چند سال پیش "فرانسیس فوکویاما" یک فیلسوف آمریکایی و متخصص اقتصاد سیاسی در کنفرانس اورشلیم گفت: ما باید مسلمانان را به رفاه طلبی وادار کنیم. این جمله فوکویاما بسیار معنادار است. رفاه طلبی مقابل تلاش، کوشش، همت، اراده، فکر صحیح و مثبت است و مکمل فساد و فحشا است.
متأسفانه با وجود همه تلاش هایی که برای توسعه و ترویج فرهنگ و روحیه جهادی در کشور شده است در جامعه خود شاهد موضوعی هستیم که اکثر والدین از سر دلسوزی و بدون اینکه از طرح و نقشه دشمن مطلع باشند فرزندان خود را در مسیر رفاه طلبی سوق می دهند و حتی مسئولین کشور هم آنها را در این جهت تشویق می کنند.
البته رفاه چیز خوبی است ولی رفاهی که با خوردن مال مردم، ضایع کردن حقوق دیگران، سرقت، اختلاس و وطن فروشی حاصل شود امری بسیار ناپسند است و انسان را به ورطه نابودی می کشاند. آن هم در حالی که یک کشور در حال پیشرفت و با سرعت رشد علمی ۱۱ برابری نسبت به سایر کشورها، در برابر انواع توطئه های خارجی از جمله ترور و تهدید و تجریم قار می گیرد، آسیب های این موضوع دو چندان می شود.
دشمن به هدف خود در "جنگ نرم" نزدیک تر شده متأسفانه باید گفت که در سالهای اخیر علی رغم تبلیغاتی که برای اصلاح الگوی مصرف در اقتصاد نفتی ایران صورت گرفته و با وجود همه کمبودها و تحریم های کوچک و بزرگ، تجمل گرایی و رفاه طلبی بیش از اندازه در کشور رخنه کرده تا جایی که نمایش این تجمل گرایی در شبکه های اجتماعی تبدیل به الگوهای غلط اجتماعی شده و آن را به یک الگو در جامعه امروز ما تبدیل کرده است.
همچنین صفحه های مختلفی در فیسبوک و اینستاگرام ایجاد شده که نشان دهنده همان تهاجم فرهنگی و جنگ نرم دشمن است که روز به روز دشمن را به هدف خود نزدیک تر کرده تا با ترویج رفاه طلبی در جوانان از پیشرفت های مختلف علمی و اقتصادی کشور ما جلوگیری کند.
کمرنگ شدن فرهنگ تلاش میان جوانان جوان به طور ذاتی دارای انرژی و شور نشاط است بنابراین به مکان هایی نیاز دارد تا این انرژی متراکم را تخلیه کند که ایجاد چنین مکان هایی در جهت سوق دهی جوانان در مسیر صحیح به عهده مسئولین است.
وقتی حالات، رفتار، شادابی و نشاط جوانانی را که در جهاد سازندگی و بسیج سازندگی مردمی مورد مطالعه و بررسی قرار می دهیم مشاهده می کنیم که این جوانان به صورت داوطلبانه در تابستان و روستاهای دور افتاده زیر آفتاب سوزان با کمترین امکانات خورد و خوراک در مکان های نامناسب برای استراحت تعطیلات خود را می گذرانند.
آنها در این مکان ها خود را در رفاه حس می کنند و به حدی از رفتن به چنین اردوهایی خوشنود هستند و لذت می برند که برای رفتن به اردوی تابستان سال آینده لحظه شماری می کنند و پس از بازگشت از این اردوها که زحمت و مشکلات فراوانی را تحمل کرده اند با شور و نشاط خاصی خاطرات آن را برای دیگران تعریف می کنند.
مسئولین نسبت به سرمایه انسانی جوانان بی تفاوتند علاوه بر این بعضا به طور کلی دیده شان نسبت به زندگی تغییر کرده و این باعث می شود که با معلمان، پدر و مادر، دوستان و در کل اطرافیان خود به زیبایی رفتار کنند. حال در مقابل عده دیگری از جوانان با دوری از چنین فضاهایی به فرهنگ های غلط غربی آلوده می شوند و معیار زندگی خود را بر اساس مصرف گرایی و تجمل گرایی می گذارند که نتیجتاً خروجی آن جامعه ای عقب افتاده می باشد.
چرا مسئولین ما به جای تمرکز بر کاستی ها ناشی از تحریم و بزرگ جلوه دادن مشکلات خارجی و البته گره زدن همه مشکلات با تحریم و روابط خارجی نسبت به این نقاط مثبت برای جوانان و سازندگی نیرو و سرمایه ی انسانی بی توجهند و از این فرصت ها هم چون سی سال گذشته در مسیر رشد و خودشکوفایی بهره نمی برند؟
طبیعی است که هر مسئول دولتی وقتی دست کم ۲ تا ۵ مسئولیت در دولت دارد علاوه بر عضویت در شرکت های خصوصی و فعالیت های تجاری شخصی، جایی برای ورود نیروی جوان و به کارگیری انرژی و تلاش جوانی در کنار تجربه بزرگ تر ها فراهم نمی شود.
موضوعی که شاید ابتدای امر باید از مشاورین چندین شغله رئیس محترم جمهور آغاز شود و تا سطح مدیران میانی در استان ها پیش رود و تلاش بیشتری برای به کارگیری نیروز جوان در بدنه فعالیت های اداری و اقتصادی کشور انجام شود.
تفاوت ما با کشورهای پیشرفته چیست؟ کشورهای پیشرفته مالی و صنعتی دنیا، از ابتدای امر صاحب علم و تکنولوژی نبودند ولی هر چیزی را فهمیدند با تمام توان و پشت کار تلاش کردند تا از دانسته های خود نتیجه بگیرند ولی ما که به گذشته خود افتخار می کنیم و در صدد اضافه کردن این اطلاعات هستیم به دنبال به کارگیری و عملیاتی نمودن این اطلاعات نیستیم و به دلیل فقدان جوهره کار در نیروی انسانی بازدهی نیروهای کار ما بسیار کم است.
ما اگر بتوانیم جوهره کار و سخت کوشی آن هم نه در حد زیاد بلکه به اندازه نیروهای کشورهای پیشرفته در تمام نیروها و در تمام اقشار جامعه ایجاد کنیم گوی سبقت را از تمام کشورهای جهان خواهیم ربود.
البته هرگز نباید رکود اقتصادی و مشکلات بیکاری را با کشورهای پیشرفته مقایسه کنیم زیرا آنها به خاطر تولیدات انبوه خود مجبور به انباشتن تولیدات در انبارها شده اند؛ چرا که برای این میزان تولید مشتری وجود ندارد و همین مسئله رکود اقتصادی و بیکاری را در این کشورها در پی داشته است ولی ما به خاطر عدم تولید و نداشتن نیروهای کار واقعی، مدیر، برنامه ریز و کارآفرین با رکود و بیکاری روبرو هستیم.
گاهی آمارهای خوبی که نشان دهنده میزان کار انجام شده، تعداد اشتغال ایجاد شده و یا مقدار تولید در کشور بوده اعلام شده ولی فاصله تا خودکفایی و بی نیازی از بیگانگان زیاد است و باید در سنجش ما با کشورهای توسعه یافته این میزان فاصله در نظر گرفته شود.
تجمل گرایی و خوش گذرانی جایگزین اخلاق مردانگی در گذشته پدران ما کسب و کار را برای جوانان سرمایه مطمئنی می دانستند و از سنین کودکی آنها را روانه کار می کردند، اگر در درسشان موفق بودند و دانشگاه قبول می شدند آن حرفه پشتوانه تحصیلشان بود و در غیر این صورت باز هم به دلیل بلد بودن آن حرفه امکان ایجاد یک شغل را برایشان فراهم می آورد.
اما امروزه به علت نبودن آن شرایط جوانان مجبورند به قول خودشان زرنگی کنند و زرنگی هم به معنای کم کار کردن و زیاد پول درآوردن است و بنا به فرهنگ غربی تجمل گرایی و خوش گذرانی که امروزه باب شده دیگر به جای اخلاق مردانگی فقط داشتن پول شاخص یک مرد تلاشگر است و این خود نه تنها کسب روزی حلال را کمرنگ می کند بلکه باعث روی آوردن جوانان به شغل های کاذب و دلالی می شود.
همه و همه ناشی از این است که آموزش و پرورش و دانشگاه های کشور ما فقط می خواهند از طریق کتاب های درسی نیروی انسانی آینده را تربیت کند، در حالی که برای یاد گرفتن شنا باید در آب شنا کرد و گرنه نمره ۱۰۰ روی کاغذ در هر رشته و حرفه ای نه شناگر، نه نقاش، نه نویسنده، نه مکانیک و نه پزشک تحویل جامعه می دهد.
حالا که علاوه بر تحریم ها فرصت جدید به نام کاهش بهای نفت پیش روی دولت مردان قرار گرفته است، به نظر می رسد بهتر است به جای بحرانی جلوه دادن اوضاع اقتصاد از این فرصت بی نظیر برای احیای بخش های مغفول در زمینه فرهنگ کار و اشتغال در کشور نهایت استفاده را ببرند.