گذشته ی انصار حزب الله و داشتن عملکردی مخلوط از درست و غلط و پررنگ شدن آن بخش های غلط توسط رسانه های اصلاح طلب و موج سواری شان بر این تندروی ها، از این گروه در افکار عمومی مردم (و حتی خصوصی مسئولین!) ذهنیتی منفی ساخته است که باعث می شود به دلیل فاعل، اصل فعل زیر سوال رود.
این همان چیزی ست که فعالان رسانه ای اصلاح طلبان به دنبال آن هستند. از رسانه های اصلاح طلبان دغدغه ی حجاب و عفاف دیده نشده است؛ اما مخالفت صریح و متعدد با دغدغه مندی برای ضروریات دین اسلام هم وجه ی آنان را خراب می کند. لذا ترجیح می دهند با هجمه بر فاعل کار و بدون اشاره به اینکه اصل کار درست است یا غلط، مانع از انجام آن شوند.
البته تردیدی نیست که بسیاری از اصلاح طلبان، هم معتقد به حجاب اند و هم مقید به آن ولی حساب جریان سازی رسانه ای اصلاح طلبان جداست. برخی تندروی ها در سابقه ی انصار، این امکان را برای فرصت طلب های اصلاح طلب بیشتر فراهم می کند. رسانه های اصلاح طلب البته به هدف دیگری هم در این میان می رسند؛ آنان انصار را تلویحاً نماینده ی همه ی حزب اللهی ها معرفی می کنند و با تخریب انصار، کل جریان حزب الله کشور را هدف قرار می دهند. حال می شود درک کرد چرا انصار حزب الله با همه ی کم تعدادی، برای رسانه های اصلاح طلب گروه مهمی به شمار می رود و همه ی فعالیت هایش بسیار پررنگ و درشت! در این رسانه انعکاس می یابد و حتی اصل موضوع مورد مناقشه با آگاهی به حاشیه رانده می شود.
همین سابقه و اعطای فرصت به جریان رسانه ای اصلاح طلبان برای موج سواری است که باعث می شود بسیاری از حزب الله نیز به انصار خوش بین نباشند و ترجیح بدهند دغدغه های دینی و انقلابی شان از کانالی غیر از انصار حزب الله دنبال شود. انصار در مواردی تحلیل درست از ماجراها و اتفاقات نداشته و با همان تحلیل نادرست دست به اقدام زده (از جمله مقابله با فیلم من مادر هستم که علیه جریان روشنفکری ساخته شد و انصار پیام فیلم را درنیافته بود) و در مواردی هم به رغم داشتن تحلیل درست، اقدام نادرست انجام داده که بهم ریختن برخی تجمعات سیاسی و کمک به مظلوم نمایی جریان مقابل نظام از آن جمله است.
متأسفانه انصار حزب الله متوجه نیست که عملکرد آنان به پای کل نظام نوشته می شود و توده ها اغلب قادر به جداسازی عملکرد یک گروه حامی نظام از کل نظام نیستند؛ خصوصاً که تحت القائات رسانه ای نیز قرار بگیرند. با این حال آیا همچنان انصار حزب الله ترجیح می دهد صرفاً به آنچه تکلیف خویش می داند عمل کند و از نتیجه ی معکوسی که بدست می آید، صرف نظر کند؟