آقای اوباما، آیا حاضرید سیاست دولت خود را در قبال ایران بهجای چماق و هویج که نماد سلطهگری تاریخی کشور شما است، با سیاست حمایت، مشارکت و توسعه یکپارچه خاورمیانه حول ایران جایگزین کنید و نمادی از تغییر و تحول شوید؟
عباس سلیمیان اقتصاددان ایرانی در نامهای به رئیس جمهور آمریکا، که رونوشت آن در اختیار تسنیم قرار گرفته، نکاتی را درباره تعامل ایران و آمریکا مطرح کرد:
آقای باراک اوباما
سلام، بهعنوان یک ایرانی که در جریان روند عمومی مسایل کشورم هستم و فارغ از هرگونه تصمیمات سیاسی و تأثیرات آن و صرفاً بهعنوان یک فرد آزاد، تشخیص دادهام که با رئیس جمهور آمریکا آنچه را برای دو ملت ایران و آمریکا میتواند فایده داشته باشد مطرح کنم و درعین حال بتوانم برای رئیس جمهور منتخب کشورم نظرات خود را در شیوه و نوع مسیرهای ممکن در حصول به تفاهمات بین المللی بهعنوان یک دانشگاهی بیان نمایم. سخنان من نه ضرورتی برای سیاستمداران آمریکا در شنیدن آن دارد و نه بیانگر تعهدی برای سیاستمداران ایرانی است، ولی شاید بتواند بیانگر تفکرات بخشی از مردم هر دو کشور باشد.
آقای اوباما، ملت ایران در انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایران، دکتر روحانی را انتخاب کرد به این امید که بتواند مسایل کشور را در همه زمینه های اقتصادی و سیاسی آن حل کند. آنان در فضای آزاد انتخابات که با کمک و هدایت رهبری کشور در سطح کل جامعه و خصوصا با همکاری خوب رسانه ملی فراهم شد، آقای حسن روحانی را در مقایسه با ۵ کاندیدای دیگر انتخاب کردند. آقای روحانی علی رغم داشتن ۱۰ سال سابقه نیمه نظامی و بیش از ۲۰ سال سابقه امنیتی– سیاسی ، شاید به این جهت توسط مردم انتخاب شد که مردم ضمن بیان مطالبات مربوط به توسعه آزادی و رفع محدودیت ها و فراهم کردن فرصت های برابر برای همه ایرانیان، رنج خود را ناشی از مشکلات اقتصادی که عمدتا ناشی از تصمیمات غلط و غیر تخصصی و شاید در بسیاری موارد دیکتاتور مآبانه دولت در ۸ سال گذشته بوده و کمتر زاییده تحریم و عدم وجود تعامل بین المللی است، حل کند. منکر اثر تحریم ها نیستم ولی این را معتقدم که اگرتحریم های شما در مقابل دوراندیشی های دولت قرار می گرفت، قطعا یا طرح نمی شد ویا به اندازه امروز شاید موثر واقع نمی شد. لذا،آقای روحانی مبتنی بر دیدگاه هایی که در رسانه ملی اعلام و بیان کرد، به عنوان ریاست جمهوری انتخاب شد که بتواند در عین داشتن حمایت و اعتماد رهبر با بهره گیری از استعدادهای ملی ایرانیان در تدوین و اجرای سیاست های ملی و بهره برداری از ظرفیت های تاریخی تعامل بین المللی کشور، بتواند در عین سیاست اعتدال استدلال کند که تحریم کشوری که بخش مهمی از انرژی جهان را تامین می کند از نقطه نظر استراتژیک برای تحریم کننده نه تنها مفید نیست بلکه نوعی ورود به بهره گیری از یک ابزار ارتجاعی و کهنه امپریالیستی است و در این مسیر راهی را دوباره باز گشاید که قبلا خود نسبتا در مسیر آن راه می رفت.
آقای اوباما، قطعا تصریح دارید که همیشه در برخورد ملتها و روابط بین دو کشور، ذهن تاریخی مردم و رهبران آنان است که بد و خوب ها و اعتماد و یا بی اعتمادی را بین طرفین به وجود می آورد. کشور شما دو بار در ترکیب حکومتی ایران دخالت های بسیار زشت با راهبرد سلطه گری کرده است. اول اینکه در زمان مصدق با بهره گیری از گروه اوباش و نه حتی بخش روشنفکر و یا تجددگرای این مملکت با بحران روبرو کرده و سپس دولت وی را با بر خلاف اصول دموکراسی با کودتا مواجه کرد و مردم ایران را به مدت ۴۰ سال زیر چکمه های دیکتاتوری شاه و خصوصا اطرافیان و دربار فاسد آن قرار داد. بار دوم در انقلاب ایران شاه را به جای تشویق به پاسخگویی و سپس همراهی ابتدا منفعل و در نهایت آواره و بی خانمان نمود تا ضمن اجرای طرح های مصادره انقلاب، دولت مطلوب خود را حاکم نماید. سپس در حالتی که نتیجه ای ازاین اقدامات نگرفت ، هرگروه یا فرد معارض با انقلاب را تجهیز و به نحو مستقیم و یا غیر مستقیم حمایت کرده و به جان انقلاب انداخت و در یک اقدام توطئه گرانه و جنایتکارانه و مهیب سفیر کشور شما در عراق رژیم صدام حسین را تشویق به حمله به ایران نمود و ۸ سال جنگ و خشونت را بر کشور ما تحمیل کرده و با کمک های نظامی وسیع از سلاح های متعارف و غیر متعارف شیمیایی و غیره توسط کشورهای هم پیمان خود در اروپا و نیز روسیه بیش از یک میلیون شهید و جانباز و اسیر روی دست ملت ما گذاشتید. متاسفانه هنوز هم در شکل های متفاوت به همین سیاست ادامه می دهید چنانکه در این اواخر یک گروه خائن و تروریست را که در دامن رژیم صدام حسین پرورانده بودید و سفاکی های آنان علیه دولت و ملت ایران بر همه مردم دنیا معلوم است از لیست تروریست ها خارج کرده و در دامن حمایت خود امنیت دادید.
حاصل این دخالت ها و این سیاست ها شده است یک ذهن تاریخی بد برای مردم و دولت ایران و باعث شده است تا تنفری بزرگ و پیوسته و توام با سوء ظن نسبت به دولت امریکا در میان مردم ایران به طور عموم و به طور اخص در میان مردم معتقد و عملگرای مسلمان که در حراست از انقلاب شاید تعصب و حمیت بیشتری نسبت به سایرین دارند به وجود آید.
دولت امریکا باید برای جبران صدمات وارده از این رفتارهای زشت در ایران بعد از انقلاب که با خاطرات بدی که از دوران مصدق تا پایان دوران شاه از دولت های امریکا در ذهن هر ایرانی وطن پرست وجود داشت، بایستی موج محبت ها، کمک ها و حداقل تحمل گله مندی را از دولت های امریکا به دامن روابط دو کشور می ریخت، نه اینکه روی دیگر روابط تاریخی را با کودتا و خشونت تروریستی و جنگ ناخواسته ضرب کند. جای تاسف اینحاست که این اقدامات دولت های امریکایی دوران انقلاب نه تنها در راستای منافع اصیل ملت امریکا نبود که به تحریک افراط گرایان صهیونیستی صورت می گرفت و نتیجه اش آن بود که علاوه بر اینکه بر زخم های قدیم ناشی از دخالت های امریکا نمک پاشیده می شد بلکه زخم های جدید هم بر تن ملت و انقلاب ایران وارد می شد.
فلسفه دموکراسی مدرن و حقوق بشر که امریکا و امروز دولت شما پرچم آن را به دست گرفته است، شالوده ای با معیار عدالت داشته و حقوق همه انسان ها، طوایف، ملت ها، و کشورها را یکسان می داند و محدودیت های هر جامعه ای را با حفظ حقوق انسانی هر فرد یا گروه اجتماعی موکول به رای اکثریت و انجام انتخابات می داند. با این فلسفه اگر به کشور من نگاه کنید می بینید که اکثریت مردم ایران مسلمان هستند و برمبنای اعتقادات خود وجود کشور اسرائیل و تداوم حیات آن را روی زمین هایی که به طور مداوم طی ۷۰ سال گذشته با تخریب خانمان فلسطینیان و غصب و تصرف دارایی های آنان تشکیل شده است، بر مبنای همان دموکراسی مدرن شما مخالف عدالت می دانند. ایرانیان یهودی ستیز نیستند، در پارلمان ایران برای یهودیان یک صندلی اختصاصی وجود دارد، آنان ظلم به فلسطینیان را که توسط بخش کوچکی از افراط گرایان یهودی بر همه مردم فلسطین اشغالی اعم از یهودی و مسیحی و مسلمان تحمیل شده است نمی پذیرند. اگر کمک های بلاعوض دلاری و تسلیحاتی هنگفت کشور امریکا نباشد دولت افراط گران صهیونیستی یهودی چند روز بیشتر دوام نمی آورد. در اسرائیل گروه های مصالحه جو هم هستند ولی دولت امریکا و نمایندگان کنگره امریکا همیشه پشتیبان افراطیون بوده اید و تنها لابی های آنان در کنگره روی دولت های امریکا تاثیر گذار است. شاید علت چنین پدیده غیر دموکراتیکی این باشد که بخشی از همان کمک های بلاعوض شما، به خود امریکا برگشته و صرف لابیگریهای صهیونیستی در کنگره می شود. مطمئن باشید اگر حمایت شما به سمت مصالحه جویان اسرائیلی برگردد خیلی زودتر از آنچه قابل تصور است مذاکرات و سازش در فلسطین بین همه جناح ها فراهم می شود و نیازی نیست تا طبل جنگ و ترساندن از ایران توسط صهیونیست ها نواخته شود و در بوق های و بلندگوهای شما تقویت شود و ایران هراسی از یک سو بشود سیاست دولت شما و متحدان شما و از سوی دیگر بهانه ای برای افراط گرایان صهیونست تا به غارت بودجه ملی کشور امریکا بپردازند.
آقای اوباما، یک لحظه به این بیندیشید که چگونه لابی صهیونیستی در کنگره امریکا سیاست ایران هراسی را در منطقه خاورمیانه از یک سو به روح و روان شاهان و دیکتاتورهای عرب و تنفر از ایران شیعی را به روح اقلیت مرتجع سلفی در میان برادران سنی ما و از سوی دیگر به سیاستمداران امریکایی و مردم امریکا می دمند تا سهامداران کنگره ای و غیر کنگره ای صنایع نظامی امریکا میلیاردها دلار سلاح به عربستان و دبی و قطر و نیز ارتش امریکا بفروشند و بودجه هایی راکه می تواند به رفاه و آسایش مردم امریکا و مردمان این کشورها شود به دود و آهن پاره تبدیل کنند.
تحت شرایطی که ذکر شد، تعجب ندارد که مردم ما، رهبری ما، دولت های ما، فرماندهان ما، رزمندگان ما، مسلمانان ایران،مسیحیان ایران، و یهودیان ایران به دولت و کنگره و سیاستمداران کشور امریکا بد گمان و بی اعتماد باشند و این بی اعتمادی ها دلیل حرکت های دفاعی و تامین تسلیحاتی کشور ایران باشد. به خود انصاف دهید و بپذیرید که اگرچه در مواردی دولت مردان ایران شاید می توانستند در تعاملات و اقدامات تشنج زدایی فی مابین، بسیار بهتر عمل کنند ولی آنجا هم که آنان نرمش نشان دادند دولت های شما به علت تحریکات لابی صهیونیستی ارزش کار آنان را پاداش ندادند. در جنگ افغانستان و عراق اگر همکاری و هماهنگی ایران نبود امریکا براحتی موفق نمی شد ولی دولت بوش به جای پاسخ مثبت و زمینه سازی اعتماد بیشتر بین طرفین ایران را محور شرارت نامید.
آقای اوباما، مردم و دولت کشور من با یاد گیری از تجربیات تاریخی که پاره ای از آن ها را برشمردم و پرداخت هزینه های هنگفت، آموخته است تا آرامش را در قبال آرامش و اعتماد را در قبال اعتماد به معارضان منطقه ای و غیر منطقه ای خود بدهد. لذا باید قبول کنید که در چنین شرایطی رهبر و مسئولین کشور ایران بسیار عاقلانه عمل کرده اند والزام تاریخی به آنان پیام درستی داده است تا قدرت دفاعی کشور را بالا ببرند و امروز لازم است تا توطئه گران صهیونیستی و لابی های آنان در هر جای منطقه از این قدرت بلرزند و قطعا اگر به جای ما بودید و انصاف را رعایت می کردید حتما توصیه می کردید که اگر امروز مصالحه با امریکا به صورت قطعی و مناسب با حقوق ملت ایران صورت نگیرد باید دولتمردان ایران سیاست تسلیح کشور را شدید تر هم باید دنبال کنند.
دولت شخص شما هم دارد بد عمل می کند و تحریم های سختی را که در طول تاریخ برای هیچ کشوری وضع نشده است علیه کشور ایران اعمال می کند و هر روز کنگره امریکا به تحریک صهیونیست ها تحریم جدیدی را وضع میکند. در تکمیل این تحریم ها با مرتجعین عرب نزدیک تر شده اید و در تکمیل سیاست ایران هراسی جنگ سوریه را راه انداخته اید. ظاهر داستان این است که عده ای در سوریه دنبال انقلاب اند، کسی منکر این عده و آرمان های آن ها و وجود یک رئیس جمهوری در سوریه که باید اصلاحات را تحمل کند نیست. ولی شما می دانید که واقعیت این شورش گری انقلاب واره در حقیقت براه انداختن یک جنگ اقتصادی دیگر علیه ایران است. مسیر لوله نفت و گاز از خلیج فارس(ایران – عراق- عربستان- امارات) به سمت اروپای متحد شما همگی باید از سوریه بگذرد. چنین لوله هایی اگر در دست دولت دست نشانده و متحد شما در سوریه قرار گیرد، ایران وحتی روسیه را هم در عرضه نفت اسیردست شما می کند. ترکیه ضمن برخورداری از سود ترانزیت نفت این لوله در عین حال تامین انرژی برنامه های صنعتی خود را به سهولت به دست می آورد.
ترکیه که رقیب صنعتی ایران در منطقه است به همین دلیل با مرتجعین عرب در نابود کردن دولت سوریه هم پیمان شده است. وجود یک دولت دست نشانده ترک و عرب و امریکا در سوریه یک محاصره اقتصادی جدی و مقاوم برای ایران آینده است و معنی آن فروختن نفت و گاز ایران در آینده به ثمن بخس است. لذا و در حقیقت در دیدگاه ما اقتصاددانان ایران، جنگ شما در سوریه یک جنگ انرژی و یک جنگ تحریم قطعی ایران و به نحوی کنترل روسیه در صحنه انرژی در آینده و در فضای سوریه مورد نظر شما است . پس به ما حق بدهید با توطئه ارتجاعی و امپریالیستی آتی شما که به کمک شاهان و دیکتاتور های عرب به نام آزادی و دموکراسی در سوریه براه انداخته اید و محصولش در آینده ظاهر خواهد شد، هم اکنون با قدرت مقابله کنیم.
ما منکر این نیستیم که در ایران فضای نسبتا امنیتی ساخته ایم ولی این فضای امنیتی هویت ما نیست بلکه در نتیجه فشارهای غربی و خصوصا امریکایی صهیونیستی، بخشی از الزامات استراتژی دفاعی ما تا بتوانیم هویت صلجویانه خود را در طمع سلطه گران به یغما ندهیم. لذا به دلیل همین هویت است که رهبری کشور توانست که درعین وجود فضای امنیتی فضا را برای همه بازیگران صحنه سیاست ایران به آسانی باز کند و همه برای هر حداقلی که از کشور انتظار دارند به سمت انتخابات هدایت کند و از آن یک حماسه سیاسی بسازد.
کشور من به عنوان بخشی از این استراتژی دفاعی به سمت تولید انرژی هسته ای رفته است. هدف فعالیت هسته ای کشور من کلا صلح آمیز و تحت نظارت بین الملی است. شما که از ساخت بمب اتمی توسط کشور من می ترسید، آیا به مردم و دولتمردان کشور من این اطمینان را خواهید داد و یا اصلا می توانید بدهید که بیش از حداقل یک صد بمب های اتمی اسرائیل در راستای صلح پایدار خاورمیانه خلع سلاح و نابود شود. البته اگر اعتماد را به سرزمین ما ایران برنگردانید باید هم بترسید. پیامبر ما جمله ای دارد که اگر علم ستاره ای در آسمان باشد، مردمانی از ایران آن را به زمین خواهند کشاند. دانشمندان ایرانی چه در امریکا ودر سازمان ناسای آن و چه در مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی ایران نشان داده اند چه ستاره های بی شماری از علم را به زمین کشیده اند. پس اگر صحنه روابط ما با شما عوض نشود و به جای همکاری و اعتماد سازی با ایران بخواهید سیاست های برخورد را ادامه دهید و برای کشور ایران رقیب های معارض منطقه ای بتراشید مطمئن باشید دانشمندان کشورم صرف نظر از اینکه رزیم حاکم بر ما اسلامی است یا نه، همه ستاره های علم را به زمین خواهند کشید و از این ستاره ها دیوار دفاع از حاکمیت ملی را خواهند ساخت.
میلیون ها ایرانی مستعد وتحصیلکرده در امریکا مشغول کار و خدمت وگذران زندگی هستند و مستند به نوشتارهای امریکائیان جزء بهترین شهروندان امریکا هستند با وجود اینکه با استانداردهای زندگی امریکایی زندگی می کنند و ممکن است با بعضی از محدودیت های جامعه اسلامی ما مخالف باشند ولی به ایرانی بودن خود افتخار می کنند و دیده اید که حتی برای ارج نهادن به اعتبار ایران و ایرانی از محافظه کارترین رئیس جمهور ما که امروزه رفتنش را مردم به نوعی جشن گرفته اند در مقابل توطئه های خارجی حمایت کرده اند و وی را که به دلیل نشست های سازمان ملل به امریکا آمده بود تنها نگذاشتند.
حضور آقای روحانی در مقام ریاست جمهوری نشانه ای از حضور توامان آزادی و امنیت هم برای مردم ایران و هم برای دولت های خارجی است و دروازه ای است برای عبور به سمت اعتماد سازی و ساخت روابط جدید با همه دنیا و شرط عبور از این دروازه، قبول واقعیت ایران منطقه ای و منافع ایران اسلامی و احترام گذاشتن به مردم ایران است.
لذا لازم است تا سیاستمداران امریکایی و در راس آن ها جنابعالی که شخص فرهیخته ای هستید قاعده بازی را عوض نمایید و با روش دیگری که مطلوب هر دو کشور امریکا و ایران باشد تعامل مناسبی را فراهم کرده و بازی درستی را شروع کنید. شما پیغام عید مبارک برای مردم ایران می فرستید ما هم متقابلا می توانیم هر عید کریسمس را به شما تبریک بگوییم ولی اگر می خواهید اعتماد را به ایرانیان و دولت ایران بازگردانید، لازم است به ارزش های تاریخی و منطقه ای ما احترام بگذارید و از آنچه در گذشته تاریخ روابط ما وجود داشته است بیان تاسف کنید.
هزاران سال اعراب چه به صورت بدوی و چه به صورت امپراطوری های اسلامی و یا دولت های مستقل حول محور ایران و استفاده از استعداد خانواده های برجسته و دانشمند ایرانی هویت حکومتی خود را باز تعریف کرده اند. در زمان خلفای عرب این سیستم دیوانی و اداری میراث شاهنشاهان ایرانی بود که آنان را اداره می کرد، به طوری که همه لغات دیوانی عرب ریشه در فارسی دارد، به نحوی که حتی کلمه قلم که در قرآن آمده است به روایت یکی از دوستان سوری زبان شناس من ریشه فارسی دارد. متاسفانه دولت های امریکا قبل از حضور شما (آقای اوباما) در زمانی که اسلام عقلایی و اجتهادی شیعی و نه تکفیری شکل گرا در ایران فرصت حکومت پیدا کرد در منطقه طالبان سازی کردند و تکفیری های متعصب و در عین حال بی منطق و شکل گرا را محور برخورد با ایران و مذهب شیعه مردم آن نمودند. مطمئن باشید اگر به جای اقلیت تکفیری به مفتیان صادق سنی و قدرت کلام و استدلال فقهای شیعه تکیه می کردید، آنگاه باعث می شد تا حقوق مساوی و آزادی که این علما به برای همه ادیان و فرق مذهبی قایل هستند تسری پیدا کرده و آرامش مذهبی بر کل کشورهای اسلامی حاکم و برادران اهل تسنن فارغ از هر شائبه ترویج و سلطه گری شیعی که عمدتا توسط افراطیون اسرائیلی دامن زده می شود، به امور مذهبی معمول خود پرداخته و در تعاملات اندیشه محور الازهر و حوزه های قم، هر حرکت افراطی و ستیزه جویانه را در یکپارچگی امت اسلامی محدود می کردند و به تبع آن بسیاری از کج اندیشی های اسلامی که باعث عدم آرامش در جهان است فروکش و کنترل می شد.
در مورد ملت یهود و حقوق آنان هم همه دولت های امریکا قبل از شما و نیز خود شما همگی به بیراهه رفته اید. برای مردم ما و سیاستمداران ما در ایران، یهودیان همچون مسلمانان آزادند در هر جای دنیا که پذیرای آنان باشد زندگی کنند، چه در فلسطین و چه در امریکا و چه در ایران، ولی هیچ قومی و مردمی از جمله یهودیان حق ندارند که خود را بر جامعه دیگری تحمیل کنند. یهودیان غیر بومی فلسطین بر ملت فسطین به زور ترور و خشونت یهودیان افراطی و صهیونیست تحمیل شده اند. یهودیان افراطی حتی با سیاست های شما که به نحوی شهرک سازی های جدید را محدود میکند کنار نمی آیند. بدون صلح در فلسطین کنترل نفرت مسلمانان ممکن نیست و راه اعتماد سازی در مورد این صلح و فراهم کردن شرایط رسیدن به آن این است که ابتدا حمایت خود را از افراطیون یهودی بردارید و حمایت از گروه های طرفدار صلح و سازش و همزیستی با اعراب را به عنوان اولین استراتژی صلح خود مطرح کنید. به جای اینکه جنگ گرایان افراطی اسر ائیل را دائما در کشور خود پذیرایی کنید، بگذارید سازش گرایان و صلح طلبان اسرائیل به کشور شما رفت و آمد کنند. لذا در اولین اقدام برای کسب اعتماد مسلمانان لازم است تا یهودیان افراطی و جنگ طلب را طرد کنید و گروه های معتدل و صلح طلب یهودی را تقویت و حمایت کنید.در باره اورشلیم هم شما باید به نفع افراط گرایان عمل نکنید. اورشلیم و قدس برای همه مذاهب مقدس است و اختصاص به یهودیان ندارد. اگر شما به جای حمایت از انتقال پایتخت دولت اسرائیل به اورشلیم پیشنهاد کنید تا اورشلیم شهر بین المللی سه دین توحیدی گردد و شورای علمای یهود، مسیحی، و مسلمان مسئول اداره آن گردند. اینکه سرزمین فلسطین به دولت فلسطینی و یهودی تقسیم گردد و یا اینکه یک کشور واحد متکی به رای اکثریت باشد را به مذاکره واگذار کنید و حمایت کنید که هر دو جامعه اسرائیلی و فلسطینی با همدیگر چه در جغرافیای واحد و چه در دو جغرافیای مجزا با هم مشارکت توسعه ای داشته باشند. در این صورت مطمئن باشید که مسلمانان به امریکا اطمینان خواهند کرد و تغییری را که به دنبالش بودید در خاورمیانه شاهد خواهید بود.
کشور من تحت تاثیر تبلیغات و زشت نمایی های لابی صهیونیستی به جهت فعالیت هسته ای که دارد، دائما زیر فشار کشور شما و تصمیمات خصومت آمیز دولت های امریکایی و خصوصا در بدترین برخورد از ناحیه دولت شخص شما از وضع تحریم های اقتصادی بوده است. رهبر ایران که در عین حال یک مقام بالای مذهبی است به صراحت فتوا داده است که تولید و مصرف سلاح اتمی حرام است و فقط تولید و مصرف محصولات هسته ای را برای مصارف صلح آمیز و تولید انرژی مجاز می داند. تحریم های شما زندگی را بر مردم ایران ممکن است سخت کند ولی بدانید هیچوقت ناممکن نمی کند. تحریم های شما هم که به نهایت برسد به علت وجود بیش از ۱۲۰۰۰ کیلومتر مرز با کشورهای همجوار و طوایف مرز نشین مشترک بین این کشورها و کشور ایران آنقدر امکانات مبادلاتی برای اقتصاد ایران فراهم میکند که نیازهای ایران به واردات از طریق بنادر آن به صورت رسمی رفع شود و افزایش قیمت های کالا و نیز برابری ارزی را در یک نقطه نهایی کند.مطمنا چنین روندی در کوتاه مدت ایرانیان را نسبت به شما متنفرتر و در میان مدت اگر دولت عاقلانه عمل کند به ارتقا استقلال اقتصادی بیشتر ایران منجر خواهد شد. مردم ایران نیز نشان داده اند شرایط را خوب درک می کنند و در انتخابات ریاست جمهوری فرد عاقل تری و دارای منش تعامل پذیر تری را به میدان فرستاده اند تا در یک فضای واقع بینانه تری با غرب تعامل نموده و نگرانی های شما را رفع و اعتماد سازی لازم را فراهم و حقوق مردم را تامین کند.
آقای اوباما مطمئن باشید که مردم ایران آقای روحانی را انتخاب نکرده اند تا ایران را تسلیم شما کند. قطعا دولت ایران به پشتیبانی این مردم از حقوق هسته ای کشور زیر فشار های شما نمی گذرد. برای این که بتوان اعتماد سازی را در مورد برنامه های اتمی ایران دو طرفه کرد و به مردم ایران اطمینان بخشید، نیازی نیست تا کشور ثالثی مانند روسیه که در دوران تاریخ گذشته ایران و حتی در عصر حاضر همیشه با شیوه های سود جویانه و جفاکارانه ای که اعمال کرده و شدیدا مورد تنفر ایرانیان است واسطه کار شود. پیشنهاد می گردد تا بحث کنترل و تامین اورانیم غنی شده و تعاملات اتمی ایران را به جای چنین کشوری خود به عهده بگیرید و موضوع پایش تولیدات هسته ای و ارتباط با راکتور های ایران را به دانشمندان و متخصصین ایرانی تبار امریکایی در خاک خود و خاک ایران بسپارید تا دیوار عظیم بی اعتمادی بین طرفین فرو ریزد و در مقابل یک فعالیت و ارتباط عظیم علمی و تولیدی بین دو کشور شکل گیرد.
آقای اوباما، قطعا تصدیق دارید که موقعیت ژئوپولیتیک ایران از نظر جمعیت، موقعیت ارتباطی، وجود منابع انرژی، و ظرفیت های علمی و صنعتی و بالاتر از همه ظرفیت های فرهنگی آن در بین کشور های منطقه منحصر به فرد است. به همین جهت شایسته است تا بپذیرید که ایران منطقه ای و پیشرفته قابلیت آن را دارد تا محل جذب و فعال سازی بسیاری از سرمایه های امریکایی و اروپایی باشدکه در آن منابع انرژی خلیج فارس و جمعیت فراوان و ارزان منطقه اکو (ایران و کشورهای پیرامونی ایران) در کنار تکنولوژی امریکایی و اروپایی فعال ساخته و منطقه مرفهی را به وجود آورد تا هیچ بهانه جوی تکفیری یا غیر تکفیری، انقلابی و یا ماجراجو نتواند جمعیتی را به بهانه فقر و ظلم به گرد هم جمع آورد و مایه تروریسم منطقه ای و جهانی گردد.
آقای اوباما، تصور این را بکنید که با مشارکت سرمایه و تخصص و تکنولوژی امریکایی از یک سو و نفت و انرژی و سرمایه ایرانی توام با ظرفیت کل خلیج فارس و ۶۰۰ میلیون نیروی کار ارزان و فراوان مردم کشورهای اکو از سوی دیگر بتوانیم با همکاری دو دولت ایران و امریکا در یک نوار مرزی مشترک ۲۰۰ کیلومتری پیرامون مرزهای ایران شهرک های صنعتی مشترک بین کشورهای هم مرز با ایران مستقر شود و تامین کنندگان مواد اولیه و واسطه در پهنه این نوار شکل گیرند و شهرهای جدید و آزاد منطقه ای کارگران ، صنعتگران، و تجار امریکایی، اروپایی، و منطقه را گرد هم آورد. قطعا تصریح می کنید که وجود چنین منطقه ای می تواند این کشورهای را متحول کرده و نمودی از دوستی و مشارکت واقعی امریکا با مردم خاورمیانه باشد و به نوبه خود تحول عظیمی را در بهبود اوضاع اقتصادی خود امریکا ایجاد کندو عملا دو رقیب نظامی و اقصادی غرب یعنی چین و روسیه را به راحتی کنترل و مهار کند. چنین رویه ای باعث آن خواهد شد تا یک هژمونی مثبت امریکایی در منطقه و جهان فراهم شود و زمینه هر گونه فتنه گری و تروریسم و ستیزه جویی را علیه امریکا و غرب تضعیف واز بین ببرد.
آقای اوباما، قطعا اگر امریکا در چهار حوزه اشاره شده نگاه استراتژیک خود را بازتعریف نماید و به صراحت در مسیر آن ها وارد شود گفتگو با ایران مفید فایده خواهد بود و منافع بسیاری را برای دو کشور ایران و امریکا و نیز برای جهان به همراه داشته و صلح و آرامش را به ساکنین منطقه حساس و استراتژیک خاورمیانه از جمله به اسرائیلیان فلسطین خواهد داد.
مطمئن باشید که اگر فضای تنش آفرین سیاسی حل شود و توسعه کشورهای اکو و خلیج فارس به صورت یکپارچه دنبال شود، مسایل حقوق بشر و اعطای آزادی های بیشتر و رفع فضای امنیتی براحتی در همه کشورهای منطقه و از جمله ایران به آسانی دنبال خواهد شد. دولت ایران نیز اگر در پایتخت و شهرهای سنتی خود بنا به ابعاد فرهنگی و تاریخی خود لازم است تا نمادهای فرهنگی را که ریشه در اعتقادات و فرهنگ اسلامی دارد رعایت کند ولی می تواند در درون شهرهای آزاد نوار صنعتی پیشنهاد شده آزادی های فرهنگی بیشتری را تحمل کند.
آقای اوباما، آیا حاضرید سیاست دولت خود در قبال ایران و کشورهای خاورمیانه به جای چماق و هویج که نماد سلطه گری تاریخی کشور شما است، آن را با سیاست حمایت، مشارکت و توسعه یکپارچه خاورمیانه حول ایران جایگزین کنید و نمادی از یک تغییر و تحول ساختاری در سیاست های برون مرزی امریکا شوید. مطمئنا اگر با این سیاست قدم به پیش بگذارید ، نه تنها ریاست جمهور جدید ایران بلکه رهبری کشور اعتماد مردم ایران را برای همکاری در این مسیر جلب کرده و گفتگوهای سازنده ای را برای حصول به نتیجه پیش خواهند برد. ولی اگر با سیاست های قدیمی مهار و کنترل ایران و در مقابل حمایت و حفظ سلطه جویی افراطیون صهیونیستی و توسعه اختلافات بین اعراب و ایران ادامه دهید مطمئن باشید هر مذاکره مقطعی و موضوعی حتی اگر به نتیجه هم برسد باز هم از قوت و پایداری لازم برخوردار نخواهد بود.
*خبرگزاری تسنیم: انتشار این نامه لزوماً بهمعنای تأیید همه محتوای آن نیست و صرفاً بیان کننده برخی دیدگاه های خاص نویسنده است. انتشار این نامه از باب تضارب آرا بوده است.
انتهای پیام/