به گزارش خط نیوز، در ادامه گزیدهای از مباحث مطرح شده در جلسه هفتگی درسنامۀ تنها مسیر حجت الاسلام پناهیان را میخوانید:
معلوم شد زمان مخاطبۀ مستقیم با جوانان غرب فرا رسیده است نامهای که اخیراً مقام معظم رهبری خطاب به جوانان غربی نوشتند، واقعاً یک احساس فتح و ظفر در ما ایجاد میکند. یک احساس غرور و قدرت در ما ایجاد میکند. این پیام نشان میدهد که «الان زمان آن رسیده است که رهبر انقلاب، مستقیماً جوانان اروپایی را مورد خطاب قرار دهند» و این خیلی معنادار است. و البته معلوم است که آنها هم به این پیام مهم توجه خواهند کرد.
نوع دعوت به حقّ در این پیام، بسیار مقتدرانه است. حقّ آنقدر آشکار شده که میفرماید: خودتان بروید ببینید اسلام چیست؟
آنچیزی که در این نامه خیلی اهمیت دارد این است که الان زمان این نامه فرا رسیده بود که رهبر انقلاب اقدام به نگارش آن فرمودهاند. ولی آنچیزی که مهمتر است این است که نوع دعوت، یک دعوت فوقالعاده مقتدرانه برای حقّ است.
شما ببینید مقام معظم رهبری از چه موضع اقتداری این پیام را صادر کردند. جملات این نامه را بخوانید که زیباترین سرود دوران غیبت و غربت حقّ است. ایشان در فرازی از این نامه میفرماید:
«من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود»
حتی ایشان در این پیام توضیح نمیدهند که «اسلام چیست؟» بلکه میفرماید خودتان بروید مطالعه کنید تا بفهمید اسلام چیست؟ این یعنی حقّ آنقدر آشکار است که هر کسی خودش میتواند آن را بفهمد.
همین مقام معظم رهبری قبل از انقلاب به عنوان یک روحانی باید با صد تا مقاله -و سخنرانی- برای جوانان ایرانی توضیح میدادند که اسلام چیست؟ ولی الان برای جوانان جهان هم نیازی به توضیح در اینباره نمیبینند. قبل از انقلاب سخت بود که شما برای مردم جابیندازید که در اسلام ما عقلانیت وجود دارد یا اینکه اسلام مخالف علم نیست! یعنی سخت بود که شما حقانیت دین را جابیندازید و برای مردم توضیح دهید که این دین، خرافات نیست! ولی الان همین عالمی که قبل از انقلاب در مشهد، باید مینشست با تفصیل، نقشۀ مفاهیم قرآن را مینوشت و درس میداد و آن مباحث را تبدیل به کتاب میکرد و کتابش را توزیع میکرد تا نقش کلی دین را بر اساس آیات قرآن توضیح دهد، الان نیازی احساس نمیکنند که همان را برای جهانیان توضیح دهد. لذا میفرماید:
«خودتان بروید بخوانید تا ببینید اسلام چیست؟» ببینید حقّ چقدر آشکار شده است و چقدر قدرت پیدا کرده است که یک رهبر دینی اینطور صحبت میکند.
شما باور میکنید که بسیاری از کتبی که الان داریم و در جهت تبیین دین نوشته شده است، الان دیگر به آنها نیازی نیست و برای یک جوان کاملاً ناآشنا کافی است که قرآن و نهجالبلاغه و زندگی پیامبر اکرم(ص) را بخواند؟! واقعاً همینطور است و ما در یک چنین زمانهای داریم زندگی میکنیم.
ببینید چقدر حقّ آشکار شده است... «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ»(فتح/۲۸) همین که انسانها با مطالعۀ قرآن و زندگی پیامبر اکرم(ص) خودشان بتوانند حقیقت را دریافت کنند، به معنی ظهور و چیرگی دین حقّ است. یعنی آنقدر سیاهی و تباهی عالم را گرفته است که تمیز دادن نور از تاریکی و تشخیص روز از شب، اصلاً کار سختی نیست. دوران ظهور یعنی همین.
در این نامه، حتی رهبر انقلاب نگران نیستند که اگر آنها مستقیم به سراغ قرآن بروند، یکوقت دچار تفسیرهای غلط شوند. آنقدر حقّ آشکار شده است که میدانند اگر آنها به سراغ قرآن بروند، غالباً تفسیر صحیحی از آیات قرآن پیدا خواهند کرد. شاید اگر ما بودیم، میگفتیم: «بهتر بود که ایشان توصیه میکردند که جوانان غرب مراقب باشند که تفسیر ارهابی یا تکفیری از قرآن پیدا نکنند!» ولی گویا نیازی به همین توصیه نیز نبوده است. یعنی حقّ آنقدر ظهور پیدا کرده است که نیازی به همین توضیح نیز احساس نشده است.
امام صادق(ع): به سراغ جوانان بروید، آنها زودتر بهسوی خیر حرکت میکنند این نامۀ مقام معظم رهبری به جوانان اروپایی و آمریکایی، انسان را به یاد آن کلام امام صادق(ع) میاندازد که به یکی از یاران خود فرمودند: «به سراغ جوانان بروید، آنها زودتر حقّ را دریافت میکنند و به سوی خیر حرکت میکنند؛ عَلَیْکَ بِالْأَحْدَاثِ فَإِنَّهُمْ أَسْرَعُ إِلَى کُلِّ خَیْر»(کافی/۸/۹۳)
رهبر انقلاب نیز همین کار را انجام دادهاند. ایشان در فرازی از نامه میفرماید: من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آینده ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم.
وظیفۀ ما در قبال این پیام چیست؟ حالا ما باید ببینیم وظیفۀ ما در قبال این پیام چیست؟ یکی از وظایفی که این پیام برای ما تعریف میکند «آمادگی برای بیدارسازی دیگران» است. هر یک از شما باید ببینید که در این زمینه چه کمکی میتوانید انجام دهید؟
در زمان دفاع مقدس، وقتی بچهها داشتند به خط مقدم اعزام میشدند، بعضیها که برای بدرقه و خداحافظی آمده بودند، نمیتوانستند تحمل کنند که دوستانشان به جبهه بروند، و آنها در شهر بمانند. لذا همانجا تصمیم میگرفتند که به جبهه بروند. آیا در میان ما کسی هست که ببیند، نیروهای ما سوار ماشین میشوند که بروند به خط بزنند، ولی او فقط تماشا کند و دعاگو باشد؟! حالا رهبر ما به خط زده است؛ شما نباید رهبرتان را در این عرصه تنها بگذارید. بلکه باید فداکاری بیشتری در این میدان انجام دهید. این ابلاغ، وظیفۀ شبانهروزی ماست و این کار واقعاً افتخارآمیز است.
چند سالی است که افق نگاه رهبر انقلاب، در منطقه است و بعضاً متوجه جهان است. یکبار فرمودند که اگر این اروپاییها بدانند که ریشۀ مصیبتهای آنها زیر سرِ این صهیونیستهاست، با این صهیونیستها چهکار خواهند کرد! وقتی رهبرمان این را گفتند، ما باید سعی میکردیم این واقعیت را به اروپاییها منتقل کنیم. اما چند نفر از ما برای روشنگری در این زمینه فعالیت کردیم؟!
چرا الان زمان آن رسیده که میشود با جوانان غربی سخن گفت؟ دوران هواپرستی پایان یافته است چرا الان زمان آن رسیده است که میشود با جوان اروپایی و آمریکایی سخن گفت؟ مهمترین دلیلش این است که دوران لذتپرستی پایان یافته است. حتی پُر بودن جهان از ظلم و جور هم آنقدرها زمینۀ گفتگو را فراهم نمیکند. صِرف وجود ظلم انسانها را وادار نمیکند که به حقیقت پی ببرند. صِرف وجود ظلم، حقیقت را تقویت نمیکند، بلکه هر نوع ابزاری را برای مقابله با ظلم تقویت خواهد کرد؛ نه فقط ابزار گفتگو و تحقیق و مطالعه برای پی بردن به حقیقت.
در طول تاریخ خیلی از ملتها با ستم نابود شدند، ولی لزوماً با معرفت نسبت به حقیقت، سعادتمند نشدند. آنچیزی که-خیلی مهمتر از ظلم- دارد زمینه را برای روشن شدن و پذیرفتن حقیقت پدید میآورد؛ این است که دوران هواپرستی به سر رسیده است.