کد مطلب: 8221
شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱۹:۰۴
15 صفحه پاسخ به خانم ابتکار؛
رویداد
رویداد:پنجشنبه شب گذشته ، مناظره تلویزیونی در برنامه ی دیروز، امروز، فردا به مناسبت ۱۶ آذر( روزدانشجو) میان آقای روح الامینی و خانم ابتکار پخش شد که در خلال بحث اصلی نکاتی ناگفته ماند.
هرچند اینجانب نویسنده نیستم ، اما به عنوان فعال دانشجویی دهه ی ۸۰ شمسی و نیز فردی که پایان نامه ی مقطع کارشناسی ارشد خود را با عنوان " بررسی رویکردها ی حاکم بر نشریات دانشجویی سه دانشگاه امیرکبیر، تهران و علامه طباطبایی (ره) طی سالهای ۸۱-۸۶ ه.ش نگاشته ام ؛ بر آن شدم تا در ابتدا با طرح سئوالاتی موضع خانم ابتکاررا روشنتر بدانم ونیز با آوردن بخشهایی از نوشته های نشریات دانشجویی دهه ی ۸۰ ، مطالبی را برای اولین باررسانهای نموده وبه تکلیف عماریت خود عمل نموده باشم .
پیشاپیش از برخی مطالب زننده ای که نقل قول از نشریات دانشجویی است معذرت خواهی نموده وخاطر نشان میدارم که اینها بهترین مطالبی بوده که انتخاب شده وقابلیت انتشاررسانه ای را داشته است !!!( توخود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ...)
در این مناظره شاه بیت صحبت های خانم ابتکار به دانشجویان موسوم به ستاره دار ، عدم وجود آزادی بیان و پس از بیان برای دانشجویان ، و نیز تاکید بر عدم فعالیتهای انجمن های اسلامی اختصاص داشت ؛ که ذکر نکاتی چند در این خصوص خالی از لطف نیست.
خانم ابتکار لازم است بدانند ، انجمن های اسلامی تعطیل نشده، بلکه به مسیر اصلی خود بازگشته اند ؛آنهم با سازوکاری دمکراتیک و رای دانشجویان .
وی بهتر مستحضرندکه اصل تشکیل این انجمن ها جهت مقابله با جریان های مارکسیستی و الحادی در دانشگاههای پیش از انقلاب اسلامی بوده است.
حال چگونه میشود درسالهای ۸۱-۸۶ ه.ش این انجمن های به اصطلاح اسلامی مامنی برای فعالیت دانشجویان ملحد و مارکسیست در دانشگاهها گردند؟ آیا این نکته انحراف از هدف و نقض غرض آشکاری بر فلسفه ی وجودی این انجمن ها نبود؟
موضوع به اینجا ختم نشد ؛ بلکه تا آنجا پییش رفتند که سعید حبیبی وعابد توانچه ( فعالین مارکسیست دانشگاه امیرکبیر) برآن شدند که فراکسیون چپ ( مارکسیستی ) را در دفتر تحکیم وحدت!!! ایجاد نموده و وجهه ی قانونی به فعالیتهای مارکسیستی – الحادی خود بدهند؛ که البته این امربه برکت جاه طلبی اعضای تندرو طیف غیرقانونی علامه ( فراکسیون مدرن) و ترس آنان از قدرت گیری مارکسیستها محقق نشد.
آیا باز هم به این انجمن ها نام اسلامی باید داد؟ هر چند اعضای دفتر تحکیم وحدت طیف تندرو غیر قانونی علامه در پاسخ به این سوال پس از چند سال همچنان عاجز مانده و فقط ابراز داشتند: چون چپ ها ، تجزیه طلبان قومی ، فمینیست ها ی افراطی و بهائیون اجازه ی فعالیت قانونی نداشتند و از گروه های دمکراسی خواه به حساب می آمدند!!! ما از محمل قانونی خود استفاده نموده و به آن ها اجازه ی فعالیت در لوای انجمن اسلامی را می دادیم.
خدا رحم نمود که این انجمن ها زودتر به دست بچه مسلمان ها افتادند و گرنه سال ها بعد ممکن بود محملی برای هم جنس بازان و ... نیز بشوند.
همچنین لازم می دانم چگونگی بازگشت این انجمن ها به ریل خود را نیز توضیح دهم: در همه دانشگاه ها شورای مرکزی انجمن های اسلامی برای مدت یک سال با رأی دانشجویان و شورا ی عمومی انتخاب می شدند و پس از دوران یک ساله افراد جدیدی با رأی دانشجویان انتخاب می شدند اما متأسفانه در این سال ها شاهد بودم که پس از روی کار آمدن بچه مسلمان ها در انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر ، علامه طباطبایی و... طیف پیشین زیر بار قواعد دمکراسی خود خوانده شان نیز نرفته و درگیری های متعددی ایجاد نمودند و پس از احضار به کمیته های انضباطی و اخذ حکم انضباطی به دلیل برهم زدن نظم دانشگاه اقدام به جنجال آفرینی نموده و انجمن اسلامی را ارث پدری خود می دانستند.
همچنین اکثر اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی را مارکسیست ها ،فمینیست ها و تجزیه طلبان افراطی و... تشکیل می دادند که عموماً دانشجویان دانشکده ادبیات بوده و همچنان نام آنان در حافظه ی اینجانب ثبت و ضبط است.
به علاوه منتسبین به خانواده های معدومین منافق و ... نیز در شورای عمومی این انجمن ها به وفور یافت می گردیدند .
خانم ابتکار ، لطفاً مرزبندی خود را با افراد یاد شده دقیقاً مشخص نمایید!
هر چند به این دو پهلو گویی های اصلاح طلبان عادت کرده ام؛ همان هایی که دائماً سالهای متمادی از هیچ گونه تحرکی علیه نظام و انقلاب و اسلام فروگذار ننموده و بخش عمده ای از آنان امروزه به دامن بیگانه پناهنده شده اند و متأسفانه امروز صدای آن ها از دهان امثال خانم ابتکار بیرون می آید.
خانم ابتکار به آزادی بیان، پس از بیان و دانشجویان ستاره دار اشاره نمودید.
از این باب نیز لازم می دانم مطالبی را متذکر شوم؛ دهه ی هشتاد شمسی دهه ی ایجاد جنبش های اجتماعی بود؛ جنبش های موسوم به زنان ، کارگران، دانشجویان، معلمان، قومیت ها و ... مولود این ایامند.
با نگاهی اجمالی به مطبوعات و رسانه های آن زمان می توان دریافت که دشمنان انقلاب اسلامی پس از ناکامی از فتنه ی ۷۸ ، روی دو مقوله براندازی از درون و فشار از بیرون سرمایه گذاری نموده بودند ، که نقش براندازی از درون برای جنبش های اجتماعی تعریف شده بود و جنبش دانشجویی در این راستا ( به دلیل ویژگی های خاص دانشجو) جنبش آوانگارد یا پیشرو لقب گرفته بودو حقیر از نزدیک شاهد ارتباطات تنگاتنگ و جلسات محفلی فعالین این جنبش با فعالین دیگر جنبش ها به کرات بوده ام.والبته فشار خارجی دراین ایام نیز نیازی به توضیح ندارد.
البته فتنه ی ۸۸ و جریان موسوم به سبز، چتری بود که کلیه ی این جریان ها به علاوه ی دیگر معاندین ، حلقه های براندازی راتکمیل نموده و اگر مردم بصیر ، صف خود را از آنان جدا نمی نمودند چه بسا دشمن به اهداف شوم خود می رسید.
قصد ادامه ی تحلیل سیاسی شرایط فتنه و پیش از آن را ندارم ؛ غرض اینکه کدام نظامی با براندازخود مسامحه می نماید؟
آیا اطلاع دارید در این سال ها برخی جریان ها ی دانشجویی اقدام به تمرین های چریکی و مسلحانه با قصد براندازی نظام در برخی نقاط جنگلی و کوهستانی کشور می نمودند و مفتخرانه این مطالب را در میان دانشجویان و سر کلاس های درس مطرح می کردند.
آیا مطلعید ستاره ها و حتی ایجاد محدودیت برای نشریات دانشجویی در آن سال ها از چه رو بوده است ؟
نشریه ی "موج" دانشگاه امیرکبیر را به خاطر دارید؟ آیا توهین آشکار به امام عصر(عج) مستوجب مجازات قانونی نیست ؟ البته از دیدگاه اصلاح طلبان سب نبی آزاد بوده و علیه خدا هم می شود راهپیمایی نمود؛ برخی دیگر نیز معتقدند که امام زمان را می شود استیضاح کرد و هزاران مطلب سخیف از این است رااززبان دوستانتان شنیده ایم ؛
شاید نشریات موهن دانشگاه امیرکبیر را نیز فراموش کرده اید؟ آنقدر مطالب مندرج در آنها زننده بو که نگارنده گان آن حتی حاضر به قبول نگارش آنها نشده و نشریات را جعل شده توسط دستگاه های امنیتی !!! دانستند.
بیانیه های دفتر تحکیم وحدت در آن دوران را حتماً مطالعه کرده اید. آیا درج این گونه مطالب از نظر قانون آزاد است.
در پایان مطالبی از نشریات آن دوران را مستقیماً نقل قول خواهم نمود تا روشن شود که اگر چنانچه نگارندگان این مطالب چند ستاره به قول شما دریافت کرده باشند و یا محروم از تحصیل شده باشند (که بعید می دانم) خیلی عجیب است؟ مرز آزادی بیان در نگاه شما کجاست؟
البته به خاطر داریم که همرزمان شما در جبهه ها ی اصلاحات طی حدود ۱۰ سال تمامی مقدسات را زیر سوال بردند.
زخم قاعده ی ۶+۲ اکبر گنجی هنوز روی قلب مادران شهدا باقی است که معتقد بود ۲ سال ابتدایی دفاع مقدس دفاع و ۶ سال بعدی آن تجاوز بوده و شهدای ما متجاوز جنگی بوده اند و باید در دادگاه های جهانی محاکمه و مجازات شوند.
توهین های مکرر دیگر همرزمانتان نیز به امام (ره)که روزی او را در موزه های تاریخ می جستید و امروز شما پشت وی خود را قایم نموده اید و اهانت های متعدد به امام زمان (عج) ، تحریف قیام عاشورا در نشریات دوستان شما و تنزیل آن تا سطح یک دعوای قبیله ای میان چند عرب بادیه نشین و غیره هنوز در خاطرات ما زنده هستند.
اگر این اتفاقات درشرایط دهه ۶۰ می افتاد جای شما و دیگران مدعیان اصلاحات بهتر از امثال رجوی بود؟
یا به جای عذرخواهی از رهبری و ملت و مرزبندی با کسانیکه حرمت شکنان عاشورا را مردم خداجو می دانستند ، مفتخرانه از عدم حضور طی سه سال گذشته به دلیل شرایط سیاسی!!! کشور در رسانه ملی دم می زنید و طلبکارانه ادعایی نظیر آزادی بیان و زندانیان سیاسی و ... را مطرح می کنید؟
هر چند باز هم به زیاده خواهی و فرار به جلوی شما عادت کرده ایم.
خانم ابتکار روی سخنم تنها با شما نیست بلکه با کل جریان شماست که مشکلات پبش آمده امروز را علم نموده و خود را منجی معرفی می کنید؛ گوش نسل ما پر است از حرف های شما ، لطفاً بس کنید.
در بخش پایانی این نوشتار تکه هایی از مطالب قابل انتشار نشریات دانشجویانی !!! که خانم ابتکار آنان را مظلوم میدانند واز برخورد قانونی باآنان برآشفته می شوند، باذکر منشا آورده میشود تاافکارعمومی به قضاوت بنشینند که چه افراد وتفکراتی مورد حمایت امثال خانم ابتکار هستند .
نشریه عصیان دانشگاه امیر کبیر ، شماره ۴ ۱/۹/۸۳:
«بزن باران ، بِغُر ، فریاد کن این اصل و بنیان را ، خدا را که فقط ذهنیت محض است ، و انسان را که گر خواهد ، خدایی عادل است و زنده و بیدار»
نشریه " خبر نامه انجمن " ، دانشگاه امیر کبیر ، شماره ۱۴ ، پاییز ۸۲ :
«از خانه شان عکسی از امام پیدا کرده بودند که رویش آرم سازمان چریکها را زده بودند و معلوم شده بود که این کار برادر زنش بوده او هیچ خبری از وجود چنین عکسی نداشته است . خلاصه این عکس آنان را چنان عصبانی کرده بود که می خواستند به هر قیمتی شده شخصی را که این کار را کرده بود دستگیر کنند . بازجویم عکس را نشانم داد . درست در جائی که قلب امام بود تفنگِ آرم قرار داشت و چه زیبا نشانه گرفته بود!»
نشریه " تردید " ، دانشگاه امیرکبیر ، شماره سوم، خرداد ٨٥ :
«و همانا گاو را آفریدیم تا انسان هیچ وقت گمان نکند خیلی نفهم است. و الاغ را آفریدیم تا خوشحال باشد که از انسان خرتر هم هست. موش را تا فکر نکند خیلی ترسوست. و میمون را تا هیچ وقت احساس نکند که فقط اوست که بیهوده می خندد. و همانا انسان را آفریدیم و به او عقل دادیم و دستور دادیم برود آدم شود. و دو هزار سال فکر کرد و آدم نشد. و فرشتگان گزارش دادند از گاو نفهم تر و از الاغ خرتر و از موش ترسوتر است.»
«و بعد از آن همه میمونها مطمئن شدند که بیهوده نمیخندند. و خداوند داناست و زندگی زیباست و شما نمی دانید...»
«و خداوند تواناست و شما را آفریدیم چون زورمان می رسید».
«ای کسانی که ایمان آوردهاید اینقدر زور نزنید زورتان نمی رسد. و این همین است که هست بیخود نق نزنید
کار خودتان را بکنید شاید که رستگار شوید»
نشریه " اندیشه نو"،دانشگاه امیر کبیر ،شماره ۴ ، خرداد ۸۲ ،صص۲۰تا ۳۲:
«… من خدا را خود « دیدم » که شکل تو نبود خدای من هرگز بندگانش را گمراه نمی کرد تا دوباره هدایت کند . هرگز رسالت را بر آنان ختم نمی کرد»
«هرگز هویتشان را از آنان نمی دزدید ، هرگز ظالمان را بر آنان حکفرما نمی کرد ، هرگز هرگز ! »
« خدا هنوز هستی ؟ شرمنده نباش « ما » غافلیم ، صغیریم ، نمی فهمیم »
«وای بر من که الهه ام تو باشی ! اگر آن معبود توئی ، پس ای خدا ! ای خنــده مرموز مرگ آلوده ، من تو را کافر ، تو را عاصی ، تو را منکر ، به کوری چشمت ، این شیطان خدای من !»
«صدای زاری شیطان است که بر درگاه تو می گرید ! من خودم شنیدم که از تو تمنا می کرد که او را ببخشی . من خودم دیدم که پشیمان بود»
«گوش کن ! دوباره صدای شیطان است، گریه می کند ، التماس می کند ، کمک می خواهد ، استغفار می کند
صدای گریه مردی است که سر بر چاه نکرده و مردانه می گرید»
نشریه " قاصدک " ،علوم پزشکی تهران ، شماره ۱۱ ، فروردین و اردیبهشت ۸۲ :
به نقل از کتاب " سوگ سیاوش " نوشته شاهرخ مسکوب ، صص ۵۶ تا ۵۸ :
«و این آدم دیگر حسین بن علی ، شهید کربلا است . سیاوش الهی جای خود رابه او واگذاشت و تعزیه جای سوگ سیاوش را گرفت . »
« باری آن سنت شهادت و سوگواری برای سیاوش ، ظرفی به از این نمی یافت . »
«… ایرانیان پس از مسلمانی هم سال ها با سرودها و به آئین خا ص برای سیاوش دین و اساطیر پیشین سوگواری می کردند … سنت سوگواری در عزاداری شهید تازه به کار گرفته شد . مردی اساطیری جای خود را به مردی تاریخی داد تا پس از چندی این مرد نیز در مرز مبهم اسطوره و تاریخ جای گیرد . آئین سوگواری گسترش و تکامل یافت و « سرود خوانی و گریستن مغان » به نوحه خوانی و دسته بدل شد که تعزیه ثمره بعدی اینهاست».
نشریه " رُستا "، دانشگاه علوم پزشکی تهران ( از نشریات کمونیستی وضد سرمایه داری ) :
«آیا آن روز نزدیک است که پسرکان چکمه پوش و تفنگ بدست موطلایی و چشم آبی را در آغوش کشیم و به شکرانه سوغات گرانبهای «آزادی» که از آن سوی اقیانوس ارمغانمان آورده اند بوسهای بر دستشان زنیم؟ گرچه هنوز روشن نیست اما هست جریانی که از حالا دست به آسمان برداشته، برای چتربازان ارتش آزادی بخش آمریکا آغوش گشوده و میلهای را که قرار است پرچم فاتحان بر فرازش به اهتراز درآید، برافراشته است. جریانی که تنها به واسطه آمریکا دوستی هویت یافته است؛ اکبر عطری و علی افشاری (از حافظان بیضه اسلام در دفتر تحکیم وحدت)»
« این خواست آنی و سطحی چیزی است مثل سفارش همبرگر مک دانلد، قهوه فوری، خوابیدن با یک روسپی، سرخوشی ال.اس.دی»
« چنین خواستی چیزی است در حد خواست آزادی انتخاب بین عرق سگی و ویسکی.»
نشریه " پژواک " ، دانشگاه امیرکبیر، سال نهم ، شماره ٢٤، آذر٨٥ :
«خانم م نشته بود توی آبدارخانه و چای را توی لیوان شیشهای از عیسی گرفت. سیگار را با آتش او میدوداند و من هنوز پی صندلی هستم که بین من و خانم”ط" فاصله بیندازدکه بدنمان لمس نکند آن گرمای غریب را و خانم”ط" زیر لب مدام تکرار میکرد رو به من ” لاتخف انک انت اعلی" و من بیشتر هراسناک میشدم... باید منظرهی هوس انگیز خانم م را با عیسیها میدیدم. او یک بند با طره مویش بازی میکرد و من بیاراده تکیه به دیوار روبروی او چای خوردنش را نگاه میکردم»
نشریه "بامداد " ، دانشگاه علامه ، شماره های ۱و ۲ ، آبان و آذر۸۴ :
« بدنش سفید یکدست بود، به غیر از پایش که جر خورده بود، پوزهاش آلتش نیز که از زیر... کوتاهش پیدا بود.»
« بدن مرد داغ شده بود؛ انگار در کنار زن لختی لبخند زده باشد. آخرین نامه زنش را دوباره نگاهی کرد. زنیکه مادرقحبه! مثل سگ هفت تا هفت تا پس میندازه.»
« مثل جریان مغناطیسی به طرف حیوان کشیده می شد. با یک دست پوزهی سفید را گرفت. سپیده میان رانهای برهنه مرد گم شد... خودش را از سپیده کند. بیرونش انداخت.»
« وقتی سپیده کنارش لبخند زده بود. پیشنهادی زیر پلکهایش ورم کرده، با زبان لرزان گفته بود: سپیده! زیر این لحاف با یه نفر دیگه گرمتر می شه»
نشریه " دامون " ، دانشگاه امیرکبیر، سال دوم ـ شماره پنجم ـ فروردین ۸۵ :
« شب هنگام، مرد به کنار زن میآید، او را در آغوش میگیرد، زن تحمل عطر تنش را ندارد، مرد میبوسدش، زن تحمل بوسههایش را ندارد، مرد بدون توجه پیش میرود، زن دیگر تحمل بدن خود را که به عطر مرد آغشته شده ندارد.»
«زن چشمانش را میبندد، مرد دستانش را به گردن زن حلقه میزند، زن خودش را به خواب میزند، مرد بیتوجه ادامه میدهد، زن بغض میکند، مرد متوجه نمیشود. زن بدنش را منقبض میکند.»
« مرد، دخترک را در اتاقی حبس میکند و شب هنگام، به سراغش میرود. روی زمین پرتش میکند. پاهای دخترک را از هم باز میکند و با طناب یکپایش را به جایی میبندد و پای دیگرش را به جای دیگر. دخترک فریاد میزند. التماس میکند. مرد اما ...»
نشریه " رُستاک "، دانشگاه امیرکبیر، سال اول ، شماره اول ، اسفند ٨٤ :
من می دانم تبعیض یعنی چه؛ یعنی این که پسرها در دانشگاه از نعمت تابیدن آفتاب بر موهایشان محروم نیستند و من همیشه از لذت پیچیدن نیم صبحگاهی لابلای موهایم، لذت دویدن و در باد رها کردن موهایم، محرومم.»
نشریه " کاروان "، دانشگاه تهران ، شماره ٦، آذر ٨٤ :
« این چیزی بود که من از وسط حرفاش کشیدم بیرون. یا توی خواب در بسترمون گفته بود، نصف شب، یا در اوج لحظات عشق بازی گریسته بود و در گوشم نجوا کرده بود.»
«چشم هایمان را باز کردیم دیدم که در بستر باهم دیگه خوابیده ایم.»
« یک زن زیبا داشتم زیباتر از شقایق های وحشی که در ارتفاع های بلند می رویند. زنی که بوسه اش عطر سیب داشت و گرمای تنش هنوز لذت را تا نوک پاهایم بسط می دهد»
نشریه " ناگفتهها " ، ویژهنامه جنگ ایران و عراق ،دانشگاه امیرکبیر ، شماره پنجم ، مهر ١٣٨٥:
« لازم است بپرسیم آقایان با چه هدفی، جوانان کشور را تحت استراتژی موج انسانی به جنگ میفرستادند؟ یا چرا سپاه بدون تدارک لازم بهحمله علیه مواضع عراق میپرداخت و چرا بدون لجستیک مناسب و تنها برمبنای این استراتژی( جنگ جنگ تارفع کل فتنه ) بهانجام عملیات پرداخت؟»
« ناگفتهها سعی مینماید با عنوان ناظری بیرونی و خارج از فشار رسانهای جمهوری اسلامی و یا ابر قدرتهای جهانی، تنها به ذکر حوادث بپردازد و تحلیلهای خود را نیز ارائه نماید. و هیچ گونه تعهدی برای بیان مواضع و تفکرات جمهوری اسلامی ندارد.»
نشریه" هومان " دانشگاه تهران ،پاییز۱۳۸۲، مقاله « از امیر آباد تا ولی عصر »:
« در این شرایط چه می توان کرد ؟ مگر بقیه چه کردند ؟ انقلاب فرانسه به عنوان سرآغاز مدرنیته ، خشونت نداشت ؟ قتل و کشتار نداشت ؟ چرا راه دور برویم انقلاب ۵۷ خشونت نداشت ؟ مگر شعار همه انقلاب ها ، آزادی و عدالت نبوده است ؟ بعضی وقتها آنقدر ساختار بسته می شود که گوهر آزادی را بدون جنگیدن نمی توان به دست آورد . من برای زنده ماندن ، خفه نشدن در تلاشم ، نوشتن و انتقاد مکتوب ، دیگر فایده ندارد ، یاسین در گوش خر خواندن است و الی آخر...».
نشریه" هومان " دانشگاه تهران ،پاییز۱۳۸۲، مقاله « میهن من ، ایران »:
«مارکسیسم یک سنت فکری غنی و پویا است که ارزنده ترین تصویر استثمار و ستم کشی بوده است ، مارکسیسم انسانیت است . اگر بگویید سالهاست که در ایران مرده است می پذیرم چرا که سالهاست انسانیت در ایران مرده و دفن شده است
«و ما روزی جشن بزرگ مارکسیسم ایرانی را در این میهن برگزار خواهیم کرد»
نشریه " تلنگر " ، دانشگاه تهران ، شماره ۱۷ ، آذر ۸۲ :
«جنبش دانشجویی ، شاید به عنوان تنها حرکت قابل اعتماد و احترام در کشور ، باید هدایت اعتراضات را برعهده بگیرد ( البته هدایت اعتراضات پیشاپیش مردم ، نه از پشت میله های دانشگاه یا کوی ) باید دست از حمایت از سیاستمداران و البته به قدرت ( محافظه کاران و اصلاح طلبان ) بردارد و ناقد بی امان قدرت تمامیت خواه باشد»
نشریه " ایران نو " ، دانشگاه امیرکبیر ، شماره ٣ ، ٤/١٠/ ٨٥ :
« تجاوز خانگی: یکی از فجیعترین اشکال خشونت خانگی در جامعهی ما”تجاوزخانگی" است. تجاوز خانگی بصورت قانونی و با حمایت ارگانهای قضایی در جامعه توسط شوهر صورت میگیرد... فرهنگ کهنه سنتی که به شدت توسط قوانین حقوقی و مقررات اجتماعی تقویت و حمایت میشود، شرایطی را بوجود آورده که این فقط کودکان نیستند که مورد تجاوز خانگی قرار میگیرند. بسیاری از زنان بزرگسال نیز در شرایط مشابهی قرار دارند. بدون آنکه حتی بدانند که مورد تجاوز قرار میگیرند، بدون آنکه هرگز لذت جنسی را تجربه کرده باشند»
نشریه "عقل سرخ " ، دانشگاه امیرکبیر ، سال اول ، شماره اول ، آذرماه ٨٥ :
« یکی از اهداف این جنبش پیوند دانشجو و کارگر است...
«مارکوزه را بدون شک میتوان یکی از انقلابیترین متفکران جهان دانست... امروز جامعهی ما استبداد زده است... شاید امروز جنبش دانشجویی و فعالین سیاسی بیش از هر زمان دیگر احتیاج به تأمل در آراء و اندیشههای متفکرانی چون مارکوزه داشته باشند.»
نشریه " نگاه سوم " ، دانشگاه امیرکبیر ، سال اول ، شماره ششم ،٣/١٠/٨٥ :
«بازیگران شعبدهگر صحنه وارد نمایش میشوند و هرکس را که دوست دارند از صندوق آراء با شعبدهبازی بیرون میآورند. بنابراین عدهای از نامزدها، بازندگان همیشگی نمایشاند...
نشریه " ژینانو " ، دانشگاه تهران ، دور دوم ـ شماره اول ـ ٢٨ آذر ١٣٨٥ :
«تا قبل از این در خانوادهی کمونیستی زن در خانواده تفوق داشت چون از یک طرف مادر بودن او یقینی بود و از طرف دیگر شناسایی پدر محرز نبود. همین دلیل تعینی نسب از جانب مادر بود و زن دارای احترامی فوقالعاده بود. واژگون شدن حقوق مادری شکست بزرگ تاریخی جنس زن بود.»
« خانواده انفرادی امروزی بر روی بردگی زن بنیاد گذاشته شده است که اگر در پردههایی پرشیده شود از واقعیت آن کاسته نمیگردد. مرد در خانواده نماینده بورژوا و زن نماینده پرولتاریاست»
نشریه " تدبیر " ، دانشگاه تهران ، ١٧ اردیبهشت ٨٥ :
«حجاب باعث نابودی زیبایی شده و منجر به افزایش طلاق در خانواده گردیده است.»
نشریه " داروگ(باران) " ، شماره چهارم ـ ٢٣ آبان٨٥ :
«تو این بدبختیها و گرسنگیبودم که به یاد مردم گرسنهی کره شمالی افتادم. بدبختا فقط برای اینکه گغتن: « انرژی هستهای حق مسلم ماست» الان تو تحریمن و باید گرسنگی بکشن... نه حالا جون من میخواید با این انرژی هستهای چکار کنین که خودتونو انداختین توی هچل!»
« حق ما فقط انرژی هستهای دیگه. مگه ما حق دیگهای هم داریم؟؟؟»
نشریه " خط صفر " ، دانشگاه امیرکبیر ،شماره ١۷ ، سال دوم ، پاییز ٨٥ :
«قرار بود «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد» باشد، اما ولایت فقیه به آن اضافه شد»
نشریه " روژامه " ، گاهنامه تحلیلی و خبری دانشجویان کرد دانشگاه تهران، اسفند ٨٤ ( پیش شماره ) :
«ساختن چارچوب علمی و نظری برای آغاز نافرمانی آکادمیک از تردید در مبانی ساختار موجود سرچشمه میگیرد
نشریه " کاکتوس " ، انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران ، ویژه نامهی روز جهانی زن ، سال ۸۴ :
«مهم ترین مانع پیش روی زنان، برداشتهای اصولگرایانه اسلامی است که هم در بخش مهمی از حکومت حضور دارد و هم در بطن جامعهی ایرانی»
نشریه " واژه " ،دانشگاه امیرکبیر، شماره ٣٩ ـ ٥ اردیبهشت ٨٥:
«خوش بودیم که حالا کسی میآید[اشاره به خاتمی] تا با کمک ما فریاد بزند آزادی مطلق؛ بی هیچ پسوندی و پیشوندی.»
نشریه " جمهوریت "، دانشگاه تهران ، شماره دوم ، بهمن ۸۴ :
«سال ها گذشت و هزاران دانشچوی چپ ناپدید و جنبش چپ ایران کاملا نابود شد و حزب توده فراموش شد»
نشریه " کیان " ، دانشگاه امیرکبیر، اسفند ٨٤:
«جنبش دانشجویی باید در راستای ایجاد یک جبههی داخلی که در برابر حماقتها و کجرویهای حاکمان ایستادگی کند تلاش نماید و به هر قیمتی نباید بگذارد که حاکمان مسئولیت ناشناس فعلی، ایران را به پرتگاه نابودی بیندازند»
«تبعیض یعنی این که وقتی این زن مُرد، دیه او نصف دیهی مرد است
نشریه " سحر " ارگان انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علومپزشکی، پیش شماره اول ( ویژه بزرگداشت روز دانشجو سال ۸۴ ) :
« این هر دو {نومحافظه کاران امریکا وولی فقیه }یکی جنگ طلب و یکی جنگ افروز است و هیچ ابایی از نظامی گری و بحران سازی های کور در جهت استیلای هر چه بیشتر خود ندارد. یکی بر دامن سنت دیرپای استبداد مطلقه چنگ زده و دیگری تابوت کهن استعمار را به دوش می کشد.»
نشریه " ندای اصلاحات ، دانشگاه تهران ، شماره سوم سال ۸۴ :
«رفت بالای میز. داشتم شاخ در می آوردم. آن هم در قلیانی. بلند بلند فریاد می زد: ما باید حق و حقوقمان را از این حکومت بگیریم. من به نام توده، به نام خلق می گویم که باید نظام سرمایه داری از بین برود.»
نشریه " آکادمی آزاد " ،دانشگاه تهران ، سال اول ، شماره دوم ، ١٦/١٢/٨٤ :
« وقتی محرم به زمستان می افتد ظهر عاشورا هر چه قدر مداح محترم خود را خفه می کند که آقا به حضرت عباس، امام حسین را تشنه شهید کردند چندان آه از کسی برنمی خیزد.
نشریه "پاسارگاد " ، دانشگاه تهران ، سال سوم ، شماره ١١، ٨/٩/ ٨٤ :
«جهان به سویی پیش می رود که یک جامعه واحد بین المللی در حال شکل گیری است و نمی توان بر خلاف جریان جاری حرکت کرد.»
« دیگر این ایران نیست که وطن ماست بلکه جهان خانهی ماست.»
«تاریخ گواهی است برآنکه تشیع نیز جز به یاری حکمای بزرگ و فرهنگ کهن ایرانی معتبر نگشته است.»
نشریه " اشتراک " ،دانشگاه تهران، ویزه نامه روز جهانی کارگر (اردیبهشت ۸۵ ) :
« در ابتدای قرن بیست و یکم پرولتاریا دیگر طبقهای متشکل از کارگران کارخانهها نیست. پرستاران و پزشکان، معلمان، دانشجویان و تمام قشرهای اجتماع که نظارت و کنترل خود را بر وسایل تولیدی از دست داده اند، پرولتر محسوب می شوند. این مسئله شاید برای تعقیب هدفمان چندان بدهم نباشد. با هم یکی شویم: انترناسیونال است نجات انسانها
نشریه " تلنگر " ،دانشگاه تهران ،شماره ۱۵ ، ۱۶ اسفند۸۴ :
این مقاله انتقادی است به مقالهی نشریهی" خاک " با عنوان«حملهی خارجی، آری یا خیر» که در شمارهی ١٧ آن به چاپ رسیده است:.
«به راستی در عراق چه شکنجهای رخ داده است؟... آن افشاگریهای به اصطلاخ تکان دهنده، تنها عکس هایی است که در آن، چشم چند نفر بسته شده و با آن عکس گرفته شده یا به آنها قلاده بستهاند، ضمن این که دولت آمریکا هرگز از این عمل حمایت نکرده است، بلکه عاملان آن را محاکمه کرده است و از آن اعمال، اعلام پشیمانی کرده است.اتفاقاً مشکل آمریکا در عراق این است که زیادی به حقوق مشتی تروریست آدمکش احترام می گذارد. تروریست بنیادگرایی که به خود بمب می بندد و صدها نفر را می کشد را یا باید اعدام کرد یا باید با او چنان کرد که عبرت دیگران شود»
نشریه " سحر" ، دانشگاه امیرکبیر ، سال ششم ، شماره ٤٠ ، ٦ آذر٨٤ :
« حجاب به عنوان خط قرمز حاکمیت مذهبی و تابوی عرف سنتی ، مانعی بزرگ بر سر راه گزینهی مذکور [ یعنی حاکمیت فرهنگ مردسالاری]خواهد بود»
نشریه " دامون "، دانشگاه امیرکبیر ، شما ره دوم ، آذر ۸۴ :
« کسی در حال حاضر به این نمی پردازد که بحث صلح آمیز بودن با نفس این انرژی هسته ای در همه جای دنیا تناقض دارد. در همه جای دنیا ، نیروهای مترقی و سبز ، بحث انرژی های جایگزین را مطرح می کنند . چرا در ایران برای انرژی های جایگزین سرمایه گذاری و تلاش نمی شود؟ ما سرزمین آفتاب خیز هستیم و کویرهای بسیاری داریم ، استفاده از انرژی نوری به عنوان منبع انرژی می تواند یکی از ده ها جایگزین و کمتر مخرب محیط زیست انسان ها باشد .»
نشریه " کیان " ، دانشگاه امیرکبیر ، ویژه نامه ورودی های ۸۴:
« روحانیت ما عوام زده نیست؛ عوام است. عوام زده یک لغت محترمی است؛ یعنی کسی که خودش عوام نیست ولی گرفتار عوام است ، در حالی که عوام گرفتار اینها هستند»
« ... شخصیتی به این افراد [ یعنی امامان شیعه ] داده شده تقریباً برابر با شخصیت پیامبر، که می توانیم بگوییم مفهوم خاتمیت پیامبر را دچار تزلزل کرده است ...
نشریه " پارازیت " ، دانشگاه امیرکبیر ،شماره سوم ، دی ۸۴ :
« ... بسیاری از مفاهیم موجود در متن مقدس، صداهایی کوتاه است که از قرآن شنیده می شود که متعلق به زمان و عصر خودش است که در برخورد با این مفاهیم در عصر جدید باید به علم روز مراجعه کرد
نشریه "شوکران " ، دانشگاه علامه طباطبایی ، شماره ۳ سال دوم ، آذر ۸۴ :
« روشنفکران که با الهام از سنت و روشنگری فرانسه ، خود را اینچنین نام نهاده بودند ، مشکل را در سه چیز می دیدند : استبداد ،سلطنت وتعصب روحانیت و سلطه بیگانه و برای برون رفتن از این وضع سه پیشنهاد داشتند : مشروطیت ، دنیویت و تاکید بر ملیت »
نشریه "نسل سوم"،دانشگاه علامه طباطبایی،ویژه نامه مارکس سال۸۴:
« مارکس علی رغم همه تاثیرات منفی فکری ، با خود مدرنیته و دست آوردهای آن مانند تحول گرایی ، سکولاریسم ، لغو انواع امتیازات سنتی و غیره همراه دارد . …»
و به نقل از" بابک احمدی" در تعریف مارکس می آورد :
« صدای مارکس یکـی از آواهای اصلـی و مهم در هم سرایی بـا شکوه فرهنگ غربـی است و … »
نشریه "نسل سوم"،دانشگاه علامه طباطبایی،شماره ۱۵فروردین ۸۴ :
« او[بیژن جزنی-مسئول چریک های فدایی خلق] بر خلاف تفکر مسلط چپ در جامعه ما که بیشتر تحت تایید اندیشه های مائو و جهان سومی ها بود بیشتر یک اندیشه مدرن چپ را ارائه می داد … آثار متعدد جزنی … هنوز هم یکی از سترگ ترین آثار در حوزه اندیشه های چپ در جامعه ماست … » نشریه " موج "،دانشگاه علامه طباطبایی ، شماره۲،سال ۸۳:
« در دسترس نبودن و فراهم نشدن زمینه های آشنایی با جنس مخالف سبب می گردد تا شخص متمایل به همجنس گردد از عشق ، علاقه ، درد دل گرفته تا میل جنسی خویش را به وی اعلام کند . »
« معمولا این رخداد در جوامع سنتی و بسته که در زیر بار سنگین سنت و تعصب هستند ، جلوه گر است .
نشریه " کارواندیشه "،دانشگاه علامه طباطبایی ، ویژه نامه ۸ مارس ،ا سفند۸۳ :
شکی نیست که نداشتن حق طلاق و نداشتن حق تصمیم گیری در حوزه های کاملا شخصی نظیر انتخاب آزادانه نوع پوشش ، محل سکونت ، بارداری و سقط جنین نفی کننده بسیاری از حقوق بنیادین انسانی است که می تواند به نوبه خود به فرار از خانه ، خودکشی ، همسر کشی و بسیاری از مشکلات دیگر منجر شود . »
« برای نشان دادن این موضوع ، مقایسه تجربیات فمینیست ها برای تقویت قوانین خانواده در دوره پهلوی و جمهوری اسلامی کاراست . چهل سال طول کشید تا فمنیست های سکولار دوره پهلوی توانستند قوانین خانواده را از قوانین مدنی ۱۹۳۶ به قانون حمایت از خانواده ۱۹۵۷ تبدیل کنند . در ۱۹۷۹ آیت ا… خمینی در یک سخنرانی قانون حمایت از خانواده را ملغی کرد . »
" پژواک " ، دانشگاه امیرکبیر، سال ۸۳:
« ظهر عاشورا بود ، عاشورای سال ۱۴۲۱ ، علم ها و چلچراغها با نگاههای مردم می رقصند . تند تر و تند تر دایره وار در یک دور باطل به محوریت جهل ، به محوریت بت وجود خویشتن … آدم هایی که ردای بلند بر تن و عمامه ای برسر دارند هنوز ضجه می زنند و ناله می کنند ، دروغ پشت دروغ ، ریا پشت ریا ، فریب پشت فریب ، تقیه امام چهارم ظهر عاشورا ! حرامزادگی عمر و یزید ! سگ شدن شمر با فوت امام پنجم و … مردم هم بدون هیچ تعقلی زار می زنند . »
نشریه " سحر "دانشگاه امیرکبیر ، شماره۴ ، سال۸۲
رأی ندادن مردم و در واقع مقاومت منفی آنان یکی از کم هزینه ترین و بهترین روش های مقاومت مدنی است که می تواند به شکل یک رأی « نه » به قانون اساسی و ساختار فعلی کشور و مسئولین برآمده از آن قلمداد شود . »
نشریه " سحر "دانشگاه امیرکبیر ، شماره۳ ، ( ۲۷ بهمن ۸۲ ):
ستاد ضد اصلاحات در دفتر رهبری خیمه زده و از آنجا در تمام امور کشور دخالت می کند
« می خواهند جمهوری اسلامی را به سلطنت فقیه تبدیل کنند رهبر حق دخالت در اختلافات مجلس و شورای نگهبان به صورت حکم حکومتی را ندارد . عمر کسانی که می خواهند ننگ تنها حکومت کردن را با خود داشته باشند ، بسیار کوتاه خواهد بود . »
« ما نیز به دلیل استحاله جمهوری به سلطنت در انتخابات فرمایشی مجلس هفتم شرکت نمی کنیم »
« خبرها حاکی از آموزش افراد برای پاک کردن مهر شناسنامه و صدور شناسنامه های المثنی و جعل آن وجود دارد که نشان دهنده عدم اطمینان در بحث انتخابات است ، همچنانکه در دوره های گذشته نیز بسیار مشاهده می شد که در انتخاباتی « عــلی » به صندوق رأی انداخته می شد و « محمد » از صندوق بیرون می آمد
نشریه " سحر "دانشگاه امیرکبیر ، شماره۱ ، سال ۸۲ :
« فشار خارجی به ویژه از سوی اتحادیه اروپا مهمترین برگ برنده تحصن کنندگان[نمایندگان مجلس ششم] می باشد که مشابه روند پذیرش پروتکل الحاقی به داد آنها برسد »
نشریه " نقاب " ، دانشگاه تهران ،سال ۸۲ :
« همگرایی روحانیون با ساواک در مخالفت با شریعتی و کمین نشینی برای ضربه زدن به وی نکته قابل توجهی می باشد .
نشریه " بامداد " ، دانشگاه تهران ، شماره ۲۳، سال ۸۳
اما دوران تغذیه از ظرفیت محدود اسلام بسته بندی شده و ایدئولوژیک به اتمام می رسید و رویارویی ایدئولوژیک با معرفت های پلورال اسلامی دوران بعد از انقلاب دوم بنای آغاز تحرک فکری و دگراندیشی میان گروهی بود . » بامداد شماره ۲۵:
همه مردان مشاور رئیس جمهور جمع شدند تا اگر نه هم گام با خاتمی ، اینک با عبور از خاتمی راهی به سوی فردائی آزاد بجویند
نشریه " با مداد " ، دانشگاه تهران ، شماره ۲۲ ، سال ۸۳ :
« البته جامعه ایران راه های دیگری هم دارد ، یکی خشونت و انقلاب و دیگری انفعالی که منجر به ادامه روند کنونی یا دخالت بیگانه در تعیین سرنوشتمان خواهد شد .»
نشریه "گون" دانشگاه تهران شماره ۱۶و۱۷نیمه دوم۸۲:
« با پیشرفت اندیشه بشری این موضع روشن شد که تمام پدیده های هستی در یک اصل مشترکند که به طور عینی و مستقل از اندیشه انسان وجود دارند و بدین وسیله مفهوم فلسفی « ماده » معرف تمام اشیاء و پدیده هایی ست که به صورت عینی و مستقل از اندیشه و تصور آدمی وجود دارند . ماتریالیسم ماده را واقعیت موجود خارج از ذهن انسان و مستقل از شعور و بی نیاز از آفرینش و جاودانگی می داند . »