کد مطلب: 28824
يکشنبه ۱۶ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۲۳:۴۴
خواستگار خیلی زیاد است، ولی به بعله برون نرسیدهایم!
خط نیوز ; خواهرزاده جلالآلاحمد با بیان اینکه جلال با چهار استدلال در زمان حیات خود به ما اعلام کرده که تمایل به انتشار یادداشتهایش دارد گفت: میتوان این یادداشتها را با جرح و تعدیلهای بسیار جزیی و بدون به هم ریختن چارچوبها و دستکاری فضای عمومی حاکم بر آن ها منتشر کرد.
گزیده ای از گفتگوی مهر با محمد حسین دانایی را در ادامه می خوانید:
- به صراحت به شما عرض میکنم که قضایا خیلی سادهتر و صریحتر از آن است که شما گمان میکنید. باور بفرمایید که در عالَم واقع، نه در دنیای خیال، هیچ نوع توطئه و تبانی و سوءنیتی در بین نبوده و نیست. روابط بنده با افراد محترمی که نام بردهاید، روابطی است کاملاً طبیعی و قانونی و محترمانه، بدون اینکه کمترین شائبهای و وصلهای به آن بچسبد. بنده تاکنون توفیق نداشتهام که جناب آقای مهدی طالقانی را جز در جلسات عمومی برای بزرگداشت مرحوم آیت الله طالقانی و زنده یادان جلال و شمس و خانم دانشور، در جای دیگری زیارت کنم. روابطم با جناب کائینی هم ناشی از همان دوره همکاری در تدوین کتاب دو برادر است و خیالتان راحت باشد که این دو نفر انسان محترم، هیچ ارتباطی با دستنوشتههای مرحوم آلاحمد نداشتهاند و هیچ حاشیه و پشت پردهای هم وجود ندارد.
- در گزارشی که چند روز قبل به مناسبت سالروز فوت مرحوم آل احمد در اختیار جراید قرار گرفت، توضیح دادهام که مهمترین بخش این دستنوشتهها، همان خاطرات تقریباً روزانه جلال است. مقدار دیگری از آنها هم در واقع، طرحهای اولیه و چرکنویسها و پاکنویسهای آثاری هستند که قبلاً یا توسط خود مرحوم جلال یا توسط مرحوم شمس آلاحمد چاپ شده اند، آثاری مثل خسی در میقات، غربزدگی، یک چاه و دو چاله، سفر روس، سفر فرنگ، سفر امریکا، سفر به ولایت عزراییل و همین طور کتاب معروف سنگی بر گوری. علاوه بر اینها، مقداری یادداشت های پراکنده و گوناگون هم وجود دارد.
- حق مدیریت و همچنین حق مالکیت منافع این یادداشتها متعلق به ورثه است و در این تردیدی نیست، ولی بهترین کاری که با خود یادداشتها میتوان کرد، قراردادن آنها در آن مؤسسه فرهنگی یا موزهای است که قرار است شهرداری در محل خانه سیمین و جلال تأسیس کند تا بدین ترتیب، هم یادگاری از آنها باشد و هم مورد استفاده بازدیدکنندگان از موزه و همچنین محققانی قرار گیرد که در حوزه ادبیات فارسی کار میکنند.
- سانسور در عالم مَجاز و شعار، کار بدی است و همه مان از آن انتقاد می کنیم و از آن تبری میجوییم، ولی در عالَم واقع و در عمل، همه مان مرتکب این فعل میشویم. میزان گستردگی و عمق این عمل هم بستگی دارد به روحیات و دیدگاههای هر کدام از ماها در حوزهها و بزنگاههای مختلف. به نظر حقیر که هم کار مطبوعاتی کردهام و هم با موازین حرفهای تدوین تاریخ شفاهی آشنایی دارم، میتوان این یادداشتها را با جرح و تعدیلهای بسیار جزیی و بدون به هم ریختن چارچوبها و دستکاری فضای عمومی حاکم بر آن ها منتشر کرد، به نحوی که اولاً، مجوز چاپ بگیرند و از حبس خارج شوند؛ ثانیاً، لطمهای به جایی نخورد و حساسیتهای غیر قابل تحملی را هم ایجاد نکنند. ولی باز هم تأکید میکنم که تصمیم گیری در این مورد، بر عهده منِ تنها نیست، بلکه کاری است مشترک که باید توسط همه بازماندگان مرحوم جلال آل احمد و ذینفعان قانونی، و البته با استفاده از نظر کارشناسی افراد صاحبنظر، مورد بررسی و تصویب قرار گیرد.
- یادداشتهای مزبور از ابتدا برای انتشار نوشته شده اند و انتشار آنها در حال حاضر لازم و بی اشکال است، البته همانطور که عرض شد، با رعایت جوانب حرفه ای معمول، به نحوی که احتمال وقوع پیامدهای منفی به حد اقل برسد. ثانیاً، مسوولیت این کار مشترکاً بر عهدة همة وراث قانونی مرحوم جلال آل احمد است.
- آل احمد در متنی خودش در ذیل این یادداشتها نوشته و در برخی رسانهها نیز منتشر شد آورده است که از نوشتن این یادداشتها دو منظور داشته است. نخست منظوری شخصی با کارکردهای فوری و حرفه ای و منظور اجتماعی با کارکردهای بعدی. او در بخش اول، نوشتن را وظیفة ذاتی خودش به عنوان یک نویسنده میداند و مقید است که با نوشتن خاطرات و انجام تمرینهای روزانه، مهارتهای حرفهای خودش را مرتباً بالا ببرد و خودش را برای ایفای این وظیفه آماده نگه دارد. جمله ما قبل آخر این متن هم ناظر به کارکردهای بعدی این یادداشتها، یعنی حفظ اطلاعات و انتقال آنها به آیندگان است، کما اینکه می گوید: "... و پیش آمده است گاهی که اباطیلی را جز درین دفتر نمیشده است حفظ کرد... معنای مستفاد از این عبارت این است که یکی از وظایف دفترچههای مزبور، به قول خود جلال حفظ اباطیل بوده است. و اکنون که سالها از آن زمان گذشته و سیب روزگار چندین بار چرخیده، متوجه میشویم که مرحوم آل احمد در این زمینه موفق شده و توانسته است با نوشتن این یادداشت ها، از حلقه محدودیت ها عبور کند و به قول خودش فریاد زمانه خودش باشد.
خواستگار خیلی زیاد است، ولی هنوز به مرحله بعله برون نرسیدهایم! انشاءالله پس از اجماع داخلی خودمان و توافق در باره چند و چون کار، وارد این فاز از عملیات (انتخاب ناشر) می شویم.