به گزارش گروه سیاسی خط نیوز؛ بچه بودم و مثل اغلب کودکان، خیلی سر از مفاهیم مورد تقدیس درنمیآوردم. مثلاً عنوان «آیتالله» را که میشنیدم، چندان متوجه مفهومش نمیشدم. تا اینکه سالهای حدود ۷۷ و ۷۸ به واسطهی آشنایی و روابط پدرم، سعادت آن دست داد که بر خوان کرامت مرحوم اللهسیدمرتضینجومی(رحمتالله علیه) بنشینم و ...؛
هر چه از این آشنایی میگذشت، از کوه کرامت این مرد آسمانی بیشتر محظوظ میشدم و علیرغم آنکه در بین خیل مشتاقانش، از کوچکترینها هم نبودم اما هرگاه که سعادت دیدارشان دست میداد، رحیق محبتشان، روحم را در هوای ملکوت مست میکرد:
«چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند»
آن روزها بود که معنای «آیتالله » در تمام ابعادش بر قلبم مکشوف شد و متوجه شدم که آن آیتالله که معنای عام دارد و شامل
کوه و خورشید و ... میشود کجا و این آیتالله که مصداق اعظم و اتمّش، مولایمان علی(ع) است،
كجا؟
گذشت تا روزی که کرمانشاه آن مرد بزرگ را از
دست داد و به واقع گرد یتیمی بر سر و رویش
نشست:
«از رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من با دو چشم خویشتن دیدم که جانم میرود»
اما لطف پروردگار و تدبیر فوقالعادهی رهبر فرزانهی انقلاب، چند ماه قبل از فوت آیتالله، اجازه نداد اين گرد و غبار آزاردهنده، تداوم بیاید.
وجود شخصیت معنوی، اخلاقی، سختکوش، فعال و به تمام معنا «پدری» تمام و کمال برای کرمانشاه، که گروههای مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی بر ابعاد اخلاقی و معنویش متفقالقول بودند، توانست به زودی آن خلأ دردآور و بزرگ را تا حدود زیادی پر
کند.
«آیتالله علما » از نوادر علما در چند دههی اخیر در کرمانشاه بودهاند که تجمیع بسیاری از کرامتها و فضایل انسانی را همراه با نگاهی پدرانه و مهربانانه داشتهاند.
نه مثل برخی به جای هدایت اخلاقی و معنوی مردم، فرصتشان را صرف مداخلات مبتذل در انتصابها کردند، نه به واسطهی جایگاهشان، کارخانهی تولید سمپات راه انداختند، نه حاشیههای نامرغوب برخی چون آقازاده پروری، از ایشان دیده شد و نه در مواقف حساسی که انقلاب نیاز به یاری داشت، در کنج عافیت خزیدند. با وجود کِبَر سن، عمدهی وقتشان به خدمت به مردم گذشت و لحظهای، آسایش خویش را بر
تکالیفی که نسبت به مردم کرمانشاه داشتند مرجّح ندانستند.
هر چند مدتی استان از حضورشان محروم گردید اما این روزها که انتخابات خبرگان رهبری مطرح است و ایشان در میان نامزدهای این انتخابات هستند، ضمن احترام به سایر کاندیداهای محترم، به نظر میرسد فاصلهی قابل توجهی بین ایشان و سایر بزرگواران وجود دارد که انتخاب را برای همهی ما آسان
میکند.
«آیتالله ما»، بعد از عمری حضور در مناصب بالای حاکمیت، نه محتاج آن است که عضو خبرگان شود و نه تا جایی که اطلاع دارم، اگر اصرارها نبود، پای به این عرصه میگذاشتند که دأب مردان
الهی همین پرهیز از پذیرش مقامات است.
این تنزه طلبی از مقامات آنجایی اصالت خویش را به خوبی نشان
می دهد که گوینده و شنونده، نویسنده و خواننده بدانند که «آیت الله ما»، که همگان بر بی ادعایی، مردمی بودن، پاک نهادی و خضوع ایشان گواهی
می دهند، سالیان دراز در محضر «طباطبایی» ها و «بهجت »ها، مشق اخلاق و سلوک الی الله داشته ولی هیچگاه از این عناوین، که هر کدام کوهی از اعتبار را به انسان می بخشد، در جایی استفاده ای ننموده است و به جای استفاده های ظاهربینانه ی دنیایی از این عناوین، که عادت بسیاری چون نگارنده این سطور است، دریا دریا کوثرهای معنوی کسب کرده است.
«آیت الله ما»، از همان دهه ی شصت که با حکم حکیمانه ی خمینی کبیر بر مسند امامت جمعه جلوس کرد تا روزهایی که رفیق گرمابه و گلستان سیدالشهدای مدافعین حرم، حاج قاسم عزیز، بود و پس از آن در طی بیش از یک دهه امامت جمعه و نمایندگی رهبری فرزانه ی انقلاب در کرمانشاه، فاقد کوچکترین حاشیه ی نامرغوبی بود و همگان بر سخت کوشی، نزاهت، خوش خلقی، مردم داری و سایه-گستریش بر سر خرد و کلان و کوچک و بزرگ، شهادت می دهند. در روزهای تلخ آشوب زن-زندگی-آزادی و در شرایطی که احتمال تهدیدهای امنیتی بالقوه ای وجود داشت، هیچگاه روابطش را با توده ی مردم محدود نکرد و یاد شهید محراب کرمانشاه و شجاعتش در جو امنیتی را به خوبی نشان داد.
ما ایرانی ها، در این سال های طولانی پس از انقلاب، کم ندیده ایم آد م ها و شخصیت های بزرگ، ارجمند، زجر کشیده، درد چشیده و سینه سوخته ای که در راه اسلام و انقلاب تا مرز شهادت پیش رفتند اما به مرور زمان و در طی گذر سال ها، اندک اندک به واسطه ی فرزندان و خانواده هایشان، دچار چنان انحراف هایی شدند که تنها با نمونه های برجسته ی تاریخی قابل مقایسه بوده و هستند. اما «آیت الله ما»، علیرغم اینکه از ابتدای دهه ی شصت و نزدیک به 40 سال در منصب خطیر امامت جمعه و نمایندگی رهبری در بسیاری از امور در محدوده ی خویش واجد نفوذی قابل توجه بودند، هیچگاه اجازه ندادند که این آفت عاقبت سوز، ذره ای به دامانشان گزند وارد کند. اگر نبود جز این خصلت ستوده و این استقامت و پاک بازی مخلصانه، باید سر تعظیم در مقابل این خوی متعالی فرود آورد
که یافتن چنین گوهرهایی در دورانی که برخی از مدیران در کوچکترین ابعاد از کوچکترین
امکان و مسئولیت خویش برای رفاه حداکثری
فامیل و آشنا فروگذار نمی کنند، چونان کبریت احمر است:
«غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد، آزاد است»
«آیت الله ما»، در کشاکش دعواهای سخیف جناحی و زد و بندهای مهوع سیاسی، هیچگاه در پی کادرسازی، سمپات پروری و نیروگماری در ادارات و نهادها برنیامد که اگر نیت می کرد و اندک قصدی نشان می داد می توانست بسیار بیشتر از بسیاری از «کوچک-های بادکنک شده ی دخیل در انتصابات استان» در عزل و نصب ها دخالت کند و به زبان خودمانی نیرو بکارد! اما آن فهم الهی و درک شان و جایگاه نمایندگی نایب امام عصر«عج» از این سرباز پاک باخته ی ولایت چنان ستون استواری ساخت که هیچ کدام از وساوس ابلیس گونه که گاه بر خویش لباس نیت خیر نیز می پوشند، نتوانست در بیش از یک دهه خدمت در کرمانشاه، کوچکترین خدشه ای بر سیرت الهی این مرد خدا وارد
کند.
«آیت الله ما»؛ نعمت و حجت شریف خداوندی است که شمیم دلنواز
بهجت ها و طباطبایی ها و نجومی ها را به همراه دارد و نمونه ی آن دست از علمایی است که استوانه های هدایت هستند و فقدانشان، گم گشتگی مسیر حق را به دنبال خواهد داشت.
اینک ماییم و انتخاباتی که اگر درست انتخاب کنیم و اگر به خوبی در آن حضور بیابیم میتوانیم مولّد یکی از فاکتورهای عاقبت به خیری خویش و جامعه و انتخابی از سر صدق و اخلاق و خدمت و توحید باشیم.
قدر « آیتالله»هایی همچون « آیتالله علما» را باید دانست که این گوهرهای دفینهی الهی تنها نصیب نیکوسیرتان درگاه حق خواهد شد.
«آیتالله»هایی به معنای خاص »آیتالله« ، که از سخن تا سلوکشان، درس است و معرفت است و عبرت؛