زمانی که تلاشهای به بار نشسته شخصیتی چون آقای حداد عادل در عرصههای گوناگون مورد واکاوی واقع میشود انگیزه برای کسب قابلیتها در همه ابعاد وجودی در دیگران نیز شکوفا میگردد.
اقدام شایسته برپایی مراسم تجلیل از آقای دکتر حداد عادل و استقبال چشمگیر اهالی رسانه و شخصیتهای سیاسی و فرهنگی به ویژه علمی - دانشگاهی از آن، بعد از پشت سرگذاشتن یک رقابت انتخاباتی قابل تامل است.
نمایندگان افکارعمومی در آسیبشناسی مشکلات مبتلا به جامعه شاید جلوتر از دیگران بر این نیاز واقف باشند که آحاد مردم در کنار ضرورت آگاهی بر ناهنجاریهای محیط پیرامونی، برای ارتقاء و تعالی خود به شدت خواهان داشتن الگوهای معاصر و از جنس خویشاند. شخصیتهایی که بتوان از آنان آموخت و آرزوهای خود را در کسب علم، اخلاق، ایثار و از خودگذشتگی و به طور کلی کمالات مختلف دست یافتنی دید.
زمانی که تلاشهای به بار نشسته شخصیتی چون آقای حداد عادل در عرصههای گوناگون مورد واکاوی واقع میشود انگیزه برای کسب قابلیتها در همه ابعاد وجودی در دیگران نیز شکوفا میگردد. زیرا فردی را در برابر خود میبینیم که در عمل توانسته است با مدیریت اوقاتش گامهای موثری در عرصه سیاست، اخلاق، عرفان، شعر، ادبیات و دیگر وادیها بردارد.
بنابراین با علم به تاثیرگیری سازنده از شخصیتهای برتر مورد پسند خود، از این مهم غافل نباشیم که در جامعه سلائق و علائق متنوعی وجود دارد که هر یک از این تمایلات میتواند عالمی را در کانون توجه خود قرار دهدو از آن درس گیرد.
در این ارتباط باید به یک پرسش حیاتی پاسخ گفت و آن میزان حرمتگذاری به مقام علم و دانش در عرصه سیاست است. همانگونه که واقفیم حجم تخریب در این حوزه بسیاری از اهل اندیشه و مولد فکر را به حاشیه نشینی ازتمشیت امور جامعه واداشته است. کمتر عالمانی چون دکتر حداد عادل فشارها و هجمههای صرفا تخریبی را تاب آورده و ضمن اشتغال جدی به امور فکری و فرهنگی در عرصه اداره جامعه نیز به انجام وظیفه پرداختهاند.
اگر به حق بر این باوریم که عدم غفلت اهل علم و تقوا از امور مردم (به ویژه در عرصه قانونگذاری) موجبات ارتقاء شان و منزلت آحاد ملت را فراهم خواهد ساخت، میبایست به پیش نیازهای آن پایبند باشیم. دشمن پنداشتن تولیدگران فکر و اندیشه که در چارچوب قانون اساسی به فعالیت مشغولند و ساختار نظام کنشگری آنان را در عرصه سیاست به رسمیت شناخته خطای نابخشودنی است.
متاسفانه حاکمیت نگاه محدود یک در میان احزاب و گروهها و انتخابات راههای سهل و ممتنع برای دستیابی به قدرت سیاسی از سوی آنان تاکنون خسارت غیر قابل جبرانی را به مصالح ملی وارد ساخته است.
هرگز به این واقعیت تلخ نمیاندیشیم که با تخریب عالمان متعهد- که صرفا از روی تعهد در کنار اهتمام به امور فکری از امور جاری مردم نیز غفلت نمیورزند- چگونه فرصت طلبان بیمایه جایگاههای مهم و مصادر تعیین کننده را پر میکنند.
اگر مایلیم تا پیش قراولان جریانات مختلف فعال سیاسی در کشور فرهیختگان باشند به بهانه نقد راه سهل تخریب را در پیش نگیریم.هرگز مپنداریم در هم شکستن منزلت عالمان در حوزه رقابت سیاسی محدود به یک سو خواهد بود.
اگر نقش آفرینی مردان علم و تقوا را در حوزه سیاست و تمشیت امور جامعه موجب لطافت و طهارت فضای سیاسی و سهل شدن الگوگیری آحاد ملت از آنان میپنداریم به مولدان فکر و اندیشه در میان سلائق مختلف به ویژه باتقوایان این قشر حرمت ویژه قائل شویم. این بدان معنا نیست که آنان را باید از لغزش مصون پنداشت بلکه نقد عالم باید عالمانه صورت گیرد.