به گزارش خط نیوز به نقل از پایگاه 598، جمعهشب گذشته درگیری مشکوکی در منطقه نارمک تهران اتفاق افتاد و فیلم آن، دقایقی بعد سر از سرویس مانیتورینگ شبکه "صدای آمریکا" درآورد، حادثهای که میتوان آنرا پارت دوم درگیری دختران جوان در پارک طالقانی دانست [اواخر فروردین ماه امسال چهار دختر جوان در پارک طالقانی تهران با نیروی انتظامی درگیر شدند و بوسیله دوربینی که به طور مخفیانه در لباسشان پنهان کرده بودند، از صحنه درگیری فیلم تهیه کرده و در اختیار شبکه "صدای آمریکا" قرار دادند].
آنگونه که از شواهد امر پیداست، ماموران نیروی انتظامی منطقه نارمک جمعهشب در ایستگاه مترو با دو دختر جوان مواجه میشوند که گویا با رفتارهای غیرعادی موجب جلبتوجه مردم شده بودند؛ ماموران پلیس طبق وظیفه قانونی خود از دختران سوالاتی میپرسند ولی آنان حاضر به پاسخگویی نمیشوند و طبق گفته افراد حاضر در صحنهی درگیری، شروع به فحاشی میکنند.
مامور پلیس، دختران را به سمت خودرو نیروی انتظامی هدایت میکنند اما چند پسر جوان که ظاهرا از دقایقی قبل در محلِ درگیری حاضر شدهاند، در کار پلیس مداخله میکنند و طی اقدامی غیرعادی به خودرو نیروی انتظامی که در گوشه خیابان پارک شده است حملهور میشوند.
همزمان که پسران جوان با نیروی انتظامی درگیر میشوند و قصد چپ کردن خودرو نیروی انتظامی را دارند، فردی که در آنسوی خیابان مستقر شده است اقدام به فیلمبرداری میکند؛ از نوع فیلمبرداریِ انجامشده و تسلط گوینده در تشریح ماجرا میتوان دریافت که این اقدام توسط یک فرد آموزشدیده صورت گرفته است؛ این گزارشگر در بخشی از فیلم، با مردم عادی همکلام میشود و سعی میکند به مخاطبین خود چنین القا کند که قصد داوریکردن و تحریف واقعه را ندارد.
در نهایت با تحریک پسران جوان و سردادن شعارهای ضد حکومتی، درب خودرو پلیس کنده میشود (در فیلمی که منتشر شده است چهره مردم عادی پیداست ولی چهرهی پسران جوانی که به خودرو پلیس حملهور شدهاند دیده نمیشود، گویی فیلمبردار نمیخواهد چهره پسران را افشا کند)، در ادامه ماموران نیروی انتظامی با شلیک تیر هوایی مردم را پراکنده میکنند و خیابان برای عبور و مرور خودروها باز میشود؛ لازم به ذکر است که در هنگام تیراندازی هوایی، یکی از پسران جوان با صدای بلند فریاد میزند "تیرِ مشقی است، نترسید" و به این طریق سعی میکند از پراکنده شدن مردم جلوگیری کند ولی ناکام میماند.
ماجرا به همینجا ختم نمیشود، پسران جوان درب خودرو پلیس را به گوشهای منتقل میکنند و از درب کَندهشده عکس میگیرند؛ عکسها دقایقی بعد در کانال یکی از خبرنگاران شبکهی "صدای آمریکا" منتشر میشود ولی باز هم چهره پسران جوان در کادر دوربین نیست؛ آنها با این اقدام میخواهند مردم را به مقابله خشونتآمیز با نیروهای انتظامی دعوت کنند و ایجاد درگیری با پلیس را امری عادی جلوه دهند [گرفتن عکس از درب کَندهشده خودرو پلیس و کپشنهایی که توسط خبرنگار صدای آمریکا ذیل عکسها نوشته میشود، به خوبی هدف حملهکنندگان را تشریح میکند]، اما آنان این سوال را بیپاسخ میگذارند که چطور مردم را به درگیری با پلیس دعوت میکنند اما خودشان حاضر نمیشوند عکسشان را منتشر کنند؟ اگر اداعا دارند جزئی از مردم عادی هستند و برای دفاع از حقوق دختران، دست به چنین اقدامی زدهاند، چه دلیلی دارد که درب کَندهشدهی خودرو پلیس را به محلی دیگر منتقل کنند و با آن عکس یادگاری بگیرند؟ گذشته از این، چطور ممکن است در کمتر از چند دقیقه با خبرنگاران صدای آمریکا ارتباط برقرار کنند و تصاویر صحنه درگیری را برای آنان ارسال نمایند؟ (لازم به ذکر است که رسانههای بزرگی همچون "صدای آمریکا" بدلیل حجم اطلاعات فراوانی که روزانه در اختیارشان قرار میگیرد، توان بررسی سریع محتواهای دریافتی را ندارند، بعلاوه تا زمانی که نسبت به محتوای دریافتی و فردِ ارسالکننده اطمینان نداشته باشند، اقدام به انتشار آن مطلب نمیکنند).
در مجموع از هر زاویهای که به مسئله نگریسته شود باید بپذیریم، فردی که از درگیری جمعهشب در منطقه نارمک فیلمبرداری کرده است قطعا پیش از این با مسیح علینژاد در ارتباط بوده و به یکدیگر اعتماد داشتهاند، بگونهای که پس از ارسال فیلم به آیدی علینژاد، به سرعت شاهد انتشار فیلم در کانالهای تلگرامی و صفحات توییتریِ وابسته به شبکه "صدای آمریکا" هستیم، این درحالی صورت میگیرد که شبکه مذکور بدون بررسی صحتوسقم ماجرا به هیچوجه اقدام به انتشار عمومی خبر نمیکند.
تجربهی گذشته نشان داده افرادی که با خبرنگاران خارجی ارتباط برقرار میکنند و وارد همکاری میشوند، در اکثر مواقع مورد حمایت سازمانهای بینالمللی قرار میگیرند و پس از انجام ماموریت، از ایران فرار کرده و به عضویت سازمانهای مذکور درمیآیند؛ آخرین مورد از اینگونه پروژهها را میتوان در ماجرای "شاپرک شجریزاده" دنبال کرد.
چندی پیش زن جوانی به نام شاپرک شجریزاده در منطقه قیطریه تهران اقدام به کشفحجاب کرد و با اطمینانخاطر با ماموران نیروی انتظامی درگیر شد؛ در پروژه شجریزاده نیز فردی (بهظاهر معمولی) از قبل در محل درگیری حاضر شده بود و اقدام به فیلمبرداری نمود؛ در آن ماجرا نیز پس از دقایقی شاهد انتشار فیلموعکس درگیری در کانالها و صفحات مرتبط با شبکه "صدای آمریکا" بودیم.
شجریزاده مدتی بعد به طور مخفیانه از کشور خارج شد و به تمام شعارهای بهظاهر عدالتخواهانهی خود پشت کرد؛ فردی که تا دیروز شعار "مبارزه با ظلم و تبعیض" سر میداد و زنان ایرانی را به ایستادگی و مقاومت در برابر قوانینِ ظالمانه دعوت میکرد، مدتی بعد عکسهایش در یک ویلای لاکچری در خارجازکشور منتشر شد؛ تصاویر شجریزاده را ابتدا آتنا فرقدانی (از محکومان امنیتی فتنه 88) منتشر کرد.
اتفاق قابلتامل دیگری که در ماجرای پیشین شاهد آن بودیم، اذعان شجریزاده به ارتباط با خبرنگاران خارجی بود، تا جایی که رسما اعلام کرد مدیران شبکه "بیبیسی" از جزئیات خروجش از ایران اطلاع داشتهاند!؛ اظهارات صریح شجریزاده پاسخی بود به کسانی که ادعا میکردند وی فردی معمولی بوده و هدفش صرفا اعتراض مدنی است.
همه شواهد نشان میدهد مدیران شبکه "صدای آمریکا" بصورت سازمانیافته با برخی افراد در داخل ایران مرتبطاند و وقایع جنجالی یکسال گذشته را با همکاری آنان "مهندسی" کردهاند، از طرفی شناسایی مهرههای وابسته به سرویسهای جاسوسی (همچون دختران پارک طالقانی که بصورت هماهنگ با پلیس درگیر شده و از درگیریِ ساختگیشان فیلم تهیه کرده بودند) کارِ چندان پیچیدهای نیست، با اینحال طی ماههای گذشته وزارت اطلاعات اقدام درخور توجهای برای پیگیری این مسائل انجام نداده است و متاسفانه در سایه بیتوجهی نهادهای اطلاعاتی شاهد گسترش چنین اقداماتی در سطح شهر تهران و برخی دیگر از کلانشهرها هستیم که میتواند امنیت روانی جامعه را با چالشهای اساسی روبرو نماید.