توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 69486
سه شنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۵۴
این بار نوبت «سجاد» شد
ای بسیجی جان بر کف کرمانشاهی، شهید سجاد امیری! خبر شهادتت دل همه‌مان را هوایی کرده. می‌دانم که چشم انتظار این عنایت بودی. می‌دانم مقتدایت آن نوجوانی است که گفت: «أحلَی مِنَ العَسَل».
این بار نوبت «سجاد» شد
به گزارش خبرگزاری فارس از کرمانشاه؛ بهنام بسامی: باز هم خون دادیم، این بار نوبت «سجاد» شد.

ای بسیجی جان بر کف کرمانشاهی، شهید سجاد امیری! خبر شهادتت دل همه‌مان را هوایی کرده. می‌دانم که چشم انتظار این عنایت بودی. می‌دانم مقتدایت آن نوجوانی است که گفت: «أحلَی مِنَ العَسَل».

ای جوان رشیدی که همه جا بودی! از عراق و جنگ با داعش گرفته تا کرمانشاه و مبارزه با اشرار.
تو مرد میدان بودی و مرز نمیشناختی؛ «مرز ما عشق است هر جا اوست آن‌جا خاک ماست
سامرا، غزه، حلب، تهران (کرمانشاه) چه فرقی می‌کند؟»

براستی چه فرقی می‌کند؟ برای همچون تویی که هدف‌ات را شهادت برگزیده بودی و راه و رسم‌ات جهاد بود.

به قول حاج قاسم، سردار دل‌ها: «شرط شهید شدن، شهید بودن است».

شهید که باشی شهادت به دنبالت می‌آید، فرقی نمی‌کند عراق باشی یا کرمانشاه، با داعش نبرد کنی یا با داعش صفتان. خون شهید بیقرار ریختن است، در رگ و پوست نمی‌ماند. تن‌اش مشتاق ناسورهاست.

دیشب به مرتضی جعفری هم پایگاهی‌ات زنگ زدم، در مزار شهدا بود، گریه امان‌اش نمی‌داد، می‌گفت: سجاد مرد میدان بود، همچون مولایش علی(ع) زندگی‌اش را وقف مردم کرده بود.

از خوبی‌هایت می‌گفت؛ خادمی‌ات در مسجد «هاشمی» را، خدماتت در پایگاه بسیج «پیروان قرآن کریم» را، مجاهدت‌هایت در ایام کرونا را، یاری‌رساندن به محرومین‌ات را، عزاداری‌هایت برای ارباب را، جهادت برای دفاع از حرم معصومین(ع) را،خدا از تو قبول کند.

شهید سجاد!
امان از دل رفیقت...
راستی مادرت چه می‌کشد؟
به گمانم به دامن زینب(س) خزیده.
برادرانت هم«ظهورهم مکسورة»؛
زین پس حال حسین(ع) را بهتر می‌فهمند.

شهید سجاد!
جانی که برای امنیت مردم دیارت دادی در جانمان می‌ماند؛ به یقین از جرگه‌ی «عند ربهم یرزقون» هستی.

«هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست؛ بی‌شهادت مرگ با خسران چه فرقی می‌کند؟»
Share/Save/Bookmark