توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 28618
شنبه ۸ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۲۳:۴۳
آیا اعتراض به «چالش سطل آب یخ» اخلاقی است؟
حمیدرضا بوالی
بیل گیتس، نیکوکارترین آدمی است که این کره خاکی تا به حال به خود دیده است. میزان کمک‌های او به امور خیریه از میلیاردها دلار فراتر می‌رود. در کمپین «چالش سطل آب یخ» هم پیشتاز بوده است.باید کلاهمان را به احترامش بلند کنیم؟
آیا اعتراض به «چالش سطل آب یخ» اخلاقی است؟
خط نیوز
«مردایی که می‌خواهند زیادی خوب باشند، خیلی خطرناک‌اند. این غربی‌ها زیادی نازنین شدند، نمی‌خواهند آدم باشند، می‌خواهند فرشته باشند، اما کارشان به جنایت می‌کشد. »دیالوگی از فیلم « آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» آخرین ساخته بهروز افخمی

۱.ماجرای «چالش سطل آب یخ» یکی از مهمترین موضوعات رسانه‌ای شده این روزهای ایران و جهان است. ماجرا از یک دعوت ساده برای کمک مالی به درمان بیماری پرخرج ALS آغاز شد و خیلی زود، ستاره‌های مشهور دنیای رسانه‌ها به این کمپین پیوستند. تاکنون چیزی در حدود ۱۰۰ میلیون دلار با این حرکت به این بیماران کمک شده است.

از وقتی پای این کمپین به ایران رسیده است، بحث و تحلیل در مورد آن در فضای رسانه‌های ایرانی بالا گرفته است. اما دامنه اعتراضات به این ماجرا کم‌کم در حال بالا گرفتن است. گذشته از اعتراضات حاشیه‌ای و البته کمی‌ناشیانه به این کمپین که از اعتراض به مصرف بی‌‌رویه آب در این کمپین در شرایط خشکسالی کشور تا «چیپ» و تقلیدی بودن این حرکت را دربرمی‌گرفت نقطه تمرکز مخالفانِ کم‌کم در حال ازدیادِ این کمپین به مساله «اولویت» برمی‌گردد. اینکه چرا این حرکت خیر، برای بیماران وطنی و دردکشیده‌تری در داخل ایران صورت نمی‌گیرد و البته که، چرا در شرایطی که کودکان غزه در شرایط ناعادلانه‌ای زیر بار حملات وحشیانه اسرائیلی‌ها هستند، حرکت مشابهی از سوی ستاره‌های جهانی و ایرانی در توجه به این اتفاق دیده نمی‌شود.

این اعتراضات جز یک ملامت کوچک شخصی برای «جامع نگاه نکردن در تشخیص اولویت» عملا درست نیست.آن هم فقط به یک دلیل ساده: حمایت از رنج‌کشیدگان، آسیب‌دیدگان، محرومین و نیازمندان، در هر جای دنیا و به هر طریقی که نیازمند شده باشند، یک الگوی اخلاقی عام است. تفاوتی نمی‌کند که برای بیماران رنج‌کشیده کجای دنیا باشند و آنها بر اثر جنگ آسیب دیده باشند یا بیماری و فقر و... و هر حرکتی که آدم‌ها را تشویق کند به کمک به انسان‌های دیگر و کاهش رنج آدم‌ها، به شرطی که از یک شرایط حداقلی مثل اطمینان در نیازمندی و صحت شیوه صحیح مصرف برخورد باشد، حرکتی اخلاقی و مثبت است.

ایده‌آل و قابل‌تحسین است اگر ستاره‌ها برای کمک به مردمان غزه هم به این شکل متحد و هماهنگ شوند، اما کمک به بیماران ALSمستلزم کمک نکردن به کودکان غزه است؟ یا همان منابعی که قرار است به غره برسد به این بیماران می‌رسد؟ واضح است که خیر و به این ترتیب اعتراض به این کمپین با این استدلال که پس کودکان غزه چه می‌شوند نارواست. همان‌طور که اولویت‌بخشی به کمک به بیماران ایران هم از یک دیدگاه محدود و رنگ‌و‌رو رفته ناسیونالیستی بیرون می‌آید که عواقبش دقیقا می‌شود چیزی شبیه به این: "تا وقتی در ایران فقیر هست چرا مردم غزه؟" و مسلم است که هر دو استدلال چه‌قدر ناروا و غیراخلاقی با تبعات غیرقابل‌کنترل است.

اما «چالش سطل آب و یخ» با یک نقد ریشه‌ای و بنیادی مواجه است.

۲. یکی از جالب‌ترین ویدئوهای منتشر شده در «چالش سطل آب یخ»، متعلق به «بیل گیتس» مالک مشهور و سوپرمیلیاردر شرکت «مایکروسافت» است. بیل گیتس با یک مهندس ساده، و با استفاده از ابزارآلاتی ساده، سطل آب یخ را جوری تنظیم می‌کند که بدون کمک کسی به صورت خودکار با کشیدن یک طناب به رویش خالی شود. 



این اولین باری نیست که این ستاره‌ها به کمک نیازمندان می‌شتابند. کمک به درمان بیماری ایدز و مالاریا در آفریقا، رفع گرسنگی و کمک به قحطی‌زدگان و آسیب‌دیدگان بلایای طبیعی در سراسر دنیا و... . در همه این موارد آنها در صف اول کمک به بیچارگان و محرومان و سختی‌کشیدگان دنیا هستند.

و بیل‌گیتس مالک شرکت «مایکروسافت» بزرگترین نیکوکار تاریخ بشریت است. او صدها میلیون دلار از درآمد شخصی خودش را صرف امور خیریه کرده است.فقط در یک فقره او ۹۵۷ میلیون دلار به توسعه واکیسناسیون در دنیا کمک کرده است. و ۷۵۰ میلون دلار نیز بابت کمک به ریشه‌کن کردن بیماری سل، ایدز و مالاریا پرداخته است. جمله بسیار مشهوری از «بیل گیتس» نقل شده است. او اعتقاد دارد:" چه فایده‌ای دارد که همه مردم کامپیوتر داشته باشند، وقتی گرسنه‌ای در جهان وجود دارد و مردم آفریقا بر اثر اسهال خونی در حال مرگ‌اند"

بیل گیتس یک ریاکار ایدئولویک نیست، به این حرف ها عمیقا اعتقاد دارد و خب... ماجرا کجاست؟ ماجرای ساده‌ای است. بیل‌ گیتس برای اینکه به مردم، به گرسنگان و بیماران کمک کند باید پول بیشتری هم به دست بیاورد. پس بیل‌گیتس دست به کار می‌شود، او و شرکتش نمونه واضح و حاضر و آماده‌ای از انحصارطلبی در دنیای شرکت‌های تکنولوژیک‌اند. بیل‌ گیتس به وقتش که برسد با بی‌رحمی همه رقبا را از پای درمی‌آورد، آنها را می‌خرد، با بی‌رحمانه‌ترین روش‌های نوین انحصار در دنیای برنامه‌نویسی کار می‌کند، پیچیده‌ترین روش‌های استفاده از نیروی نسانی و فکری کشورهای پیرامون و غارت منابع فکری و طبیعی آنها را به کار می‌گیرد و او در عین حال نیکوکارترین انسانی است که پا روی کره زمین گذاشته است و این متناقض‌نما، دقیقا داستان امروز ماست.

جهانی‌شدن سرمایه‌داری در پنجاه سال اخیر موجب مرگ، بی‌خانمانی، فقر، بیماری و گرسنگی میلیون‌ها انسان در دنیا شده است و امروز بانیان دنیای سرمایه‌داری جدید، از صاحبان شرکت‌های چند‌ملیتی و بورس‌بازان و تاجران جدید تا بازوان فرهنگی و هنری و رسانه‌ای این ایدئولوژی، در صف اول کمک‌رسانی به این قربانیان ایستاده‌اند.

نیکوکاری به سبک جدیدِ دنیای مدرن حق‌السکوت سرمایه‌داران جدید به همه قربانیان است برای آن که دست داشتن‌شان در بدبختی امروز بشریت فراموش شود وبه این ترتیب سیمای بی‌رحم بهره‌کشی اقتصادی تعدیل می‌شود. سودجویی بی‌رحمانه مالکان دنیای جدید با لایه‌ای نرم و لطیف از بشردوستی مخلوط می‌شود و مگر کسی می‌تواند به این نیکوکاری اعتراض کند؟

این منطق جدید دنیای سرمایه‌داری است و سرمایه‌داران جدید به بازی برد-برد معتقدند. ساده‌لوحانه، هم پول بیشتر و هم مسئولیت اجتماعی بیشتر.و نکته جالب ماجرا این‌جاست که این نیکوکاری عملا در حال تعویق بحران در دنیای سرمایه‌داری است.برای خروج از چرخه باطل پول برای پول و پول بشتر برای پول بیشتر ؛ نیاز به خرج این پول در مسیری کاملا متفاوت است. آدم‌ها، دیگر، مشابه آدم‌های قرن نوزدهم و بیستم قادر نیستند فقط ماشین تولید پول باشند. نیاز دارند که زندگی‌شان معنا پیدا کند، از بی‌حاصلی منطقِ کلاسیک سرمایه‌داری خارج شوند و این نیکوکاری تعویق مداوم به اوج رسیدن و نابودی دنیای سرمایه‌داری است.

اشکالی ندارد، خیلی هم خوب است؛ ما هم ستاره‌هایی که به بیماران، فقیران، گرسنگان و رنج‌دیدگان کمک می‌کنند را تحسین می‌کنیم؛ اما باید حواسمان باشد که این سبک نیکوکاری، این «چالش سطل آب یخ» و کمپین‌های مشابه در حال منحرف کردن ما از اصل ماجرا هستند. ایرادی ندارد، ممکن است ما هم در این «آب‌بازی» شرکت کنیم و کمکی هم کنیم اما نباید فراموش‌مان شود که دنیا چگونه، این‌گونه شد و اگر قرار است دیگر این‌گونه نباشد راهش کمک‌های میلیاردی ثروتمندان آمریکایی نیست.راهش همه آن چیزی است که در همه این سال‌ها پنهان نگه داشته است: "تغییر منطق اداره جهان"

و این بزرگترین خطر گسترش این کمپین‌ و کار‌های مشابه است.

۳. لئوپولد دوم، دومین پادشاه کشور بلژیک است. در ۹ آوریل ۱۸۳۵ در بروکسل به دنیا آمد و ۱۷ دسامبر ۱۹۰۹ از دنیا رفت. او دومین پادشاه بلژیک بوده و سلطنت را بعد از پدرش لئوپولد اول به ارث برد.این بلژیکی از خونخوارترین پادشاهانی است که تاریخ به خود دیده است. لئوپولد دوم که بانی استعمار و غارت کنگو شناخته می‌شود در طول مدت اشغال جمهوری دمُکراتیک کُنگُو، موجب شکنجه و قتل بیش از ۱۰ میلیون نفر از مردم این کشور شد. لئوپولد دوم از ۱۸۶۵ تا ۱۹۰۹ کنگو را به بند استعمار، قتل و غارت کشید.

این بزرگترین قتل‌عام در تاریخ بشریت بود. اما لئوپولد بخش بزرگی از درآمد حاصل این نسل کشی و غارت را به انجام امور بشردوستانه، ساخت بنگاه‌های خیریه، موزه‌ها، مراکز فرهنگی و.... اختصاص داد.پاپ، لئوپولد را از قدیسان آن روزگار می‌دانست. 


منبع : تسنیم
Share/Save/Bookmark