به گزارش گروه سیاسی خط نیوز؛ امام سجاد(ع) درباره پرسش از عصبيت مي فرمايد: عصبيتي که صاحبش به سبب آن گنه کار است، اين است که کسي به سبب آن افراد بدکار از قوم خود را از نيکان قوم ديگر بهتر بداند، ولي تنها دوست داشتن بستگان به معناي عصبيت نيست، بلکه کمک کردن به بستگان براي ظلم و ستم به ديگران ازجمله عصبيت است. کافي،ج2،ص308- 309).
حديث شريف فوق را در کنار اين حديث قرار بدهيد: امام صادق(ع) از رسول خدا (ص) نقل مي کند: هر کس در دلش ذره اي تعصب- غيرالهي- باشد خداوند او را روز قيامت با اعراب جاهلي مبعوث مي کند.(کليني، محمد بن يعقوب، محقق، مصحح، غفاري، علي اکبر، آخوندي، محمد، ج2، ص308، دارالکتب الاسلاميه، تهران، چاپ چهارم 1407 ق.)
حديث نخست اشاره اي دقيق به مسئله اي است که در جامعه شناسي سياسي ما مي تواند بسيار مورد توجه قرار بگيرد. نگاهي به وضعيت سياسي در کشور ما و البته در جهان اين مطلب را به خوبي نشان مي دهد که قبيله گرايي سياسي و دفاع از تبار سياسي به رسمي مالوف در بين جناح هاي سياسي کشور تبديل شده که منجر به آسيب هاي متعدد به نظام اسلامي و اعتماد مردمي گشته است.
از نمونه هاي بارز اين قبيله گرايي وتبار سالاري را در رفتار سياسي اصلاح طلبان مي توان مشاهده نمود. قصد تطهير رفتار سياسي برخي اصولگرايان در اين بخش نيست و
آن ها نيز در اين حوزه اندکي رفتارهاي نامناسب داشته اند اما حقيقت آن است که رفتارهاي سياسي جمعي از
اصلاح طلبان از مصاديق بارز قبيله گرايي و تبارگرايي سياسي و علقه هاي ديرين آنان به عصبيت هاي تبارگرايانه است.
در سه حوزه ي سياسي، اقتصادي و فرهنگي اين تبارگرايي سياسي آلوده به عصبيت هاي نفساني را مي توان به وضوح در رفتارهاي سياسي آنان مشاهده کرد. مقصود اين نيست که کل جريان اصلاح طلبي مبتلا به اين عارضه هستند بلکه سران جريان اصلاح طلبي وچهره هاي نفوذمند اين جريان مبتلايان حقيقي به اين عارضه ي بدخيم هستند. در سطوح پاييني اين جريان مي توان افرادي را يافت که در حوزه هاي مختلف انگيزه هاي انقلابي بسيار قوي داشته و به تمام معنا متدين هستند. اين افراد در برخي فروع با جريان هاي انقلابي تفاوت نظر دارند اما اگر اين مقاله تا انتها توسط اين عزيزان مطالعه شود حتماً به نويسنده حق مي دهند که بين آن ها و سران اصلاح طلب افتراقي عظيم را ببينيد. اين مقاله نيز براي همين طيف نگاشته شده است: اصلاح طلبان متدين و مومن به انقلاب و آرمانهايش...
الف) مباحث سياسي
چرا در مباحث سياسي اعم از سياست داخلي و سياست خارجي عمده سران اصلاح طلب از نوع بازيگران در زمين دشمن را مبتلا به عارضه ي عصبيت هاي جاهلانه
مي دانيم؟ نمونه ي بسيار زنده و جديد در اين خصوص را مي توان در واکنش اين طيف به توئيت آقاي هاشمي رفسنجاني در خصوص مبحث موشکي مشاهده کرد.در طول مدت زمان يک هفته اي که آقاي رفسنجاني نسبت به تکذيب سخنانش سکوت کرده بود، رسانه هاي
اصلاح طلب به هيچ عنوان اين سخنان را نقد و نکوهش نکردند. حتي برخي از رسانه هاي اصلاح طلب مثل کانال تلگرامي (مجمع اصلاح طلبان) که وابستگي تام و تمام به اصلاح طلبان داشته و بزرگترين کانال تلگرامي اين طيف است پس از تکذيب توئيت مذکور از سوي دفتر آقاي هاشمي از وي انتقاد کرده بود.
اين نمونه ي بسيار تاسف آور از رفتارهاي اصلاح طلبان در قبال مطلبي که به امنيت ملي برگشت کرده و آن را به شدت تخريب مي کند را جز تعصب هاي کور قبيله اي به چه چيزي مي توان نسبت داد؟ مطلبي که تشخيص آقاي هاشمي هم در تکذيبيه اي ديرهنگام مورد نقد قرار دادند از سوي هيچ يک از اصلاح طلبان و رسانه هاي متکثر مجازي و غيرمجازي که دارند مورد نقد قرار نگرفت. به نظر اصلاح طلبان محترم و به خصوص قشر متدين و متعهد به آرمان هاي انقلاب اسلامي اين رفتار خيانت آلود
رسانه هاي و شخصيت هاي تراز اول اصلاح طلبي جز انزجار چه بازخوردي را مي تواند ايجاد نمايد؟ وقتي
اصلاح طلبان با مسئله ي فوق العاده حساس امنيت ملي کشور تا اين اندازه قبيله اي و قومي برخورد مي کنند آيا در خصوص مسائل کم اهميت تر مي توان به آن ها اطمينان کرد؟ اميدوارم اين رفتار بسيار مشکوک و بسيار خطرناک سران اصلاح طلبي و رسانه هايشان براي قشر متدين و متعهد اصلاح طلب اتمام حجتي روشن باشد تا در فرداي قيامت شرمگين پروردگار نشوند.
از اين گونه موارد در مسائل سياسي به وفور مي توان يافت که شرح آن در اين مجال نمي گنجد تنها اشاره اي به اين نکته مي شود که در رفتار و برخورد اصلاح طلبان با سيره ي امام راحل، نگاهي به رفتارهاي سياسي آنان نشان مي دهد که اين طيف تا چه اندازه اي از سيره ي خميني کبير فاصله
گرفته اند. کليد واژه هايي هم چون اسلام ناب محمدي ، مقابله با اسلام آمريکايي، سلطه ستيزي، خدمت به محرومين، دفاع ازمظلومان، ساده زيستي مسئولان و پرهيز از اشرافي گري، دفاع از ولايت فقيه و ... در سال هاي اخير کمترين نقش را در ادبيات سياسي اصلاح طلبان داشته است وا ين مطلب را با يک جستجوي ساده در اينترنت
مي توان يافت. اصلاح طلبان متدين و مومني که در کشور هستند را مي توان به اين گزاره ها ارجاع داد و آنها که انصاف داشته باشند قطعاً اعلام برائت از رفتارهاي سياسي سران اصلاح طلب را در سرلوحه ي امور خويش قرار خواهند داد.
بيش از اين در خصوص رفتارهاي تعصب آميز و خيانت آلود سياسي سران اصلاح طلبي نخواهيم گفت و به سراغ دو بخش ديگر خواهيم رفت.
2) مباحث فرهنگي
اين مسئله از جمله مهم ترين پاشنه هاي آشيل جريان اصلاح طلبي است. سران اصلاح طلبي به شدت مرعوب و فريفته فرهنگ غرب هستند. شواهد متعددي از اين فريفتگي را مي توان اشاره کرد. از جمله آن ها طرح بحث(گفتگوي تمدن ها) توسط رئيس جمهور دوران اصلاحات بود. اين بحث که چهره ي زيبايي نيز دارد شامل يک مقدمه ي اساسي است و آن هم اين که براي طرح اين تئوري يعني »گفتگوي تمدن ها« بايد دين ستيزي و حمله به باورهاي اعتقادي را که در بطن فرهنگ غربي وجود دارد به عنوان تمدن بپذيريم. سپس با اين تمدن به گفتگو بنشينيم!
افرادي که کمترين آشنايي با نظام سلطه را دارند به خوبي مطلعند که ريشه ي فرهنگ غربي در زمين سلطه گري قرار دارد. فرهنگ غربي به جاي حقوق الهي، تمام هم و غم خويش را بر حقوق بشر متمرکز کرده است و حقوق بشر را نيز معطوف به همين حقوق حيواني کرده و از اصالت روح انساني غفلت نموده اند. حال با اين تمدن چگونه
مي توان به فهم مشترک از انسان، نيازهايش و راه هاي رفع آن ها رسيد؟ وقتي اصل در تمدن اسلامي ، بندگي خداست و اصل در تمدن غربي، بندگي هواي نفس است چگونه مي توان به تفاهم اميد داشت؟تفاهم با اين تمدن در بهترين حالت يعني حذف بخشي ازشريعت اسلام و حذف بخشي از خواستههاي غرب؛ در اين بازي حذف - حذف، ما مي خواهيم کدام قسمت از اسلام را حذف کنيم؟ با همهي اين شبهات، وقتي اين مبحث طرح شد بلافاصله بعد از چند وقت، ايران اسلامي در مثلث تروريسم از سوي
غربي ها قرارگرفت. اين همان خوي
سلطه طلبي ريشه دار در فرهنگ غربي بود که براي روشن شدن ابعاد اشتباه استراتژيک مبحث ( گفتگوي تمدن ها) خود را نشان داد و البته هيچگاه سران اصلاح طلبي اين اشتباه بزرگ را تصحيح نکرده و از کرده ي خويش عذر نخواستند.
از اين مورد بسيار روشن که بگذريم نگاهي به کارنامه ي رسانه هاي اصلاح طلب و چهره هاي فرهنگي آن و
نحوه ي برخورد سران اصلاح طلبي به آنان مي تواند افق روشني براي خروج طيف مومن اصلاح طلب از زير چتر پدرخوانده هاي اصلاح طلبي باشد.
توهين هاي متعدد در روزنامه ي ( زن) به شرع منور اسلام، توهين به ساحت نوراني اميرالمؤمين (ع) ، زير سئوال بردن ايام فاطميه ، زير سئوال بردن حکم قصاص ، تفسيرهاي عجيب و غريب و غير منطبق با روايات اسلامي از قرآن کريم توسط عبدالکريم سروش و امثالهم، نفي وجود امام عصر(س) توسط اکبر گنجي، نظرات شاذ فقهي و مخالف با روايات ماثور از معصومين در کلام محسن کديور، ادعاي به موزه سپرده شدن امام راحل و ده ها و صدها مورد ديگر از نظرات ضد دين و انحرافي توسط سران فکري و فرهنگي جريان اصلاح طلبي در طول 15 سال گذشته که قابليت يافتن آن در فضاي مجازي بسيار آسان است.باسي تاسف آور است اين عده که با خوش خدمتي خويش به فرهنگ منحط غربي و با ايجاد تشکيک در اصول اسلامي توانسته اند سهميه هاي تحصيل و کرسي هاي تدريس را در دانشگاه هاي غرب کسب کنند هيچ گاه از سوي سران اصلاح طلبي در ايران نفي و نقد نشدند. حتي يک مورد نمي توان يافت که سران اصلاح طلب در مواجهه با اين گزافه گويي ها ، موضع گيري غيرتمندانه اي از خود بروز داده باشند. سکوت خيانت آور و حمايت ضمني تعصب آميز از اين چهره هاي منفور لکه ي ننگي است که تا ابد بر پيشاني جريان اصلاح طلبي باقي خواهد ماند. آيا متدينين اصلاح طب نبايد از خود بپرسند که چه قرابتي بين آن ها و سران اصلاح طلبي که اين همه در دفاع از اسلام کوتاهي کرده اند وجود دارد؟ آيا وقت آن نرسيده که اصلاح طلبان مومن به جاي توجه به تعريف و تمجيدهاي تبليغاتي خط منحط غربي از اصلاحات و سرانش به خود بيايند و از اين همه دين ستيزي سران اصلاح طلب اعلام برائت کنند؟
3) مباحث اقتصادي؛
در مباحث اقتصادي تفکر اصلاح طلبان بر اقتصاد ليبرال پايه گذاشته شده است. در اين اقتصاد ليبرال و نئوکينزي، ربا اصلي غير قابل تغيير است. آيا با چنين اقتصادي
مي توان مسلمان و مؤمن بود؟ اين از زيربناي فکري اصلاح طلبان در حوزه اقتصاد که چنين آلوده است اما در بحث مفاسد اقتصادي پرونده اصلاح طلبان بسيا ربسيار سياه تر از آن است که بتوان به آن ها در اين مقال اشاره کرد.
شهرام گيت يا همان رشوه هاي پرو پيمان شهرام جزايري، مفسد اقتصادي معروف ،به بسياري از نمايندگان اصلاح طلب و حتي رئيس مجلس اصلاح طلب وقت، مطلب قابل انکاري نيست. فساد اقتصادي مهدي هاشمي رفسنجاني که اکنون به دليل آن و برخي اتهامات ديگر در زندان است نکته ي پنهاني نيست. فساد عميق کرسنت و ضررهاي ميلياردي آن که به دفعات از سوي منتقدان مطرح شد از ديگر فجايع اقتصادي اصلاح طلبان بوده است قرار دادي که در شرايط اضطراري و تحريم و فشار منعقد نشده بود که بتوان براي آن توجيهي يافت. رشد امثال خاوري و زنجاني و داستان هاي پول دار شدن زنجاني در زمان رياست مرحوم نوربخش در بانک مرکزي و دلارهاي دولتي و ... از ديگر دستاوردهاي اقتصادي اصلاح طلبان بوده است که در تمامي اين سال ها کليدهاي اقتصادي مملکت را در دست داشته اند.
شايد برخي بخواهند با علم کردن برخي مشکلات حاصل از دولت قبل پوششي براي اين همه فساد اقتصادي در زمان زمامداري اصلاح طلبان ايجاد کنند اما در اين جا دو نکته لازم است مورد مداقه قرار بگيرد. نخست اين که بحث ما در اينجا عدم امکان اطمينان به اصلاح طلبان است و دومين نکته آنکه مشکلات حاصل از دولت قبل بيش و پيش از همه توسط جريان انقلابي مورد نقد قرار گرفت. هرچند آنچه اين روزها در مورد مشکلات دولت قبل مطرح مي شود اغراق و در فضاي سياست زده که بخش هاي عمده اي از آن واقعيت به دور است اما همان بخش واقعي نيز توسط نيروهاي انقلابي مورد نقد قرارگرفت و هيچگاه نيروهاي انقلابي به بهانه ي تعصبات قومي و قبيله اي پاي خويش را بر حق ننهاد ه و در تمامي موارد از دولتي که به آن ها منتسب بود و احياناً دچار اشتباه و اشکال مي شد انتقاد مي کردند به نحوي که حتي اين نقدها در مواقع متعددي با افراط هاي قابل توجهي همراه مي شد.
اتمام حجت؛
در بين اصلاح طلبان برخي را مي توان يافت که به تمام معنا پايبند انقلاب و اسلام و ارزش هايش هستند. اين طيف اما يک اشکال بزرگ دارند و آن هم سکوت در برابر پدرخوانده ها و پافشاري بر تعصبات قبيله گرايانه است . اين پافشاري اشتباه و خلاف شرع منجر به آن شده است اين افراد نيزدر امور سياسي به دنباله روي سران اصلاح طلب روي آورند. بي گمان آنچه در اين مقاله به تفصيل و به صورت بسيار روشن و مستند اعلام شد اتمام حجتي با تمام اصلاح طلبان مومن به انقلاب و آرمانهايش است تا از زير چتر پدرخوانده هاي بي صلاحيت و فاقد بنيان هاي اعتقادي مستحکم بيرون بيايندو در اين خصوص بايد اين نکته بسيار مهم را دانست که صحنه ي جامعه و مباحث کلان برخي تسويف ها غيرقابل جبران هستند .... فتدبر