به گزارش خط نيوز، امیر حمزه نژاد: بحث تمرکز زدایی از پایتخت برای اینکه حجم رفت و آمدها به شهر تهران کمتر شده و این شهر بتواند نفس بکشد، یکی از مواردی است که بارها و بارها مطرح شده اما هر بار به گونهای این مبحث به محاق رفته و فراموش شده است. تجمع و تمرکز، امکانات، سرمایه، تولید، ادارات سیاسی و دولتی، وجود بیمارستان ها و مراکز درمانی متخصص و ... موارد از جمله مباحثی است که سبب شده روزانه شهر تهران از حضور کارمندان و ارباب رجوع و شهروندان مختلف کشور پر و خالی شود.
اخیرا خبر رسیده که وزارت راه و شهرسازی مکلف شده تا ۶ ماه آینده نقطهیابی برای انتقال پایتخت سیاسی را انجام دهد. «ابوالفضل ابوترابی»، عضو ناظر مجلس در شورای ساماندهی مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران، با اشاره به آخرین جلسه این شورا، اظهار داشت: «پس از بررسیهای انجام شده مشخص شد که انتقال مرکز سیاسی و اداری از تهران چندان هزینهبر نیست.»
وی با بیان اینکه در این جلسه به معاونت فناوری ریاست جمهوری و وزارت راه وشهرسازی ماموریت داده شد تا مطالعات تطبیقی که پیش از این انجام دادهاند را به روز رسانی کنند، ادامه داد: «قرار شد ظرف شش ماه آینده کار کارشناسی درباره نقطهیابی پایتخت سیاسی و اداری به این شورا تحویل داده شود.»
بحث انتقال مراکز سیاسی از جمله مواردی است که میتواند به بهبود وضعیت ترافیکی و کیفیت زندگی شهر تهران کمک کند اما موضوع مهمتر این است که آیا با انتقال پایتخت سیاسی می توان مشکل شهر تهران را حل کرد و آیا در آینده مشکلات شهر تهران برای شهر دیگر اتفاق نمی افتد؟
از سوی دیگر موضوع آمایش سرزمینی همواره مورد توجه کارشناس توسعه گرا بوده است. تقسیم عادلانه و موازی سرمایه و رفاه در نقاط مختلف کشور که خود به خود سبب توزیع مناسب جمعیت و امکانات می شود یکی از مباحث اصلی آمایش سرزمینی است اما چندان نمی توان امیدوار بود که تصمیمات ضربتی و یکباره به این رفع اساسی این معضل کمک کند.
چه اینکه کارشناسان مطرح می کنند که توزیع امکانات و متعاقب آن جمعیت باید به گونه ای باشد که خود به مرور زمان سبب تناسب در نقاط مختلف کشور شود. از سوی دیگر مسائل گسترده بوروکراسی اداری که متاسفانه هر روز بیشتر و بیشتر شده و وقت و انرژی زیادی از مردم می گیرد و باعث تمرکز قدرت در یک نقطه خصوصا در شهر تهران شده نیز از جمله آسیبهای تشدید کننده این موضوع است.
بسیاری مطرح می کنند یکی ازمعضل های اصلی تمرکزگرایی همین ساختار عریض و طویل دیوانسالاری اداری است که بایستی حل شود اما انتقال آن به مانند انتقال یک مریض از یک بیمارستان به بیمارستان دیگر است نه مداوای آن. بسیاری در این خصوص راه حل مداوای این بیماری را « دولت الکترونیک» مطرح می کنند که این موضوع نیز چندی است در کشور مطرح شده اما همواره تنها حرف آن به میان بوده و پیشرفت چشمگیری از این جهت در کشورمان دیده نمی شود.
در سال 89 وقتی دولت دهم طرح پرسروصدای انتقال کارمندان از تهران به شهرهای دیگر را کلید زد، در توجیه گفته بود که برای مدیریت بحران در ایام زلزله، لازم است جمعیت تهران کاهش پیدا کند. سال بعد از اجرای آن طرح، با انتقال ۱۰ هزار کارمند مسئولان دولتی از کاهش جمعیتی تهران خبر دادند، دو سال بعد، اما رئیس مرکز آمار به مجلس رفت و از افزایش سالانه جمعیت تهران گزارش داد. پس از آن زمزمههایی از بازگشت بیسر و صدای این کارمندان به پایتخت به گوش رسید و طرح با شکست مواجه شد. موضوعی که به همان مسئله انتقال مریض به جای مداوای آن اشاره دارد.
همچنین اصلاح طلبان نیز وقتی پس از قالیباف شهر تهران را در دست گرفتند و شورای شهر تهران تماما اصلاح طلب شد، موضوع گران کردن شهر تهران برای اجتناب از مهاجرت بیشتر را مطرح کردند. «محمدعلی نجفی» شهردار سابق، «حسین مرعشی»، عضو حزب کارگزاران، «حسن صفایی فراهانی»، فعال اصلاح طلب، «سیدحسین هاشمی» استاندار سابق تهران از جمله طرفداران این طرح هستند.
تمرکز امکانات به هر جهت چه از نظر آموزشی و بهداشتی و کاری و پیشرفت و ... همه و همه دست به دست هم داده که اگر فردی شهر تهران را برای آرامش ترک کند قطعا بعدها نسل بعد از وی بایستی رنج سفر را دوباره برای پیشرفت و استفاده از امکانات بیشتر بپذیرند.
با این حال چند راه حل اساسی در حوزه تمرکز زدایی از جمله ترمیم ساختارها، دولت الکترونیک، توسعه متوازن کشور از لحاظ شغلی و بهداشتی و ... وجود دارد که برخی از این موارد زمان نبر هستند و برخی نیز عزم جدی مسئولان را برای اجرای فوری و مداوم آن میطلبد.