شاید اگر وقتی دیگر بود، میشد این جملات و این اقدام را به فال نیک گرفت و منتظر تغییر رویکرد بود، اما چه میتوان کرد که در این واپسین روزها چنانکه پیشینیان گفتهاند«آب رفته به جوی باز نمیگردد».
برای آنها که پیگیر اخبار فرهنگ و سینما هم نیستند، «خانه سینما» حداقل در یک سال اخیر تبدیل به نامی آشنا شده است. کمتر کسی است که از کشمکشها دولت با این نهاد بیخبر باشد؛ کشمکشهایی که به پلمب و انحلال خانه سینما انجامید.
"خانه سینما" بزرگترین نهاد صنفی سینماگران ایران است که ۲۷ سال پیش با هدف حفظ و صیانت از حقوق مادی و معنوی دستاندرکاران حرفهای تولید، توزیع و نمایش صنعت سینما و همچنین ایجاد امنیت شغلی و تامین اجتماعی و ارتقای سطح آموزشی و حرفهای اهالی سینمای ایران شروع به فعالیت کرد. این نهاد در تمام سالهای فعالیت، چتر حمایت خود را بر تمام بخشهای بدنه سینمای ایران گستراند و به صورت مستقل از حقوق حرفهای تمام اعضای خود دفاع کرد.
اما احمدینژاد، به خصوص در دوره دوم ریاست جمهوریاش، برخلاف ادعاها ،
استقلال نهادهای مستقل را چندان تحمل نکرد و برای انحصاری کردن مسائل وارد برخی از حوزهها شد. به این ترتیب «خانه سینما» هم تبدیل به یکی از اهدافی شد که بیثمر ماندن تلاش برای تحت سلطه گرفتنش در نهایت راهی جز حذف آن را پیش روی دولت نگذاشت.
در زمستان سال ۹۰، نامهای از سوی دبیر هیأت رسیدگی به امور فرهنگی وزارت ارشاد به محمدمحمدی عسگرپور؛ مدیرعامل خانه سینما ارسال شد که حکایت از انحلال خانه سینما داشت. در این نامه که با عنوان «دستور انحلال» به خانه سینما ارسال شد، آمده بود: «نظر به مجموع بررسیهای معموله و مداقه در اسناد و مدارک مربوطه و امعان نظر در مراحل ایجاد تشکل موسوم به خانه سینما بدینوسیله اعلام میدارد باتوجه به عدمطی تشریفات قانونی مربوط به تأسیس مؤسسات فرهنگی و هنری و نیز اقدامات غیرقانونی بعدی، این
تشکل و استمرار فعالیتهای آن فاقد وجاهت قانونی است و مراتب جهت انحلال خانه سینما اعلام میشود».
این خبر چند روز بعد و در حاشیه جلسه هیات دولت از سوی سیدمحمد حسینی؛ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم تایید شد. او به خبرنگاران گفته بود: «از همان ابتدای تأسیس خانه سینما این تشکل روال قانونی را طی نکرد و در طول این دوران هم تخلفات عدیدهای همچون تغییر اساسنامه را داشته است. از همین رو و با توجه به تخلفاتی که از سوی این تشکل صورت گرفته هیئت نظارت بر مراکز فرهنگی انحلال این تشکل را اعلام کرده است که کاملا مطابق قانون است. البته دوستان قبلآ فکر میکردند که نیاز به رأی دادگاه است، اما زمانی که بررسی بیشتری صورت گرفت معلوم شد این بحث از اختیارات خود وزارت فرهنگ است، اما اگر تمکین در برابر قانون صورت نگیرد روال خود را طی خواهد کرد. اگر در مورد بحث خانه سینما به قانون تمکین نشود بر اساس وظایف قانونیمان عمل کردهایم و موضوع را پی خواهیم گرفت».
این اتفاق شروع کشمکشهایی بود که در یک سوی آن جواد شمقدری (معاون امور سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) به نمایندگی از دولت و در سوی دیگر بخش بزرگی از اهالی فرهنگ و سینمای ایران قرار داشتند. تحولات این جریان به یکی از موضوعات داغ رسانهای تبدیل شد و در کمتر محفل فرهنگی بود که پای خانه سینما به بحث باز نشود.
در تمام این ماهها، تلاشهای هیات مدیره خانه سینما برای بازگشایی این ادامه داشت. این تلاش همواره اظهارات ضد و نقیض و موضعگیریهای غیرشفاف شمقدری را در پی داشت. او در یکی از مشهورترین اظهارنظرهای خود گفته بود: «اجماع نگاه نظام این است که خانه سینما با این ماهیت منحل است، سیستم مدیریتی ما در نبود صنوف هم کار میکند و گواه آن برگزاری جشنواره فیلم فجر و انجام همه وظایف مدیریت سینمایی در سال گذشته است».
این اظهارات و اقدامات بعدی نشان از تلاشی داشت که نظام را به عنوان نقطه اصلی اتفاقات معرفی کند، اما هیچ وقت شاهدی برای این مدعا ارائه نشد.
چند ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری، احمدینژاد که برای معرفی نامزد وابسته به طیف فکری خود در انتخابات تلاش میکرد، ناگهان دستور تشکیل کمیتهای برای اصلاح اساسنامه این نهاد را صادر کرد. موضوع اصلاح اساسنامه به خوبی پیگیری نشد و به نتیجهای نرسید، اما در روزهای منتهی به ثبت نام برای انتخابات ریاست جمهوری، «اسفندیار رحیممشایی» به عنوان نماینده اصلی احمدینژاد برای انتخابات ریاست جمهوری به اظهارنظر در رابطه با خانه سینما پرداخت.
او که در آن روزها از هر فرصتی برای نشان دادن دغدغههای فرهنگی استفاده میکرد تا برای خود محبوبیتی دست و پا کند، از بازگشایی این نهاد در دولت دهم خبر داد.
مشایی و دیگر نزدیکان احمدینژاد هیچگاه فرصت حضور در عرصه رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری را پیدا نکردند و موضوع بازگشایی «خانه سینما» در دولت دهم بار دیگر میرفت که به دست فراموشی سپرده شود، اما تلاشهای احمدینژاد برای به جا گذاشتن خاطراتی خوب در واپسین روزهای کارش در کسوت ریاست جمهوری بار دیگر پرونده این نهاد را روی میز آورد.
البته آقای رییس جمهور در ماههای اخیر به تکذیب تمام مشکلات دوره کاری خود روی آورده تا چند خاطره روشن از این دوره به جا بگذارد و آب رفته های بسیاری را به جوی بازگرداند. احمدینژاد دولت خود را منزهترین دولت تاریخ میداند و معتقد است در زمان او به هیچکس بیاحترامی نشده است اما به این دلیل که حداقل مورد خانه سینما موردی بود که در آن شان بزرگان هنر به هیچ عنوان رعایت نشد و بسته شدن یک نهاد فرهنگی نمی تواند نکته مثبتی در کارنامه یک دولت تلقی شود در نامهای خطاب به شمقدری دستور صریح بازگشایی «خانه سینما» را صادر کرده است.
در بخشی از نامه او آمده: «وجود یک نهاد صنفی مانند خانه سینما برای هم افزایی توان سینمای ایران و رسیدگی به مشکلات و موانع، ضروری است و طبیعی است که این نهاد باید غیردولتی باشد و بماند و مراقبت شود به هر دلیلی این نهاد با اهمیت تعطیل نشده و جامعه هنری از مزایای وجود آن بیبهره نشوند».
شاید اگر وقتی دیگر بود، میشد این جملات و این اقدام را به فال نیک گرفت و منتظر تغییر رویکرد بود، اما چه میتوان کرد که در این واپسین روزها چنانکه پیشینیان گفتهاند«آب رفته به جوی باز نمیگردد».