گروه اجتماعی خبرگزاری خط نیوز ؛ قوه نوظهور حدسیه، اعلام وجود کرد. نه! اشتباه نکنید. این قوه قبلا هم در کشور وجود داشته است ولی تا به امروز قدرت خودنمایی را مثل انچه که امروزه شاهدش هستیم، پیدا نکرده و فعالیتش آنقدر کمرنگ بوده که کمتر کسی تا کنون بوجود آن پی برده است. این قوه که کار اصلی آن بریدن و دوختن است، تلفیقی از قوه مقننه، مجریه و قضائیه است بطوریکه افراد شاغل در این قوه خود قانون میگذارند، خود آن را اجرا میکنند و خود حکم صادر میکنند.
بنای کار این قوه حدس و گمان هایی است که آنقدر درون این سیستم پرورانده میشود که به ناگاه تبدیل به قطع و یقین میشوند و از این جاست که کار شروع می شود، قانون مورد نظر گذارده میشود، اجرا میشود و اگر لازم هم باشد حکم هم صادر خواهد شد. نکته قابل توجه آن است که فعالیت قوه حدسیه مستقل و جدای از سه قوه حال حاضر است بطوریکه کلا کاری به آن ها ندارد و کار خود را انجام میدهد.
مکان این قوه درون ذهن تک تک افرادی از جامعه است که بی هیچ اطلاع جامعی و بی هیچ علمی شروع به نظریه بافی میکنند و انقدر میبافند که چون داستان حلیم نذری، خود باورشان میشود که واقعا حقیقتی مطابق با انچه درون ذهن خود پروریده اند وجود دارد و دقیقا پس از آن است که بر طبق وظیفه اجتماعی و بر پایه همان نظریه بافی اولیه، تشکیل NGO میدهند و شروع به انتشار آن در سطح جامعه میکنند. و در این انتشار بازی ها هرکس به ظن خود چیزی به مطلب کم یا زیاد میکند و میشود همان وضعیتی که اکنون در شبکه های اجتماعی شاهدش هستیم.
نیاز به دعوت نیست چرا که همه ما کما بیش تنمان به چنین پست هایی خورده است، پست هایی که نه موضوع خاصی دارند و نه مخاطب خاصی... تنها اشتراکشان ربط دادن موضعات بی ربط به دین و حکومت و فرهنگ جامعه است و در انتها تلویحا و یا مستقیما سبک زندگی غربی را الگویی مناسب و جایگزین برای بهبود اوضاع معرفی میکنند. همین که خواننده بفهمد که در چه کشور عقب افتاده ای زندگی میکند و تمام نشانه های جهان سوم بر سرش آوار شده و احیانا کامنتی در این جهت هم زیر مطلب بگذارد، کافیست.
نکته جالب در این پست ها این است که علیرغم بحث داغی که خود نویسنده براه انداخته است و سیل موافقان و مخالفان را با کامنت های ظریفشان خطاب به یکدیگر بجان هم انداخته است، اصلا در بحث شرکت نمیکند و از دور نظاره گر نیل به هدفش است. هدف، راه افتادن جریانی از ذهنیت منفی نسبت به سوژه و گسترش آن توسط اشتراک گذاری های مداوم است. هدف، رسیدن به ان منافعی است که شروع کنندگان این بازی منتظر آن هستند و دین و فرهنگ و عدالت و ... بهانه ای بیش نیست.
این افراد خوب میدانند که اگر مشکلی در جامعه وجود داشته باشد، با حلوا حلوا کردن دهانشان شیرین نمیشود و اگر قصد کمک و اصلاح را داشته باشند همانند بسیاری از گروه های اجتماعی که هم اعتراض منطقی خود را اعلام میکنند و هم بطور عملی در جهت رفت ان معضل اقدام خواهند کرد باید عمل کنند نه این که با گذاشتن پست های تحریک کننده ذهن مخاطب خود را مسخ و بی خود کنند.
ما انسان ها بنا به ذات خود عواطفی حساس و بشر دوستانه داریم و از اینروست که در وهله اول با دیدن چنین پست هایی که دقیقا انگشتش بروی همین عواطف است، ناراحت میشویم، ابراز تنفر میکنیم و در نهایت مطابق با احساس جریحه دار شده خودمان حکم را صادر کرده و دولت را محکوم به عدم اجرای آن میکنیم.
هیچ چیز بدتر از عادت دادن ذهنمان به تهمت های بی پایه و اساس نیست. تهمت هایی که هرچند ممکن است بنا به تصادف درست هم باشند اما تا زمانی که صد در صد از صحت قضیه مطلع نشدیم، حق نداریم آن را روانه این و آن کنیم. که اگر چنین تفکری در سطح جامعه باب شود، خود میتوانید تصور کنید که چه بلبشویی ایجاد خواهد شد.
بدانیم که ما حق سوء ظن داریم اما بی دلیل و مدرک نمیتوان ان را تبدیل به تهمت کرد. در دنیای امروزه که سیاست انقدر پیچیده شده است که حتی دولتمردان با قطعیت نمیتوانند درباره موضوعی نظر دهند، فارغ از اطراف خودمان با عبارتی، بذر تنفر و بدبینی را نکاریم.
حتما برای همه ما پیش امده است که در مورد موضوعی کوچک قضاوت عجولانه کردیم و پس ازمدتی به اشتباه خود پی بردیم. حال اگر این موضوع اساس دین و فرهنگ یک جامعه باشد، ایا نباید در قضاوت بر روی آن کمی تامل کرد و با اطلاعات و آگاهی بیشتری نسبت به ان نظر ( و نه حکم) داد؟
قطعا هیچیک عامدانه نمیخواهیم که عدالتی که مدعیش هستیم زیر پاهای خودمان له شود اما با قضاوت های عجولانه و ناآگاهانه خود و صدور آنی حکم، ظالمانه تر از بقیه آن را لگد میکنیم.
و سخن آخر این که " چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید".
خبرگزاری دانشجو