به گزارش خط نیوز به نقل از جهان نيوز: رئیسجمهور اسبق پس از مدتها سکوت در برابر مشکلات ایجاد شده توسط دولت مورد حمایت خود و بیعملی نمایندگان طیف اصلاحات در مجلس، سرانجام در دیدار با تعدادی از نمایندگان ادوار مجلس، لب به سخن گشود اما نه برای پذیرش اشتباهات بزرگی که در معرفی و حمایت از کاندیداهای انتخاباتی مرتکب شد بلکه برای عوض کردن زمین بازی از «پیگیری مطالبات اقتصادی از دولت» به «سیاسی بازی»!
در این مجال به بررسی برخی از ادعاهای وی در دیدار با نمایندگان ادوار مجلس میپردازیم:
الف) اصلاحات برانداز یا براندازان اصلاحطلب!
سید محمد خاتمی در این دیدار تلاش کرده تا با جدا کردن خط «اصلاحات» از «براندازان»، براندازان را مخالف اصلاحات جلوه داده و اصلاحات را سدی در برابر معاندان نظام اسلامی معرفی کند!
اما آیا واقعاً خط اصلاحات از براندازان جداست؟
با بررسی کارنامه اصلاحطلبان در فتنه 88 میتوان این شوی جدید رئیسجمهور دوره اصلاحات را بهتر تحلیل کرد. در دورهای که یک انتخابات باشکوه با حضور 40میلیونی مردم برگزار گردید، یاران خاتمی تنها بهدلیل عدم اقبال مردم به کاندیدای مورد حمایت آنها، بزرگترین جنایت را در حق مردم مرتکب شده و با اقدامات غیرقانونی وساختارشکنانه خود، موجبات امیدواری دشمن برای ساقط کردن نظام اسلامی را فراهم آوردند!
در هنگامی که دلسوزان نظام بارها از محمد خاتمی و سران فتنه خواستار مرزبندی آنها با دولتهای متخاصم و گروههای مختلف برانداز (از منافقین گرفته تا سطلنتطلبان و ریگی و...) شدند، این افراد بدون اعتنا به این مساله، عملاً یا بر آتش فتنه دمیدند و یا با سکوت خود رضایتشان از همراهی این معاندان و براندازان را اعلام کردند!
در کوران فتنه 88، نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی به صراحت اعلام کرد که «اصلاحطلبان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند!» و شیمون پرز، رئیسجمهور رژیم کودککش اسرائیل گفت: «اصلاحطلبان به نمایندگی از اسرائیل با رژیم اسلامی ایران میجنگند!»[1] ممکن است گفته شود که نخستوزیر و رئیسجمهور رژیم صهیونیستی قصد سوءاستفاده از فتنه 88 را داشتهاند و این اظهارات ربطی به سران و عوامل فتنه یادشده ندارد! که در پاسخ باید گفت؛ چرا مدعیان اصلاحات نسبت به اظهارات نتانیاهو و شیمونپرز کمترین واکنشی نشان نداده و حتی بهطور شفاهی و نه فقط به تصریح بلکه به تلویح و کنایه نیز اظهارات آنها را نفی نکردند؟!
ب) سکوت درباره وعدههای واهی و انداختن توپ به زمین اشکالات ساختاری!
محمد خاتمی در این دیدار به جای مطالبه از دولت برای دست کشیدن از بیاعتنایی به مشکلات مردم و کمر همت بستن برای حل مشکلات، توپ را به زمین ایرادات ساختاری انداخته و مدعی شده است: «مشکلات اقتصادی کشور ریشههای تاریخی دارد ولی اشکالات ساختاری هم به آن افزوده است»!
این ادعای وی در حالی است که در دوران انتخابات، با وجود ارائه وعدههای عجیب و غریب از سوی کاندیدای مورد حمایت اصلاحطلبان، اعم از «تحول اقتصادی در صد روز» و... هیچ اعتراضی از سوی خاتمی شنیده نشد و آن چیزی که از سوی وی اعلام شد تنها «تکرار رأی به روحانی» بود!
اگر وی معتقد بوده و هست که مشکلات اقتصادی در کشور به دلیل وجود ایرادات ساختاری میباشد، چرا در دوره تبلیغات انتخاباتی در برابر وعدههای واهی که از سوی کاندیدای مورد حمایت وی سر داده میشد و مردم را به بهشتی برین و عاری از مشکلات اقتصادی وعده میدادند، سکوت کرده بود؟
آیا وی در آن زمان از ایرادات ساختاری مطلع نبود یا اکنون برای فرار از پاسخگویی در برابر افکار عمومی به دلیل حمایت از روی کار آمدن یک دولت فاقد عملکرد درست در حوزه اقتصاد، این بهانه را تراشیده است؟
ج) مژدگانا که گربه زاهد شد!
محمد خاتمی همچنین در این دیدار خواستار «ایجاد فضای همبستگی و نزدیکی تمام جریانها به هم/ تغییر فضای حذف و نفی و دفع یکدیگر با بدبینی و تنگنظری» شده است!
اما مرور مواجهه وی و طیف اصلاحات با منتقدان خود، بهویژه در دوره سیاه دوم خرداد، پرده از این ژست دروغین خاتمی برمیدارد! گویا ایشان تصور میکنند مردم ما حافظه تاریخی خود را از دست داده و چیزی از زمان روی کار بودن دولت اصلاحات و اقدامات آن در حافظه ندارند.
کدام دانشجوی دوره اصلاحات هست که جزمیتاندیشی و انحصارطلبیهای اصلاحطلبان در دانشگاهها را فراموش کرده باشد؟ محیط دانشگاهها آنقدر دارای فضای بستهای بود که هیچ منتقد یا مخالف دولت اصلاحات، اجازه اظهارنظر نداشت.
افتضاح مراسم روز دانشجو در سال 83 که رئیس دولت وقت اصلاحات آن را رقم زد یکی از همین نمونههاست که هیچگاه از اذهان دانشجویان و افکار عمومی پاک نخواهد شد. رئیس دولت اصلاحات حتی طاقت تحمل انتقاد طرفداران خود را هم نداشت چه برسد به اینکه مجالی به منتقدین و مخالفین خود بدهد!
ماجرا از آن قرار بود که در مراسم روز دانشجو در دانشکده فنی دانشگاه تهران در سال 83 و در میان صحبتهای سیدمحمد خاتمی، عدهای از طرفداران دولت اصلاحات نسبت به او انتقاد داشتند و همین انتقاد موجب شد تا خاتمی بر افروخته شده و بگوید: «این خلاف دموکراسی است، این چه وضعی است که ایجاد کردهاید، مگر شما چند نفر هستید که هو میکنید؟ کاری نکنید که بگویم بیرونتان کنند، آدم باشید، گوش بدهید و تحمل کنید.»
چه کسی هست که بخاطر نیاورد در دوران دوم خرداد، سیل انبوه روزنامههای موسوم به «زنجیرهای» راه افتاد تا هرگونه انتقاد از شخص رئیسجمهور و سیاستهای دولت را در حد کفر بالا برده و با بدترین وجه ممکن، زمینه از میدان بهدر کردن منتقدان و ترور شخصیتی آنان را فراهم کنند؟!
آیا محمد خاتمی، نوع مواجهه اصلاح طلبان با مرحوم هاشمی رفسنجانی را از خاطر برده است که انبوهی از اهانتها به وی در قالب مقالات و یادداشتها و کتب، با مجوز دولت وی منتشر میشد تا رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام را مورد ترور شخصیتی قرار داده و زمینه حذف وی از مجلس شورای اسلامی و حتی سپهر سیاسی کشور را فراهم کنند؟ آیا از خاطر برده است که کتاب «عالیجناب سرخپوش» با مجوز دولت وی توسط اکبر گنجی منتشر شد تا اتهام قتل مرحوم حجتالاسلام سید احمد خمینی را به مرحوم هاشمی رفسنجانی منتسب کند؟
آیا از خاطر برده است که کاریکاتور یک عالم دینی [اتفاقی که پس از وقایع ملی شدن صنعت نفت در ایران سابقه نداشته است] را تنها به جرم انتقاد از ولنگاری فرهنگی و ترویج بیدینی در جامعه، توسط اصلاحات و حامیان آنها در روزنامهها منتشر کردند؟
این موارد تنها گوشهای از 8 سال سرکوب و ترور شخصیت منتقدان در دولتی است که جناب خاتمی سکاندار آن بوده و اکنون ژست تحمل منتقدین را به خود گرفته است!
د) اصرار از خاتمی و انکار از ظریف درباره «زندانی عقیدتی»!
رئیس دولت اصلاحات در این دیدار، به جای ارائه راهکار برای حل معضلات اقتصادی، مانند تمام دوران ریاستجمهوری خود که «سیاسی بازی» را بر حل معضلات اقتصادی ترجیح داده بود، خواستار آزادی «زندانیان سیاسی و عقیدتی» گردیده است!
فارغ از اینکه آیا وی در جایگاهی قرار دارد که چنین حکمی صادر کند، نکته اینجاست که ادعای وی مبنی بر وجود «زندانیان سیاسی و عقیدتی» بارها نه از سوی مقامات دستگاه قضائی یا امنیتی، که از سوی حسن روحانی و محمدجواد ظریف رد شده است!
به عنوان نمونه، وزیر امور خارجه کشورمان در مصاحبه با چارلی رز، مجری تلویزیون پیبیاس آمریکا در اردیبشهت 94، با رد ادعای نهادهای بینالمللی تحت سیطره آمریکا مبنی بر وجود زندانی عقیدتی در ایران، گفته بود: «ما در ایران هیچکسی را به خاطر عقیدهاش زندانی نمیکنیم. افرادی که جرایمی مرتکب میشوند یا قوانین کشور را نقض میکنند، نمیتوانند پشت اینکه روزنامهنگار یا فعال سیاسی هستند، پنهان شوند»[2]
ه) رهبری فراتر از قانون یا در چارچوب قانون!
محمد خاتمی در این دیدار، راهکارهایی برای خروج از شرایط فعلی کشور ارائه کرده که ارتباطی با حل مشکلات مردم ندارد و در نهایت هم جهت مطالبات خود را به سوی رهبر معظم انقلاب نشانه گرفته است: «با همه وجود از رهبری درخواست میکنم که با فرمان و دستورات خود، مسائل و مشکلاتی که امروز کشور را دچار چالش کرده حل کنند»!
اما نکته قابل تأمل در این میان، همان رفتار متناقض خاتمی در مواجهه با اختیارات رهبری است که از ابتدای حضور وی در انتخابات خرداد 76 تا به امروز ادامه داشته است.
وی هرگاه به دنبال گرفتن ژست متفاوت و بازکردن جا برای خود در میان اپوزیسیون بوده، رهبری را محدود در چارچوب قانون اساسی معرفی میکرد اما به دفعات این ادعای پوچ خود را نقض کرده و برای حل مشکلات خواستار استفاده رهبر انقلاب از اختیارات فراقانونی خود شده است!
برای تشریح دقیق این مساله تنها کافی است این بخش از دیدار حساس رهبر معظم انقلاب اسلامی با نمایندگان کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ در روزهای آغازین فتنه ۸۸ برای بررسی ادعای تقلب و... را مرور کنیم که در بخشی از آن، مقام معظم رهبری به دوره خاتمی اشارهای داشتند: «جناب آقای خاتمی وقتی سال ۷۶ میخواستند کاندیدای ریاست جمهوری شوند، آمدند پیش بنده و گفتند که بنده عقیدهام این است که رهبری بایست در چهارچوب قانون اساسی عمل کند. بنده به ایشان گفتم بسیار مطلب خوبی است ولی شما جناب آقای خاتمی، کسی خواهی بود که در آینده بیشترین تقاضاها را برای استفاده از اختیارات فراتر از قانون اساسی رهبری جهت حل مشکلات کشور خواهید داشت. در طول سالهای ریاست جمهوری، ایشان بارها نامه میزدند که فلان مطلب را تنها شما میتوانید حل نمایید و بنده مینوشتم که با توجه به اینکه درخواست شما در چهارچوب قانون اساسی نیست مکتوب بنویسید که موضوع از طریق اختیارات فراتر از قانون اساسی رهبری حل شود و ایشان بارها و بارها چنین مطلبی را مکتوب نمودند.»[3]
***
مستندات بالا تنها گوشهای از تناقضات دنبالهدار مردی است که روزگاری توسعه سیاسی را بر حل مشکلات اقتصادی مقدم میدانست و حامیان وی نیز به وی اقتدا کرده و بهجای پیگیری مطالبات مردم، پاسخ آنها را با جملاتی نظیر «اگر مرگ موش را هم مجانی توزیع کنند، مردم برای آن صف میکشند!»[4] میدادند!
هرچند رئیس دولت اصلاحات تصور میکند با این سخنان و بازی با الفاظ میتواند بهجای پاسخگویی درباره خروجی شعار «تَکرار میکنم» از مسئولیت سیاسی و اجتماعی خود در پدید آوردن وضعیت فعلی شانه خالی کند و بهجای قرار گرفتن در مقام پاسخگو، ژست مصلح و نصیحتکننده بگیرد و مانع از نوشتهشدن کارنامه بیخاصیت نمایندگان امید در مجلس و دولت بیاعتنا به مصائب اقتصادی مردم باشد اما حافظه تاریخی مردم به زودی پاسخ این سیاسیکاریهای مستمر وی را به خوبی خواهد داد!
پینوشت:
www.yjc.ir/fa/news/4175276
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/item/308205
https://www.farsnews.com/printable.php?nn=13930703000864
fardanews.com/fa/news/177972